اگر چه حکومت اسلامى در عصر آن حضرت بسیار ساده بود; ولى تمام آنچه براى یک حکومت مقتدر مورد نیاز است، در آن پیش بینى شده بود; مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آن سادگى عجیب پایگاه اصلى حکومت و کانون نظام اجرائى بود. از یک سو دانشگاه اسلام محسوب مى شد; چرا که شب و روز کانون آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت بود. و از سوى دیگر ستاد ارتش اسلام و مرکز فرماندهى کل قوا به حساب مى آمد. و ازسوى سوم محکمه قضا و محل امور دادگسترى بود. از سوى چهارم مرکز بیت المال و جمع آورى زکات و غنائم جنگى محسوب مى شد; و با تمام کوچکى و سادگى که داشت همه این امور را در خود جاى مى داد! پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) براى هر کدام از این امور مسئول یا مسئولینى برگزیده بود، و این امر بعد از آن حضرت نیز ادامه یافت; مخصوصاً در عصر زمام دارى حضرت على(علیه السلام) شکل و تنظیمات وسیع ترى به موازات پیشرفت اسلام در جهان پیدا کرد، که اصول آن در فرمان آن حضرت(علیه السلام) به مالک اشتر تبیین شده است. اینها همه نشان مى دهد که بعد از مسأله شورا باید به مسأله «نظام اجرائى» پرداخت، که بدون آن هر قانونى ارزش خود را از دست مى دهد.