ولادت و نسب مسیح

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مسیحیت در دنیاى کنونى
شخصیّت مسیح از دیدگاه مسیحیان سرانجامِ زندگى مسیح


در دو مورد از اناجیل چهارگانه (انجیل متّى و انجیل لوقا) بحث نسبتاً مشروحى درباره تولّد مسیح و نسب او آمده که از جهات مختلفى قابل توجّه است.
در انجیل متّى چنین مى خوانیم:
«کتاب نسب نامه عیسى مسیح بن داوود بن ابراهیم ـ ابراهیم اسحاق را آورد و اسحاق یعقوب را آورد و یعقوب یهودا و برادران او را آورد... تا آنجا که مى گوید... و متّان یعقوب را آورد و یعقوب یوسف شوهر مریم را آورد که عیسى مسمّى به مسیح از او متولّد شد... امّا ولادت عیسى مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود قبل از آنکه با هم آیند او را از روح القدس حامله یافتند و شوهرش یوسف چون که مرد صالح بود و نخواست او را عبرت نماید پس اراده نمود او را به پنهانى رها کند ـ امّا چون او در این چیزها تفکّر مى کرد ناگاه فرشته خداوند در خواب بر وى ظاهر شده، گفت: اى یوسف پسر داوود از گرفتن زن خویش مریم مترس زیرا که آنچه در وى قرار گرفته از روح القدس است ـ و او پسرى خواهد زایید و نام او را عیسى خواهى نهاد زیرا که او امّت خویش را از گناهان خواهد رهانید... پس چون یوسف از خواب بیدار شد چنانکه فرشته خداوند بدو امر کرده بود به عمل آورد و زن خویش را گرفت و تا پسر نخستین خود را نزایید او را نشناخت(1) و او را عیسى نام نهاد».(2)
و در انجیل لوقا چنین مى خوانیم:
«... در ماه ششم (ماه ششم حمل الیصابات مادر یحیى) جبرائیل فرشته از جانب خداوند به بلدى از جلیل که ناصره نام داشت فرستاده شد ـ نزد باکره نامزد مردى مسمّى به یوسف از خاندان داوود و نام آن باکره مریم بود... فرشته بدو گفت: اى مریم ترسان مباش زیرا که نزد خدا نعمت یافته ـ و اینک حامله شده پسرى خواهى زایید و او را عیسى خواهى نامید ـ او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلى مسمّى شود و خداوند خدا تخت پدرش داوود را بدو عطا خواهد فرمود... مریم گفت: این چگونه مى شود و حال آنکه مردى را نشناخته ام(3) فرشته در جواب او گفت: روح القدس بر تو خواهد آمد و قوّت حضرت اعلى بر تو سایه خواهد افکند از آن جهت آن مولود مقدّس پسر خداوند خواهد شد... ».(4)
اکنون به بررسى عبارات فوق مى پردازیم:
1. در این عبارات در یک جا عیسى فرزند یوسف معرّفى شده، آنجا که مى گوید (و یعقوب یوسف، شوهر مریم را آورد که عیسى مسیح از او متولّد شد ـ از نسب نامه مسیح) ارتباط عیسى به داوود که به عنوان پدر وى ذکر شده، از طریق همین یوسف نجّار است (آنجا که مى گوید: خدا تخت پدرش داوود را بدو عطا خواهد فرمود).
امّا در جاى دیگر مى گوید: پسر خداوند است (به پسر حضرت اعلى مسمّى شود).
در جاى دیگر مى گوید: آنچه در وى قرار گرفته از روح القدس است.
آیا راستى این عبارات با هم تضاد و تناقض دارد، یا قابل جمع است؟
انصاف این است که با قراینى که در قبل و بعد این عبارات است همه قابل جمع است، زیرا از مجموع عبارات مذکور استفاده مى شود که یوسف پدر حقیقى مسیح نبود، بلکه ناپدرى او محسوب مى شد که گاهى در عرف، مجازاً بر او «پدر» اطلاق مى کنند.
اطلاق شوهر به یوسف نیز به مناسبت نامزدى او بود، زیرا از عبارات انجیل متّى که در بالا آوردیم برمى آید که یوسف بعداً با او ازدواج کرد و تا هنگام تولّد عیسى با او همبستر نشد (منظور از رها کردن مریم نیز ظاهراً به هم زدن نامزدى بوده است).
اِسناد تولّد مسیح به روح القدس از این نظر است که روح القدس وسیله و واسطه اى بوده براى تولّد مسیح.
و اطلاق پسر خداوند بر او نیز از این نظر است که این فرمان از طرف او صادر و بهوسیله فرشته او اجرا شده است، چنانکه در انجیل لوقا تصریح گردیده: «روح القدس بر تو خواهد آمد و قوّت حضرت اعلى بر تو سایه خواهد افکند از آن جهت آن مولود مقدّس پسر خداوند خواهد شد».
2. یوسف در مدّت حمل مسیح با مریم نزدیکى نکرد و مسیح از مریم باکره متولّد شد، ولى به طورى که از عبارات دیگر اناجیل برمى آید مریم پس از عیسى فرزند دیگرى آورد که گاهى «برادر خداوند» بر او اطلاق مى شود (البتّه منظور از خداوند همانا راهنما و صاحب و سرور است و مراد از برادر، برادر مادرى است).
3. در جمله هاى صریحى که در عبارات دو انجیل فوق در مورد تولّد مسیح وارد شده، به خوبى برمى آید که اطلاق پسر خداوند بر
عیسى در اناجیل تنها از جهت «توجّه خاصّ خداوند نسبت به او» و «ولادت غیر عادى او» بوده و به این ترتیب، نسب نامه مذکور که متن اصلى دو انجیل معروف است، بر تمام خرافات و اوهامى که کلیسا درباره تولّد مسیح به هم بافته خطّ بطلان مى کشد.
توضیح اینکه: کلیسا اصرار بسیار زیادى دارد که تولّد غیر عادى مسیح را دستاویزى براى اینکه او فرزند خداست قرار دهد و در همه جا سخن از «خداى پدر» و «خداى پسر» به میان مى آورَد و تعبیراتى که در اناجیل به عنوان اب و ابن (پدر و پسر) وارد شده نیز شاهدى بر مدّعاى خود مى داند.
قابل توجّه اینکه بسیارى از آنها تصریح مى کنند که لقب «ابن اللّه» (پسر خدا) مخصوص عیسى است و به هیچ کس دیگرى اطلاق نمى شود. در قاموس مقدّس مى خوانیم: «لفظ پسر خدا یکى از القاب منجى و فادى ماست که بر شخص دیگرى اطلاق نمى گردد، مگر در جایى که از قراین معلوم شود که قصد از پسر حقیقى خدا نیست».(5)
در حالى که این موضوع کاملاً مردود است، یعنى هم از نظر عقلى باطل است و هم از نظر مندرجات اناجیل، زیرا:
اوّلاً کلیسا نتوانسته است این موضوع را روشن سازد که معناى «پسر خدا» یا «ابن الله» چیست؟
مسلّماً منظور «تولّد جسمانى» نیست، زیرا آن نیازمند وجود دو فرد جسمانى (زوجین) و وضع خاصّ دستگاه تناسلى است که ابداً چنین چیزى در مورد خداوند مفهوم ندارد. افزون بر اینکه خود کلیسا تصریح مى کند که منظورش این نیست.
بنابراین باید منظور از تولّد، ولادت روحانى باشد چنانکه گاه خود آنها تصریح مى کنند که «جنبه ناسوتى مسیح از مریم و جنبه لاهوتى او از خداست».
در اینجا نیز این سؤال پیش مى آید که آیا تولّد روحانى معنایى جز این مى تواند داشته باشد که مسیح «آفریده شایسته» خدا و «بنده خاصّ» اوست و الفت شدیدى میان او و خداوند است؟
بدیهى است به کار بردن کلمه «ابن» در این معنا جنبه مجازى دارد نه حقیقى. همچنین مى توان همین معنى را در مورد سایر بندگان و فرستادگان خاصّ خدا به کار برد و اختصاص به مسیح ندارد; جز این معناى دیگرى براى فرزند روحانى متصوّر نیست.
از اینها گذشته، عقیده آنها به تثلیث و وحدت خدایان سه گانه و اتّحاد آنها در رتبه و مقام و مرتبه که در بحث تثلیث مشروحاً گفته شد، به هیچوجه با این مسأله سازگار نیست چه اینکه هر سه اقنوم از نظر آنها داراى یک مقام و مرتبه اند و با این حال اختصاص یکى به عنوان «اب» و دیگرى به «ابن» به هر معنى که باشد صحیح نیست.
ثانیاً شواهد فراوانى در کتاب هاى عهد قدیم و عهد جدید وجود دارد که ثابت مى کند کلمه «ابن» (پسر) کراراً به غیر مسیح نیز اطلاق شده است و در همه جا به معناى بنده خاص و آفریده ممتاز خدا آمده، از جمله:
در برخى موارد به آدم اطلاق شده، چنانکه در انجیل لوقا مى خوانیم: «خود عیسى وقتى که شروع کرد قریب به سى ساله بود و حسب گمان خلق، پسر یوسف بن هالى بن متّات بن لاوى... بن شیب بن آدم بن الله».(6)
و در بعضى موارد دیگر به فرشتگان «فرزندان خدا» اطلاق شده، چنانکه در کتاب ایّوب از کتب عهد قدیم مى خوانیم: «هنگامى که ستارگان صبح با هم ترنّم نمودند و جمیع پسران خدا آواز شادمانى دادند».(7)
و در بعضى دیگر به مؤمنان نیز فرزندان خدا اطلاق شده است، از جمله در رساله پولس به رومیان وارد شده: «همه کسانى که از روح خدا هدایت مى شوند ایشان پسران خدایند ازآن رو که روح بندگى را نیافته اید تا باز ترسان شوید بلکه روح پسرخواندگى را یافته اید که به آن «ابا» یعنى اى پدر، ندا مى کنیم. همان روح بر روح هاى ما شهادت مى دهد که فرزندان خدا هستیم».(8)
این تعبیر در مورد مؤمنان در رساله دوم پولس به قرنتیان نیز دیده مى شود: «و شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود، (این را) خداوند قادر مطلق مى گوید».(9)
بنابراین تردیدى باقى نمى مانَد که اطلاق واژه «ابن» بر مسیح، نه به معناى حقیقى کلمه است و نه اختصاص به مسیح دارد.


(1). ظاهراً منظور از جمله «او را نشناخت» این است که در دوران حمل با مریم همبستر نشد.
(2). انجیل متّى، باب 1، جمله 1 ـ 25.
(3). یعنى با مردى همبستر نشده ام.
(4). انجیل لوقا، باب 1، جمله هاى 26 ـ 35.
(5). قاموس مقدّس، ص 345.
(6). انجیل لوقا، باب 3، جمله هاى 23 ـ 38.
(7). کتاب ایّوب، باب 38، جمله 7.
(8). رساله پولس به رومیان، باب 8، جمله هاى 14 ـ 16.
(9). رساله دوم پولس به قرنتیان، باب 6، جمله 18.
 
 
شخصیّت مسیح از دیدگاه مسیحیان سرانجامِ زندگى مسیح
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma