اجل مسمّى چیست؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 11
گر حکم شود که مست گیرند!... سوره نحل/ آیه 65 - 67


در این که: منظور از اجل مسمّى چیست؟ مفسران بیانات گوناگونى دارند، ولى با توجه به سایر آیات قرآن از جمله آیه 2 سوره «انعام» و آیه 34 سوره «اعراف» به نظر مى رسد: منظور همان فرا رسیدن مرگ است، یعنى خداوند مردم را براى اتمام حجت تا پایان عمرشان مهلت مى دهد، شاید ظالمان به فکر اصلاح خویش بیفتند، در برنامه زندگى خود تجدید نظر به عمل آورند، و به سوى خدا و حق و عدالت باز گردند.
هنگامى که این مهلت پایان گرفت، فرمان مرگشان فرا مى رسد و از همان لحظه مرگ مجازاتها و کیفرها شروع مى شود.(1)


* * *

بار دیگر با بیان تازه اى بدعتهاى زشت و خرافاتى را که عربهاى جاهلى داشتند (در زمینه تنفر از فرزندان دختر و اعتقاد به این که: فرشتگان دختران خدایند) محکوم کرده مى گوید: «آنها از یکسو از فرزندان دختر کراهت دارند ولى از سوى دیگر آن را براى خدا قائل مى شوند»! (وَ یَجْعَلُونَ لِلّهِ ما یَکْرَهُونَ).
این تناقض عجیبى است و همان گونه که در سوره «نجم» آیه 22 آمده است: «این یک تقسیم ناهنجار است»! اگر فرشتگان، دختران خدایند، پس معلوم مى شود دختر چیز خوبى است، چرا شما از فرزندان دختر ناراحت مى شوید! و اگر بد است چرا براى خدا قائل هستید؟
«و با این حال آنها به دروغ مى گویند که سرانجام نیک و پاداش خیر از براى آنها است» (وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى).
با کدام عمل، انتظار چنین پاداشى را دارند؟ با زنده به گور کردن دختران معصوم و بى گناه و بى دفاع؟ و یا با تهمت و افتراء به ساحت مقدس پروردگار؟ با کدامین عمل؟
کلمه «حُسْنى» که مؤنث «احسن» است و به معنى نیکوتر یا نیکوترین مى آید در اینجا به معنى بهترین پاداشها و یا بهترین عاقبتها است که این قوم مغرور گمراه با همه جنایاتشان براى خود قائل بودند، و در این صورت این سؤال پیش مى آید: با این که عرب جاهلى عقیده به معاد نداشت، چگونه چنین سخنى را مى گفتند؟!.
ولى باید توجه داشت: همه آنها منکر معاد به طور مطلق نبودند، بلکه معاد جسمانى را نفى مى کردند و از این که: انسان بار دیگر به حیات مادى باز گردد، تعجب داشتند! به علاوه این تعبیر ممکن است به صورت قضیه شرطیه بوده باشد یعنى آنها مى گفتند: «اگر جهان دیگرى هم در کار باشد ما در آنجا بهترین پاداش را خواهیم داشت» و همین گونه است طرز تفکر بسیارى از جباران و منحرفان لجوج که در عین دورى از خدا خود را به خدا از همه نزدیکتر مى دانند و ادعاهاى پوچ و مسخره اى دارند.
این احتمال را نیز بعضى از مفسران داده اند که منظور از «حُسْنى» همان «نعمت حسنى» یعنى پسران است; چرا که دختران را شوم و بد مى دانستند، ولى پسران را خوب و نعمت عالى مى دانستند.
اما تفسیر اول صحیحتر به نظر مى رسد، لذا بلافاصله مى گوید: «ناچار براى آنها آتش دوزخ است» (لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النّارَ).
یعنى نه تنها عاقبت نیکى ندارند، بلکه پایان کارشان جز آتش دوزخ نیست.
«و آنها از پیشگامان در آتشند» (وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ).
«مُفْرَط» از ماده «فَرَط» (بر وزن فقط) به معنى پیشگام و متقدم است.


* * *

و از آنجا که ممکن است، بعد از شنیدن داستان عرب جاهلى براى بعضى این سؤال پیش آید که چگونه ممکن است انسان جگر گوشه خود را با آن قساوت، زنده به زیر خاکها بفرستد مگر چنین چیزى امکان پذیر است؟ در آیه بعد گوئى به پاسخ سؤال پرداخته مى گوید:
«به خدا سوگند ما پیش از تو پیامبرانى به سوى امتهاى پیشین فرستادیم، ولى شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت داد» (تَاللّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَم مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ).
آرى، شیطان آن چنان در وسوسه هاى خود، مهارت دارد که زشت ترین و بدترین جنایات را گاهى در نظر انسان چنان زینت مى دهد که آن را یک افتخار مى پندارد، همان گونه که عرب جاهلى زنده به گور کردن دختران خود را سند افتخار مى دانست و آن را به عنوان حمایت از ناموس و حفظ حیثیت و آبروى قبیله! مدح و تمجید مى کرد، و مى گفت: من امروز دخترم را به دست خود زیر خاک مى فرستم تا فردا در یک جنگ به دست دشمن نیفتد.
جائى که ننگین ترین اعمال را در زیر فریبنده ترین ماسکها بر اثر تزیین و وسوسه شیطان امکان پذیر باشد، حال بقیه کارها روشن است.
و ما امروز نمونه هاى بسیارى از این تزیینات شیطانى را در اعمال بسیارى از افراد مى بینیم که دزدیها و غارتگریها و تجاوزها و جنایات خود را با تعبیرات مختلفى توجیه مى کنند و در زیر لفافه هاى فریبنده قرار مى دهند.
پس از آن اضافه مى کند: گروه مشرکان فعلى نیز دنباله رو همان برنامه هاى انحرافى امتهاى پیشین اند که شیطان اعمالشان را در نظرشان تزیین داده بود.
«و شیطان امروز ولىّ و راهنما و سرپرست آنها است»! (فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ).
و از رهنمودهاى او الهام مى گیرند.
و به همین جهت «عذاب دردناک الهى در انتظار آنها است» (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
در تفسیر جمله «فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ» (شیطان امروز سرپرست آنها است) مفسران بیانات گوناگونى دارند که، شاید از همه روشنتر همانست که در بالا گفتیم، یعنى این جمله، اشاره به وضع مشرکان عرب در عصر جاهلیت است که اینها هم از برنامه هاى امتهاى منحرف پیشین پیروى کردند، و شیطان سرپرست آنها است همان گونه که سرپرست گمراهان گذشته بود.(2)
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از جمله مزبور آن باشد که: هنوز بازماندگان امتهاى منحرف پیشین وجود دارند، و به راه انحرافى خود ادامه مى دهند و شیطان نیز امروز ولىّ و سرپرست آنها است، همان گونه که در گذشته بود.


* * *

آخرین آیه مورد بحث، هدف بعثت پیامبران را بیان مى کند تا روشن شود اگر اقوام و ملتها، هوى و هوسها، و سلیقه هاى شخصى خود را کنار بگذارند و دست به دامن راهنمائى پیامبران بزنند، اثرى از این گونه خرافه ها، اختلافها، و اعمال ضد و نقیض، باقى نمى ماند، مى گوید:
«ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر به خاطر این که: آنچه را در آن اختلاف داشته اند براى آنها تبیین کنى» (وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلاّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ).
«و این قرآن مایه هدایت و رحمت است، براى آنها که ایمان دارند» (وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْم یُؤْمِنُونَ).
وسوسه هاى شیطان را از دل آنها مى زداید، پرده هاى فریبنده نفس اماره و شیطان صفتان را از چهره حقایق کنار مى زند، خرافات و جنایاتى که در زیر ماسکهاى فریبنده پنهان شده آشکار مى سازد، اختلافاتى را که در سایه هوا و هوس پدید آمده بر مى چیند، به قساوتها پایان مى دهد، و نور هدایت و رحمت را در همه جا مى پاشد.


* * *


1 ـ براى توضیح بیشتر درباره اجل مسمّى به جلد پنجم تفسیر «نمونه»، صفحه 148 و جلد ششم صفحه 157 مراجعه فرمائید.
2 ـ ولى لازمه این تفسیر این است که میان ضمیر «أَعْمالَهُمْ» و ضمیر «وَلِیُّهُمُ» از نظر معنى تفاوت باشد، اولى به امتهاى پیشین و دومى به مشرکان زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) باز گردد، و اگر جمله اى در تقدیر بگیریم این مشکل حل مى شود. بگوئیم: «هؤُلاءِ یَتَّبِعُونَ الأُمَمَ الْماضِیَةَ» (دقت کنید).
گر حکم شود که مست گیرند!... سوره نحل/ آیه 65 - 67
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma