مبارزه با یک امر طبیعى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مسیحیت در دنیاى کنونى
یک حکم غیرمنطقى ترک ازدواج در اسلام


4. از همه اینها گذشته از عباراتى که از باب نوزدهم انجیل متّى درباره اقسام سه گانه «خصى»ها نقل کردیم و از عبارات قبل و بعد آن به خوبى برمى آید که اگر انسان بتواند خود را براى ملکوت خدا خصى کند افتخارى است ولى همه کس قدرت آن را ندارند.
اگر منظور از خصى کردن، معناى واقعى آن باشد که راستى دستور عجیبى است و ایراد آن بر همه کس روشن.
و اگر منظور، ترک ازدواج به طور مطلق باشد آن نیز امرى است بر خلاف قانون آفرینش و خلقت و هم بر خلاف منطق عقل و مصالح اجتماع و هم بر خلاف پاره اى از مندرجات صریح کتب عهد جدید.
مى دانیم که قوانین دینى باید همواره مکمّل قوانین آفرینش باشد. به عبارت دیگر، دستگاه تشریع باید دستگاه تکوین را تکمیل کند; پس چگونه ممکن است خداوند از طریق آفرینش، غرایز خاص را در وجود انسان بیافریند و از طریق قوانین مذهبى به کلّى جلوى آن را بگیرد (نه اینکه آن را رهبرى و تعدیل نماید)؟
کدام منطق و عقل اجازه مى دهد یک طبقه پرجمعیّت، براى همیشه ترک یک امر فطرى کنند به خصوص که این طبقه ـ یعنى
روحانیان ـ از طبقات ممتاز جمعیّت باشند و فرزندانى ممکن است از آنها بهوجود آید که هم به حکم وراثت و هم به حکم محیط تربیتى، هوش و ذکاوت و استعداد قابل توجّهى براى احراز مقام رهبرى معنوى مردم داشته باشند.
جان الدر نویسنده کتاب تاریخ اصلاحات کلیسا که خود از طرفداران مذهب پروتستان است، ضمن اعتراض به رسم زندگى مجرّد و اجرا و تحمیل آن بر طبقه وعّاظ و کشیشان مى گوید:
در ممالک پروتستان به تجربه ثابت شده است که اولاد واعظان بیست مرتبه بیشتر از اولاد سایر طبقات مردم، استعداد احراز مقامات عالى و مهم را دارند.(1)
به علاوه این مطلب با آنچه در رساله هاى پولس از کتب عهد جدید مى خوانیم وفق نمى دهد. در رساله اوّل پولس به قرنتیان مى خوانیم: «آیا اختیار نداریم خواهر دینى را به زنى گرفته، همراه خود ببریم مثل سایر رسولان و برادران خداوند».(2)
از این بیان به خوبى استفاده مى شود که پولس و سایر شاگردان مسیح و رسولان و برادران مسیح نیز ازدواج کردند و بر چنین مطلبى وقعى ننهادند.
و در رساله اوّل پولس به تیموتاوس مى خوانیم: «اسقف باید بى ملامت و صاحب یک زن و هوشیار و خردمند و صاحب نظام و مهمان نواز و راغب به تعلیم باشد».(3)
قابل توجّه اینکه در همان رساله در باب چهارم مى خوانیم: «ولى روح صریحاً مى گوید: در زمان آخر بعضى از ایمان برگشته، به ارواح مضلّ و تعالیم شیاطین اصغا خواهند نمود × به ریاکارى دروغگویان که ضمایر خود را داغ کرده اند که از مزاوجت منع مى کنند و حکم مى نمایند به احتزاز از خوراک هایى که خدا آفرید براى مؤمنین و عارفین به حق تا آنها را به شکرگزارى بخورند».(4)
از این عبارت به خوبى برمى آید که منع از ازدواج از بدعت هایى است که در زمان هاى بعد به وجود خواهد آمد و این بر اثر اغواى شیاطین و ارواح گمراه کننده است.
این بیانات با آنچه از انجیل متّى برمى آید متناقض است و قابل جمع نیست.
در ضمن از آنچه گفته شد این حقیقت روشن گردید که تجرّد همیشگى که از جمله هاى انجیل متّى مربوط به عدم تشریع طلاق استفاده مى شود و کلیساى کاتولیک الان هم آن را به عنوان یک قانون اجبارى براى کشیشان مى شناسد، هم بر خلاف مندرجات کتب مقدّسه عهد جدید است و هم برخلاف عقل و مصالح اجتماع.
از اینها گذشته، مصلحت دستگاه روحانیّت مسیحیّت کاملاً بر خلاف چنین قانونى است، زیرا این موضوع سبب مى شود که روحانیّت کاتولیک که طرفدار تجرّد اجبارى کشیشان است آلودگى هاى فراوانى پیدا کند، چه اینکه مى دانیم غریزه جنسى از سرکش ترین غرایز بشر است و محدود ساختن آن در یک عمر براى اغلب افراد میسّر نیست و طغیان آن موجب بروز رسوایى مى شود و این موضوع در روحانیّت مسیحیّت بارها اتّفاق افتاده و جنجال هاى عجیبى آفریده است.
جان الدر در کتاب تاریخ اصلاحات کلیسا نیز به این معنى اعتراف کرده است، آنجا که مى گوید:
در عین حال این نکته را باید با کمال پوزش متذکّر شد که عهد و میثاق و سوگند مجرّد ماندن و دورى کردن از زن، کراراً از طرف کشیشان در عصر لوتر نقض گردید و نقض چنین پیمانى خود به مثابه یک افتضاح و رسوایى بین المللى بود.(5)
افزون بر آنچه گفته شد، سرکوب یک غریزه نیرومند و عدم اشباع آن از راه هاى صحیح، اغلب همراه با واکنش هاى شدید و آزاردهنده روحى و جسمى است.
ازاین رو بسیارى از جوانانى که در سنّ ازدواج اقدام به این کار نمى کنند گرفتار ناراحتى هاى روانى و اضطراب و کج خلقى و پراکندگى فکر و بى اعتنایى به زندگى و نومیدى و بدبینى و امثال آن مى شوند; البتّه پس از ازدواج همه این آثار برطرف شده و جاى خود را به آرامش کامل مى سپارد.
قرآن مجید نیز به این حقیقت علمى اشاره کرده و مى فرماید: «(وَمِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا) ; از نشانه هاى او (خدا) اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید».(6)
آیا با این حال صحیح است جمعى از مردم ـ به خصوص علما و روحانیان و مبلّغان مذهبى که نیازمند آرامش روحى و آسودگى خاطر بیشترى هستند ـ به عملى دست بزنند که مایه عدم آرامش و پراکندگى فکر و سوءِ خلق است.


(1). تاریخ اصلاحات کلیسا، ص 115.
(2). عهد جدید، رساله پولس، باب 9، جمله 5.
(3). همان، باب 3، جمله 2.
(4). عهد جدید، رساله پولس، باب 4، جمله هاى 1 ـ 3.
(5). تاریخ اصلاحات کلیسا، ص 116.
(6). سوره روم، آیه 21.
 


 

یک حکم غیرمنطقى ترک ازدواج در اسلام
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma