مشارطه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق اسلامى در نهج البلاغه ج 02
60ـ پرهیزگاران در جهاد با نفسمراقبت

فرموده اند عقل انسانى مثل تاجر است، عمر و وقت خود را مى دهد تا اعمال صالح و نیکو کسب کند، و این اعمال صالح با تزکیه نفس حاصل مى شود، ربح و سود او تزکیه نفس است، زیرا به سبب آن به فلاح و رستگارى مى رسد: (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا):  «رستگار شد کسى که نفس را تزکیه و پاک کرد، و متضرّر شد کسى که آن را تباه کرد».(1)
در این معامله عقل شریکى دارد به نام نفس و باید مثل شریکها در معاملات دنیوى با او برخود شود: اول از همه باید با او شروطى در نظر گرفته شود که مبادا خیانتى کند و سرمایه را به باد فنا دهد، چنانکه شریک جنایکار ممکن است در امور دنیوى چنین کند و این شرط کردن مشارطه است.
این تجارت سودش بهشت و رسیدن به «سدرة المنتهى» و بودن با انبیاء و شهدا است، پس دقت در محاسبه و دقت در کار این شریک نفسانى، باید بیشتر از دقت در ریح و سود دنیوى باشد، زیرا سودها قابل مقایسه نیست، ریح اخروى خیرى است که دوام دارد، و ریح دنیوى دوام ندارد، و گفته اند: «لا خیرَ فى خیر لا یَدُوم بل شرٌّ لا یَدُوم خیرٌ مِنْ خیر لا یَدُوم»: «خیر و برکت در امر خیرى که دوام ندارد نیست، بلکه شرّى که دوام ندارد، بهتر از خیر است که دوام ندارد» زیرا شرّى که دوام ندارد وقتى قطع شد، شادى به همراه دارد، چون شرّ پشت سر گذاشته شد، ولى خیرى که دوام ندارد، تأسف را به خاطر انقطاعش به همراه دارد!
پس هر صاحب نفسى نباید غافل باشد، که هر نَفَسى از عمر، گوهر گرانبهائى است که عوض ندارد، و ممکن است گنجى از گنجهاى بهشتى با آن به دست آید که نعمتش ابدى است.
بنابراین هر شخصى باید وقتى از نماز صبح فارغ شد، ساعتى با نفسش خلوت کند، براى «مشارطه» آن چنانکه تاجر با شریکش مى کند و به نفس بگوید به جز کالاى عمر ندارم، و اگر آن از بین رود، سرمایه ام از بین رفته، و از تجارت مأیوس مى شوم، و رنجى و سودى به دست نمى آورم، امروز را خدا به من مهلت داده، و اگر مى مردم از خدا مى خواستم مرا به دنیا به اندازه یک روز برگرداند، تا عمل صالح انجام دهم، پس فرض کن مرده اى و امروز برگشته اى، و به تو مهلت داده شده، پس بپرهیز از اینکه این روز پرقیمت را ضایع کنى.
در احوال یکى از زهاد است که گویند قبرى کنده بود و صبحها در آن مى خوابید و آیه «رَبِّ ارجِعونى ـ لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فیما ترکتُ»[2]: «را مى خواند (یعنى سخن کسانى را که در قیامت از خدا مى خواهند به دنیا برگردند، و عمل صالح انجام دهند را مى گفت) و بلند مى شد، و به خود مى گفت: تو امروز به دنیا برگردانده شدى، برو ببینم چه مى کنى!
در خبرى آمده «براى بنده در هر شبانه روز بیست و چهار خزانه پشت سر هم است که خزانه اى از آن باز مى شود، و مى بیند پر از نور است که در اثر اعمال صالح است که در آن موقع انجام داده، خوشحال مى شود، به قدرى که اگر آن خوشحالى را بین اهل آتش توزیع کنند، به وحشت مى افتند، سپس خزانه و جعبه دیگرى باز مى شود که سیاه و تاریک است، و بوى بد از آن بلند مى شود، و آن ساعتى است که عصیان خدا کرده و آنچنان ترسى و فزعى به او دست مى دهد که اگر بین اهل بهشت تقسیم شود، عیش آنها را از بین مى برد، و جعبه اى دیگر باز مى شود که خالى است، نه مایه خوشحالى و نه ناراحتى است(3) و آن ساعتى است که خوابیده و غافل بوده یا مشغول به مباحات دنیوى بوده، پس حسرت مى خورد و متضرّر مى شود.
به نفس بگو امروز خزائن بیست و چهارگانه را خالى مگذار، و مرا به کسالت و بیحالى مینداز و مغبون و حسرت بارم مکن، که خداوند فرموده: (یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ):  «روزى جمع مى کند شما را براى روز جمع شدن (که روز قیامت باشد) و آن روز خسران و ضرر است».(4)
این سفارشات براى خود نفس بود، سپس سفارشى به نفس در مورد اعضاء هفتگانه کند: چشم و گوش و زبان و شکم و فرج (کنایه از شهوت جنسى) و دست و پا به این که اینها خدمتکاران و رعیّت تو هستند، که با اینها تجارت مى کنى، براى جهنم هفت درب است که براى هر دربى عده اى از مردم مشخص شده اند که وارد شوند، و این هفت درب براى کسانى است که با اعضاء هفتگانه عصیان کنند.
پس چشم را از نظر به نامحارم بپوشان و نظر احتقار به مؤمنى مکن، بلکه نظرى زائد بر ضرورت مکن، که خداوند همچنان که از کلام زیادى بازخواست کند، از نظر زیادى نیز سؤال کند، و همینطور براى هر عضوى خصوصاً زبان و شکم توصیه به نفس کند.


1. سوره شمس، آیه 9 و 10.
2 . سوره مؤمنون، آیه 99 و 100.
3. محجة البیضاء، جلد 8، صفحه 152.
4. سوره تغابن، آیه 9.
 
60ـ پرهیزگاران در جهاد با نفسمراقبت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma