5. در مسائل اخلاقى سخت فاسد بودند

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام قرآن جلد 08
4. خرافات دیگر در میان اعراب جاهلى کودکى پیامبر (صلى الله علیه وآله)

مسائل اخلاقى در میان آنها در منحط ترین سطح خود بود و عداوت شدید و کینه هایى که از اسلاف براى اخلاف به یادگار مى ماند، بر آنها حکومت مى کرد که نه تنها اخلاق، بلکه همه چیز اجتماع آنها قربانى آن مى شد.

قرآن در این زمینه به مسلمانانى که از این مرحله رها شده بودند، مى گوید: (وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَة مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِّنْهَا): «ونعمتِ (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دل هاى شما، الفت برقرار ساخت، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفره اى از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد».(2)

«شفا» به گفته مقاییس اللّغة، در اصل به معناى اشراف و سلطه بر چیزى است و از آنجا که کناره هر چیز انسان را مشرف بر آن مى کند به آن شفا گفته مى شود; مانند کناره هاى گودال یا پرتگاه یا لب نهرها و لب آدمى که در کناره دهان او قرار گرفته، و همچنین بهبودى بیمار را از این رو شفا مى گویند، چون غلبه وسلطه بر بیمارى پیدا مى شود.

به هر حال قرآن وضع اعراب جاهلى را به کسانى تشبیه کرده که لب پرتگاه آتش قرار دارند، و به آسانى در آن سقوط مى کنند; آتشى که همه چیزشان را مى سوزاند و خاکستر مى کند.

عداوت و نفاق و اختلاف به حدّى بر آنها حاکم بود که قرآن با صراحت مى گوید هرگز از طرق عادى امکان نداشت اتحاد و وحدتى در میان آنان حاصل شود; بلکه این یک معجزه الهى بود که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) قادر به انجام آن شد: (لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِى الاَْرْضِ جَمِیعاً مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ): «اگر تمام آنچه را روى زمین است صرف مى کردى که میان دلهاى آنان پیوند دهى، نمى توانستى; ولى خداوند در میان آنها پیوند ایجاد کرد».(3)

شراب و قمار و ازلام (نوعى بخت آزمایى) در میان آنها چنان حاکم بود، که با نهى اوّل، جلوگیرى از آنها در همان مرحله واقع نشد; لذا تحریم شراب در چند مرحله صورت گرفت.(4)

یکى از بزرگترین مفاسد اخلاقى و اجتماعى، مسأله پایمال شدن حقوق زن در جامعه عرب جاهلى بود; تا آنجا که طبق گفته بعضى از مفسران در عصر جاهلیت هنگامى که وضع حمل زن فرا مى رسید، حفره اى در زمین حفر مى کرد و بالاى آن مى نشست، اگر نوزاد دختر بود آن را در میان حفره پرتاب مى کرد و اگر پسر بود از آن نگهدارى مى نمود!

یکى از شعراى آنها در همین زمینه با لحن افتخار آمیزى مى گوید:

سَمَّیْتُها اِذْ وُلِدَتْ تَمُوتُ *** وَ الْقَبْرُ صِهْرُ ضامِنٌ ذِمّیتُ

:«نام آن نوزاد دختر را به هنگامى که تولد یافت تموت گذاشتم (تفأل بر این که به زودى مى میرد در مقابل نام گذارى براى پسران که به معناى زندگى و ادامه حیات است) و قبر داماد من است که دخترک را در بر گرفته و خاموش ساخته است»(5)

این عمل خواه به دلیل فقر بى حساب و اعتقاد به عدم کارایى اقتصادى دختران باشد، و خواه به دلیل تعصب افراطى در مورد دختران، که مبادا در جنگ ها اسیر شوند و به دست دشمن بیفتند، یکى از دردناک ترین و وحشیانه ترین پدیده هاى عصر جاهلیت عرب بود که در قرآن مجید کراراً به آن اشاره شده است، قرآن در یک جا مى فرماید:

(وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالاُْنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ ـ یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُون أَمْ یَدُسُّهُ فِى التُّرَابِ أَلاَ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ): «و هنگامى که به یکى از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتى) سیاه مى شود; و بشدّت خشمگین مى گردد ـ بخاطر بشارت بدى که به او داده شده، از قوم و قبیله خود پنهان مى شود; (و نمى داند) آیا آن (دختر) را با قبول ننگ نگهدارد، یا (زنده) در خاک پنهانش کند؟! آگاه باشید که بد حکم مى کنند!».(6)

<

این عمل که گاه از یک نوع تعصب احمقانه درباره حفظ ناموس ناشى مى شد و تا سر حد بزرگ ترین جنایات پیش مى رفت ـ کشتن یک انسان، فرزند بى دفاع خودش را ـ دلیل روشنى بر جهل فوق العاده و سقوط اخلاق و عواطف انسانى و بى حرمتى کامل نسبت به مقام زن در آن جامعه جاهلى است.

تعبیر: (اَیُمْسِکُهُ عَلى هُون) نشان مى دهد که وجود دختر را براى خود عملا یک ننگ مى پنداشتند تا آن حد که از زشتى این پدیده، از میان قوم و قبیله فرار مى کردند; غافل از این که اگر دختران نبودند، مادران نبودند، و اگر مادران نبودند آنها وجود پیدا نمى کردند، و شاعر آنها در این زمینه مى گوید:

لِکُلِّ اَبى بِنْتِ یُراعى شُؤوُنَها *** ثَلاثَةُ اَصهار اِذا حُمِدَ الصِّهْرُ

فَبَعلٌ یُراعیها وَ خِذْرٌ یُکِنُّها *** وَ قَبْرٌ یُواریها وَ خَیْرُهُمْ الْقَبْرُ

«براى هر پدرى که صاحب دختر مى شود و مى خواهد شئون آن دختر را حفظ کند سه داماد وجود دارد:

نخست شوهرى که در خور او باشد و مراقبت از او کند، و دیگر پرده اى که او را در پشت خود محفوظ دارد، و سومى قبرى است که او را در خود بپوشاند، و از همه اینها بهتر، همین قبر است».(7)

 


1. سوره توبه، آیه 37.
2. سوره آل عمران، آیه103.
3. سوره انفال، آیه 63.
4. شرح بیشتر آن در تفسیر نمونه ذیل آیه 90 سوره مائده آمده است.
5. مجمع البیان، جلد 10، صفحه 444.
6. سوره نحل، آیات 58 و 59.
7. تفسیر قرطبى، جلد 6، صفحه 3734.

 

4. خرافات دیگر در میان اعراب جاهلى کودکى پیامبر (صلى الله علیه وآله)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma