روایت دوم

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
قاعده لاضرر
روایت اول روایات سوم و چهارم


2. در کتاب «الکافى»(1)، از عبد اللّه بن بکیر، از زراره، از ابى جعفر، امام باقر(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: سمرة بن جندب در باغ مردى از انصار درخت نخلى داشت، و منزل شخص انصارى دم درب باغ بود.
سمره براى سر زدن به نخلش از داخل حیاط منزل این شخص عبور مى کرد بدون این که اجازه بگیرد; مرد انصارى با او صحبت کرد که وقتى مى خواهد وارد شود اجازه بگیرد، ولى سمره نپذیرفت.
مرد انصارى نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده شکایت کرده و قضیه را بیان نمود. پیامبر(صلى الله علیه وآله) به دنبال سمره فرستاد و داستان شکایت مرد انصارى را به او گفته و فرمود: هر وقت مى خواهى وارد خانه شوى اجازه بگیر. سمره نپذیرفت. وقتى سمره این درخواست را نپذیرفت، پیامبر(صلى الله علیه وآله)پیشنهاد خرید داد و هر چه قیمت را بالا مى برد او از فروش درخت امتناع مى کرد.
در نهایت فرمود: به جاى این نخل، نخلى در بهشت به تو مى دهم; سمره قبول نکرد.
پس پیامبر(صلى الله علیه وآله)به مرد انصارى فرمود: برو نخلش را از ریشه در آور و بیانداز جلوى او; «فإنّه لا ضرر ولا ضرار; ضرر و ضرر زدن نداریم».(2)
البته مخفى نیست که این روایت و روایت قبلى، یک روایت و یک داستان را نقل مى کند، که زراره آن را از امام باقر(علیه السلام) روایت کرده; ولى فرق مهمى که در این دو روایت وجود دارد، قید «على مؤمن» در روایت اوّل است که فرمود «لا ضرر و لا ضرار على مؤمن»، که این قید در روایت دوم وجود ندارد; و خواهیم گفت این قید در فهم دقیق معناى حدیث، مؤثر است.


(1). الکافى (ط ـ إسلامیه)، ج 5، ص 292، ح 2 از باب الضرار.
(2). وسایل الشیعه (اسلامیه)، ج 17، ص 341، ح 3، باب 12، از ابواب إحیاء الموات.
وسایل الشیعه (بیروت)، ج 25، ص 428، ح 32281 : «وَعَنْ عِدَّة مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِد، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ بُکَیْر، عَنْ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِى جَعْفَر(علیه السلام) قَالَ: إِنَّ سَمُرَةَ بْنَ جُنْدَب کَانَ لَهُ عَذْقٌ فِى حَائِط لِرَجُل مِنَ الاَْنْصَارِ، وَکَانَ مَنْزِلُ الاَْنْصَارِى بِبَابِ الْبُسْتَانِ، فَکَانَ یَمُرُّ بِهِ إِلَى نَخْلَتِهِ وَلاَ یَسْتَأْذِنُ; فَکَلَّمَهُ الاَْنْصَارِى أَنْ یَسْتَأْذِنَ إِذَا جَاءَ; فَأَبَى سَمُرَةُ; فَلَمَّا تَأَبَّى، جَاءَ الاَْنْصَارِى إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) فَشَکَا إِلَیْهِ وَخَبَّرَهُ الْخَبَرَ; فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) وَخَبَّرَهُ بِقَوْلِ الاَْنْصَارِى وَمَا شَکَا، وَقَالَ إِذَا أَرَدْتَ الدُّخُولَ فَاسْتَأْذِنْ; فَأَبَى; فَلَمَّا أَبَى، سَاوَمَهُ حَتَّى بَلَغَ بِهِ مِنَ الثَّمَنِ مَا شَاءَ اللَّهُ; فَأَبَى أَنْ یَبِیعَ; فَقَالَ لَکَ بِهَا عَذْقٌ یُمَدُّ لَکَ فِى الْجَنَّةِ; فَأَبَى أَنْ یَقْبَلَ; فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) لِلاَْنْصَارِى اذْهَبْ فَاقْلَعْهَا وَارْمِ بِهَا إِلَیْهِ، فَإِنَّهُ لاَ ضَرَرَ وَلاَ ضِرَارَ».
 


 

روایت اول روایات سوم و چهارم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma