جالب این که: در آیات فوق از میان تمام برنامه هاى موحدان انگشت روى دعوت به عدل و گام نهادن بر جاده مستقیم گذارده شده است، و این نشان مى دهد که ریشه اصلى خوشبختى یک انسان یا یک جامعه انسانى در این دو است.
داشتن برنامه صحیحى که نه شرقى باشد و نه غربى، نه منحرف به چپ و نه به راست، و سپس دعوت به اجراى اصول عدالت آن هم نه به صورت یک برنامه موقت، بلکه همان گونه که جمله «یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ» مى گوید، یک برنامه مستمر و همیشگى; چرا که فعل مضارع معنى استمرار مى رساند.
* * *
3 ـ در روایتى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده در تفسیر آیات فوق مى خوانیم: الَّذِی یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ أَمِیْرُالْمُؤْمِنِیْنَ وَ الأَئِمَّةُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ: «کسى که دعوت به عدل مى کند، امیرمؤمنان و امامانند».(1)
بعضى از مفسران، جمله «مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ» را به «حمزه»، «عثمان بن مظعون» و یا «عمّار» و «أَبْکَم» را به «ابى بن خلف»، «ابوجهل» و مانند آنها تفسیر کرده اند.
روشن است: همه اینها از قبیل بیان مصداقهاى واضح و مهم مى باشد و هرگز دلیل بر انحصار نیست، این تفسیرها ضمناً مشخص مى کند که: آیات فوق در صدد بیان تشبیهى براى مشرکان و مؤمنان است نه بتها و خداوند.
* * *