موسى در خانه «شعیب»

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 16
سوره قصص / آیه 26 - 28 1 ـ دو شرط اساسى براى مدیریت صحیح


این، «ششمین صحنه» از زندگى موسى(علیه السلام)، در این ماجراى بزرگ است.
موسى(علیه السلام) به خانه «شعیب»(علیه السلام) آمد، خانه اى ساده و روستائى، خانه اى پاک و مملو از معنویت، بعد از آنکه سرگذشت خود را براى «شعیب»(علیه السلام) بازگو کرد، یکى از دخترانش زبان به سخن گشود و با این عبارت کوتاه و پر معنى، به پدر پیشنهاد استخدام موسى(علیه السلام) براى نگهدارى گوسفندان کرد، «گفت: اى پدر! این جوان را استخدام کن، چرا که بهترین کسى که مى توانى استخدام کنى، آن فرد است که قوى و امین باشد» او هم امتحان نیرومندى خود را داده هم پاکى و درستکارى را (قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ).
دخترى که در دامان یک پیامبر بزرگ پرورش یافته، باید این چنین مؤدبانه و حساب شده سخن بگوید، و در عبارتى کوتاه و با کمترین الفاظ، حق سخن را ادا کند.
این دختر، از کجا مى دانست که این جوان هم نیرومند است و هم درستکار؟ با این که نخستین بار که او را دیده بر سر چاه بوده و سوابق زندگیش براى او روشن نیست.
پاسخ این سؤال، معلوم است: قوت او را به هنگام کنار زدن چوپان ها از سر چاه براى گرفتن حق این مظلومان، و کشیدن دلو سنگین یک تنه از چاه فهمیده بود، و امانت و درستکاریش آن زمان روشن شد که در مسیر خانه «شعیب»(علیه السلام)راضى نشد دختر جوانى پیش روى او راه برود، چرا که باد ممکن بود لباس او را  جابه جا کند(1).
به علاوه، از خلال سرگذشت صادقانه اى که براى «شعیب»(علیه السلام) نقل کرد نیز، قدرت او در مبارزه با «قبطیان» روشن مى شد، و هم امانت و درستى او که هرگز با جباران سازش نکرد، و روى خوش نشان نداد.

* * *

در اینجا، «شعیب»(علیه السلام) از پیشنهاد دخترش استقبال کرد، رو به موسى(علیه السلام)نموده چنین «گفت: من مى خواهم یکى از این دو دخترم را به همسرى تو در آورم به این شرط که هشت سال براى من کار کنى»! (قالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَج).(2)
سپس افزود: «و اگر هشت سال را به ده سال تکمیل کنى محبتى کرده اى، اما بر تو واجب نیست»! (فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ).
و به هر حال «من نمى خواهم کار را بر تو مشکل بگیرم، و انشاء اللّه به زودى خواهى دید که من از صالحانم» (وَ ما أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّه مِنَ الصّالِحِینَ).
من به عهد و پیمانم وفادارم و هرگز سخت گیرى نخواهم کرد و با خیر و نیکى با تو رفتار خواهم نمود.
در اطراف این پیشنهاد، ازدواج و مهریه و سایر خصوصیات آن، سؤالات بسیارى مطرح است که در بحث نکاح ان شاء اللّه خواهد آمد.

* * *

موسى(علیه السلام)، به عنوان موافقت و قبول این عقد «گفت: این قراردادى میان من و تو باشد» (قالَ ذلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ).
البته، «هر کدام از این دو مدت (هشت سال یا ده سال) را انجام دهم، ظلمى بر من نخواهد بود و در انتخاب آن آزادم» (أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ).
و براى محکم کارى و استمداد از نام پروردگار، افزود: «و خدا بر آنچه ما مى گوئیم شاهد و گواه است» (وَ اللّه عَلى ما نَقُولُ وَکِیلٌ).
و به همین سادگى موسى(علیه السلام) داماد «شعیب»(علیه السلام) شد!

 * * *

 


1 ـ همین مضمون در روایتى که در تفسیر «على بن ابراهیم»، جلد 2، صفحه 138 نقل شده، آمده است که وقتى «شعیب» از دخترش سؤال کرد: قوت این جوان معلوم است که دلو بزرگ را از چاه کشیده، امانتش از کجا؟ گفت: براى این که حاضر نبود پشت سر زنان نگاه کند (تفسیر نور الثقلین، جلد 4، صفحه 123).
2 ـ «حِجَج» جمع «حجة» است و «حجة» به معنى یک سال است نظر به این که معمول عرب این بود که در هر سال، یک حج به جا مى آوردند و از زمان ابراهیم به یادگار مانده بود.
سوره قصص / آیه 26 - 28 1 ـ دو شرط اساسى براى مدیریت صحیح
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma