آیا وحدت در تثلیث قابل قبول است؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مسیحیت در دنیاى کنونى
شگفتى هاى توحید و تثلیث خدایان سه گانه سرچشمه اصلى انواع انحرافات


چنانکه اشاره شد، کلیسا که بدعتگذار مسأله تثلیث است اصرار دارد که آن را با توحید تلفیق کند و این یکى از مهم ترین بن بست هایى است که کلیسا با آن مواجه است، زیرا «مساوى بودن یک با سه»، مسأله عجیبى است که عقل از قبول آن ابا دارد.
آنان براى رهایى از این بن بست، راه هاى مختلفى را مى پیمایند که هیچ یک از آنها نتیجه قابل ملاحظه اى در بر ندارد، از جمله:
1. پروتستان ها و جمعى دیگر معتقدند که این مسأله از اسرار است و باید تعبّداً آن را پذیرفت و گفتوگو درباره این موضوع بى ثمر است. آنها به این وسیله خواسته اند خود را از چنگال یک سلسله بحث هاى گیج کننده اى که مسلّماً به جایى نمى رسد و نتیجه اى جز پیچیده تر ساختن موضوع ندارد، راحت کنند; غافل از اینکه تعبّد در چنین موضوع غیر منطقى نیز مطلبى نیست که عقل زیر بار آن برود.
به عبارت دیگر، اعتقاد ما به حقّانیّت یک مذهب و اصول آن از استدلالات عقلى سرچشمه مى گیرد، پس چگونه مى توان با استدلالات عقلى، مذهبى را اثبات کرد که اصول غیر عقلى دربر داشته باشد؟!
اعتقاد به وحدت اقانیم ثلاثه نوعى اعتقاد به اجتماع نقیضین (یا اجتماع ضدّین که به اجتماع نقیضین منتهى مى شود) است و چنانکه در فلسفه خوانده ایم، بطلان «اجتماع نقیضین» از بدیهیّات است و مسأله اى است که تمام مسائل نظرى و ضرورى سرانجام به آن بازمى گردد و بدون اعتقاد به بطلان این موضوع، هیچ مسأله اى ـ اعمّ از ضرورى و نظرى ـ قابل اثبات نیست.
با این حال چگونه ممکن است چنین مطلبى را تعبّداً و چشمو گوش بسته پذیرفت، یا آن را جزءِ اسرار دانست؟!
2. برخى دیگر مى کوشند که با ذکر مثال هایى سفسطه آمیز، وحدت در تثلیث را موجّه جلوه دهند. مثلاً مى گویند: رابطه سه اقنوم با یکدیگر، مانند ارتباط جرم خورشید و حرارت و نور آن است. یا اینکه رابطه این سه، مانند جرم آتش و نور و حرارت آن است. یا اینکه رابطه آنها مانند رابطه روح و فکر و کلمه است که به یک معنى سه و به یک معنى یکى مى باشند.
ناگفته پیداست این گونه تشبیهات اگر براى مردم عوام کمى قانع کننده باشد، از نظر علمى کمترین ارزشى ندارد زیرا مى دانیم جرم خورشید با نور و حرارت آن تفاوت بسیار دارد. «جرم» مادّه است و «حرارت» انرژى خاصّى است که از امواج خاصّى که تعداد آن در هر ثانیه مقدار معیّنى است به وجود مى آید و «نور» یک نوع انرژى دیگر است که از امواج فوق العاده سریع تر تولید مى شود و هیچ یک از اینها عین دیگرى نیست، بلکه رابطه آنها با هم رابطه علّت و معلول است. جرم خورشید علّت اصلى براى آنها محسوب مى گردد که از تجزیه اتم هاى آن، انرژى نورى و حرارتى به وجود مى آید ـ سایر تشبیهاتى که گفته شد نیز از همین قبیل است.
بنابراین با این مثال ها نیز مشکلى حل نخواهد شد.
3. توجیه دیگرى که براى مسأله وحدت در تثلیث ممکن است گفته شود این است که:
همان طور که جمعى از فلاسفه و عرفا معتقد به «وحدت وجود» بوده و ذات خدا را با موجودات از یک نظر متّحد مى دانسته اند، یعنى قائل به وحدت حقیقى و تعدّد اعتبارى بوده اند، ممکن است میان خداى پدر و خداى پسر و روح القدس چنین اتّحادى قائل شد و دوم و سوم را مظهر اوّل، یا هر سه را مظهر یک ذات واحد بدانیم.
این توجیه نیز از جهات متعدّدى غیر قابل قبول است، زیرا:
اوّلاً; براى «وحدت وجود» سه معنى گفته شده که دو معناى آن باطل و یک معنى گرچه قابل قبول است، ولى ارتباطى به محلّ بحث ما ندارد; به این ترتیب:
الف) «وجود» در خارج یک واحد شخصى قائم به ذات است و غیر از این وجود واحد شخصى، هیچ وجود دیگرى نداریم و کثرت در ماهیّات امکانى است و آنها عبارت از یک سلسله امور اعتبارى اند که به آن وجود واحد انتساب و استناد پیدا کرده و از رشحه فیض او نمودى دارند. این را در اصطلاح «وحدت وجود» مى نامند.
ب) «وجود» در خارج یک واحد شخصى بیش نیست و وجودات متعدّد و متکثّر، تطوّرات و شؤون آن وجود هستند.
بنابراین، تعدّد و تکثّر از تطوّر همان یک وجود واحد شخصى حقیقى بروز و ظهور مى کند، پس هر چه هست همان یک وجود شخصى و تطوّرات آن است و غیر از آن در صحنه خارج هیچ نیست و بنابراین مسلک، ماهیّت امر دیگرى (ولو اعتبارى) در مقابل وجود نمى باشد و این را اصطلاحاً «وحدت موجود» مى نامند.
بطلان این دو عقیده در فلسفه به ثبوت رسیده است.
ج) وحدت مفهوم وجود، به این معنى که اگرچه در خارج وجودات متکثّر داریم، وجود واجب که نامحدود از هر جهت است و وجودات امکانى که محدود از هر جهت مى باشند، ولى
حقیقت وجود و مفهوم آن در صفحه ذهن یک چیز بیشتر نیست، همان مفهومى که ضدّ عدم و نیستى و نقطه مقابل آن محسوب مى شود. این حقیقت واحد ذهنى همچون حقیقت و مفهوم نور در خارج داراى مراتب مختلفى است.
این معنى از وحدت وجود (وحدت مفهومى) گرچه صحیح است ولى هیچ ربطى به موضوع وحدت در تثلیث و تثلیث در وحدت ندارد، زیرا ناگفته پیداست که این مربوط به ذهن است و آن مربوط به خارج و وحدت ذهنى ربطى به وحدت خارجى که منظور آنهاست نخواهد داشت ـ دقّت کنید.
ثانیاً; تفسیر «تثلیث در وحدت» به موضوع «وحدت وجود»، بر خلاف صریح گفته مسیحیان است زیرا آنها معتقدند: «این سه اقنوم، متساوى الجوهر و داراى یک رتبه و درجه و عمل است»(1)، نه اینکه خداى پدر که خالق اصلى جهان است اصل باشد و بقیّه مظاهر وجود و تطوّرات هستى او باشند ـ باز هم دقّت کنید.
ثالثاً; اگر این تفسیر صحیح باشد اختصاص به اب و ابن و روح القدس و عناوین «سه گانه» ندارد و شامل همه موجودات عالم هستى مى شود.


(1). نقل از قاموس مقدّس، ص 344 و 345.
 
 
 
شگفتى هاى توحید و تثلیث خدایان سه گانه سرچشمه اصلى انواع انحرافات
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma