2 ـ درس هاى آموزنده بسیار

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 16
1 ـ «مدین» کجا بود؟ سوره قصص / آیه 26 - 28



در این بخش از سرگذشت موسى(علیه السلام) درس هاى آموزنده فراوانى است:
الف ـ پیامبران الهى همیشه حامى ضعفاء و مظلومان بوده اند، موسى چه در زمانى که در «مصر» بود و چه وقتى که به «مدین» آمده، هر جا صحنه ظلم و  ستمى را مى دید، ناراحت مى شد، و به یارى مظلوم مى شتافت، و اصولاً یکى از اهداف بعثت انبیاء همین حمایت از مظلومان است.
ب ـ انجام یک کار کوچک براى خدا، چه پر برکت است! موسى(علیه السلام) یک دلو آب از چاه کشید، و انگیزه اى جز جلب رضاى خالق نداشت، اما چقدر این کار کوچک پربرکت بود; زیرا همان سبب شد که به خانه «شعیب»(علیه السلام) پیامبرِ بزرگ خدا راه پیدا کند، از غربت رهائى یابد، پناهگاهى مطمئن پیدا نماید، غذا و لباس و همسرى پاکدامن نصیب او شود، و از همه مهم تر، این که مکتب انسان ساز «شعیب»(علیه السلام) آن پیر روشن ضمیر را، در مدت ده سال ببیند و آماده رهبرى خلق شود.
ج ـ مردان خدا، هیچ خدمتى ـ مخصوصاً خدمت زحمتکشان ـ را بى اجر و مزد نمى گذارند، و به همین دلیل «شعیب»(علیه السلام) پیامبر تا خدمت این جوان ناشناس را شنید، آرام نگرفت، فوراً به سراغ او فرستاد تا مزدش را بدهد.
د ـ این نکته، نیز در زندگى موسى(علیه السلام) قابل توجه است که: همیشه به یاد خدا و متوجه درگاه او بود، و حل هر مشکلى را از او مى خواست.
هنگامى که مرد قبطى را کشت، و «ترک اولائى» از او سر زد، فوراً از خدا تقاضاى عفو و مغفرت نموده، و عرض کرد: «پروردگارا! من بر خود ستم کردم، مرا ببخش» (قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی).
و به هنگامى که از مصر بیرون آمد، عرض کرد: «خداوندا! مرا از قوم ستمکار نجات ده» (قالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ).
و به هنگامى که متوجه سرزمین «مدین» شد، گفت: «امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند» (قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ).
و هنگامى که گوسفندان «شعیب»(علیه السلام) را سیراب کرد، و در سایه آرمید عرض  کرد: «پروردگارا! هر خیرى بر من نازل کنى من نیازمندم» (قالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْر فَقِیرٌ).
مخصوصاً این دعاى اخیر که در بحرانى ترین لحظات زندگى او بود، به قدرى مؤدبانه و توأم با آرامش و خونسردى بود، که حتى نگفت: خدایا نیازهاى مرا بر طرف گردان، بلکه تنها عرض کرد: «من محتاج خیر و احسان توأم».
هـ ـ تصور نشود که موسى(علیه السلام)، فقط در سختى ها در فکر پروردگار بود، که در قصر فرعون در آن ناز و نعمت نیز، خدا را فراموش نکرد، لذا در روایات مى خوانیم، روزى در مقابل فرعون عطسه زد، و بلافاصله «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ» گفت، فرعون از شنیدن این سخن، ناراحت شد، و به او سیلى زد، و موسى(علیه السلام) نیز متقابلاً ریش بلند او را گرفت و کشید، فرعون، سخت عصبانى شد و تصمیم بر کشتن او گرفت، ولى همسرش به عنوان این که او کودکى است خردسال، و متوجه کارهاى خود نیست، او را از مرگ نجات داد!.(1)

* * *


1 ـ تفسیر «نور الثقلین»، جلد 4، صفحه 117.
1 ـ «مدین» کجا بود؟ سوره قصص / آیه 26 - 28
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma