خداوند متعال شکر خود را مقرون به ذکر خدا کرده است و فرمود: (فَاذْکُرُونِى أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلاَ تَکْفُرُونِ)(2) با اینکه فرمود: (وَلَذِکْرُ اللهِ أَکْبَرُ): «ذکر و یاد خداوند بزرگتر از هر چیزى است».(3)
یعنى ذکر خدا که بزرگترین چیزها است اگر انجام دادید، خدا شما را یاد مى کند و اگر بر نعمتهاى او شکر کردید، و کفران نورزیدید، او پاداش دهد (وَسَنَجْزِى الشَّاکِرِینَ)(4) در ذیل آیه (لاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ)(5) که شیطان پس از رانده شدن گفت: «در مسیر و راه مستقیم تو براى گمراه کردن آدم(علیه السلام) و فرزندان او مى نشینم» در تفسیر آمده که مراد از راه مستقیم راه شکر است و به جهت بلندى مرتبه شکر شیطن لعین طعنه در مردم زد که (وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ)(6): «بیشترین فرزندان آدم(علیه السلام) را شکرگزار نمى یابى»، یعنى رهروان این مسیر به واسطه وساوس من کم هستند، و اکثر آنها از این مسیر خارج مى شوند، و خداوند هم او را تصدیق کرده، و فرموده: (قَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِىَ الشَّکُور): «کمى از بندگان من شاکر هستند».(7)
خداوند شکر را مایه ازدیاد نعمت دانسته و فرموده که اگر شکر کردید، نعمتهاى شما را زیاد مى کنم:(لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاَزِیدَنَّکُمْ)(8) و این زیادی را مطلق فرموده، و استثنائى نکرده، یعنى براى هر چه شکر کردید زیاد مى کنم.
ولى در پنج مورد استثناء به این اطلاق زده و مقیّد کرده است، یعنى در پنج مورد اگر خودش صلاح دید مى دهد:
1ـ بى نیازى (فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ): «بزودى بى نیاز مى کند خداوند شما را از فضل خودش اگر خواست».(9)
2ـ اجابت دعا (فَیَکْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِنْ شَاءَ): «اجابت مى کند آنچه را مى خوانید اگر خواست».(10)
3ـ رزق (یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ): «کسى را که مى خواهد روزى مى دهد».(11)
4ـ آمرزش و مغفرت (وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ): «و خداوند گناه کمتر از شرک را مى آمرزد براى کسى که بخواهد».(12)
5ـ توبه (وَیَتُوبُ اللهُ عَلَى مَنْ یَشَاءُ): «و قبول مى کند خداوند توبه کسى را که بخواهد».(13)
چگونه شکر از اخلاق نیکو و پسندیده نباشد، در حالى که خداوند خود را به این صفت ستوده و آن را از اخلاق ربوبى شمرده است (واللّه شکور حلیم) «خداوند شکرگزار و بردبار است» (14)و نیز شکر را کلام اهل بهشت خوانده و فرموده: اهل بهشت چنین گویند: (الْحَمْدُ للهِ الَّذِى صَدَقَنَا وَعْدَهُ): «حمد براى خدائى است که با ما صدق وعده رفتار کرد، و تخلّف نکرد» (15) و نیز درباره آنها فرمود: (وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعَالَمِینَ): «آخرین دعا و سخن آنها الحمدلله رب العالمین است (یعنى حمد براى خدائى است که پروردگار عالمین است)».(16)
از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «رسول الله(صلی الله علیه و آله) شبى نزد عایشه بودند، عایشه گفت اى رسول خدا چرا این قدر نفس خود را به زحمت مى اندازید، (و عبادت مى کنید) با این که خداوند آنچه در قبل و بعد انجام مى دهید، راضى است، و شما را آمرزیده است، فرمود: اى عایشه «اَلا اَکُونُ عبداً شَکُوراً»: آیا نباید بنده شکرگزارى باشم.(17)
در روایتى دیگر آمده که: عایشه دید پیامبر(صلی الله علیه و آله) در شب وضو ساخته و به نماز ایستادند، و شروع به گریه کردند به طورى که اشکها بر سینه مبارکش جارى شد سپس رکوع کرده و گریست، سجده کرده و گریست، سر برداشت و گریست و آن قدر چنین کرد، تا بلال آمده و اعلان نماز صبح نمود، و عایشه به حضرت عرض کرد چرا این قدر گریه مى کنید، حضرت فرمود: (اَلا اکونُ عبداً شکوراً)(18)
در روایتى از امام هفتم(علیه السلام) از پدرانش از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) آمده که فرمود پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) ده سال بر انگشتان مى ایستاد، و نماز مى گزارد، تا این که قدمهایش متورم شده، و صورتش زرد گردید و تمام شب چنین مى کرد، تا این که مورد عتاب خداوند قرار گرفت، «طه ما انزلنا علیک القرآن لِتَشْقى»: «اى پیامبر، ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به شدّت و مشقّت افتى».(19)