آن چه در روایات فوق آمده است با دلیل عقلى نیز قابل تطبیق است; زیرا برهان لطف که در آغاز بحث درباره لزوم وجود امام یا پیامبر الهى در هر عصر و زمان ذکر شد، و هم چنین مفاسدى که بر نبودن آن ظاهر مى شود در همه جا صادق است، حتى در آنجا که در کره زمین تنها یک جامعه دو نفرى باشد.
قاعده لطف مى گوید: کسى که انسان را براى سعادت و تکامل آفریده، و تکالیفى بر دوش او نهاده، لازم است مقدّمات هدایت و تربیت انسان را فراهم سازد و وسائل کافى را براى رسیدن به این هدف در اختیار او بگذارد; زیرا اگر چنین نکند نقض غرض کرده است، و خداوند حکیم هرگز چنین کارى نمى کند.
شک نیست که وجود عقل براى انسان یا وجود رهبران عادى، به تنهایى او را از خطاها و اشتباهات و گناهان حفظ نمى کند و به تعبیر دیگر، علم انسان به تنهایى نمى تواند وصول او را به سر منزل مقصود (یعنى اطاعت الهى و سعادت همیشگى) سهولت بخشد; بلکه علاوه بر این نیاز به وجود کسى دارد که با علم الهى ارتباط داشته باشد و از خطا و اشتباه و گناه مصون باشد، تا بتواند به خوبى اتمام حجّت کند و راه را بى کم و کاست به انسان ها نشان دهد.
این دلیل در هر عصر و زمان و براى هر جامعه بزرگ و کوچک حتى یک جمع دو نفرى نیز صادق است. بنابراین اگر در روى زمین جز دو نفر نباشد باید یکى از آن دو پیامبر الهى یا امام معصوم باشد.
به هر حال همان گونه که در احادیث قبل خواندیم خداوند بزرگوارتر از این است که انسان هایى راکه موظف به وصول به سرمنزل سعادت هستند را رهنمون ننماید و راه صحیح و خالى از خطا را به آنها نشان ندهد.
در پاره اى از آیات قرآنى نیز اشاراتى به این معنى دیده مى شود.
آیه شریفه «اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْم هاد»: «و براى هر گروهى هدایت کننده اى است; و اینها همه بهانه است)»(1)، نشان مى دهد که هر قومى در هر عصر و زمانى هدایت گرى دارد ـ هدایت گر به معنوى واقعى کلمه که هدایت کامل و خالى و از هر گونه خطا را ارائه مى دهد ـ، به همین دلیل در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: « ... وَ فى کُلِّ زَمان اِمامٌ مِنّا یَهْدیهِمْ اِلى ما جاءَ بِهِ رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله)»:
«در هر زمانى امامى از ما است که مردم را هدایت مى کند به سوى چیزى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آورده است». (2) تعبیرى که در روایت نهج البلاغه آمده بود نیز یک دلیل منطقى در بر دارد و آن اینکه، یکى از وظائف امام حفظ آثار نبوت و تعلیمات الهى از هرگونه تحریف است; و به تعبیر دیگر اگر فرضاً تمام مردم روى زمین کافر شوند، باز باید کسى باشد که تعلیمات و آثار نبوت را حفظ کند و به اقوام آینده که مى خواهند راه هدایت را بپویند منتقل سازد، در غیر این صورت حجت هاى الهى محو و نابود مى شوند، و دلائل روشن و بیّنات خداى متعال از میان مى رود «لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَ بَیِّناتُهُ».
در اینجا به پایان بحث هاى مربوط به ولایت عامه مى رسیم، و هم اکنون به سراغ شرایط و ویژگى هاى آن مى رویم.