محتواى اناجیل و سایر کتب عهد جدید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مسیحیت در دنیاى کنونى
آیا اناجیل کتاب هاى آسمانى اند؟ 4. حکم طلاق در مسیحیت


از بحث هاى گذشته این حقیقت روشن شد که هیچ یک از اناجیل موجود و سایر کتاب هاى بیستو هفتگانه عهد جدید، کتاب آسمانى اى که بر حضرت مسیح(علیه السلام) نازل گردیده نیست و همه مورّخان مسیحى نیز معترفند که این کتاب ها بعداً نگارش یافته و از دادن توضیح قانع کننده درباره اینکه انجیل واقعى (کتاب آسمانى مسیح) چه شده است عاجزند.
اکنون مى خواهیم قطع نظر از مدارک تاریخى و اعترافات صریح مزبور، خود اناجیل را از نظر محتویّات، مطالعه و بررسى کنیم.
این مطالعات و بررسى ها به ما اطمینان مى دهد که اناجیل کنونى نمى تواند کتاب آسمانى بوده باشد، زیرا اوّلاً بسیارى از مندرجات و محتویّات آنها زننده و دور از منطق و سست و بى اساس است. ثانیاً مندرجات آنها داراى تناقض و اختلاف است.
براى اثبات بخش اوّل چند نمونه زیر کافى است:
1. در جمله هاى مختلفى از اناجیل، عیسى خداوند معرّفى شده است. فى المثل در انجیل مرقس از قول مسیح چنین نقل مى کند: «چگونه کاتبان مى گویند مسیح پسر داوود است... خود داوود او را خداوند مى خواند، پس چگونه او را پسر مى باشد (یعنى پسر او مى باشد) و عوام النّاس کلام او را به خشنودى پذیرفتند».(1)
همین مطلب در انجیل متّى درباره عیسى نقل شده، آنجا که مى گوید: «عیسى از ایشان پرسیده، گفت: درباره مسیح چه گمان مى برید؟ او پسر کیست؟ بدو گفتند: پسر داوود! گفت: پس چطور داوود در روح او را خداوند مى خواند چنانکه مى گوید: خداوند به خداوند من گفت: به دست راست من بنشین تا دشمنان تو را پاى انداز تو سازم، پس هرگاه داوود او را خداوند مى خواند چگونه پسرش مى باشد».(2)
نظیر این تعبیر در اناجیل دیگر نیز وجود دارد. زننده بودن این تعبیر جاى تردید نیست، چه اینکه ظاهر آن شرک آشکار و دعوى الوهیّت مسیح است.
2. در انجیل یوحنّا تبدیل شدن آب به شراب ناب را از نخستین معجزات مسیح معرّفى مى کند، آنجا که مى گوید: «عیسى و شاگردانش را نیز به عروسى دعوت کردند و چون شراب تمام شد مادر عیسى بدو گفت شراب ندارند. (تا آنجا که مى گوید) عیسى بدیشان گفت: قدح ها را از آب پر کنید و آنها را لبریز کردند پس بدیشان گفت: الان بردارید و به نزد رئیس مجلس ببرید پس بردند و چون رئیس مجلس آن آب را که شراب گردیده بود بچشید و ندانست که از کجاست لیکن نوکران که آب را چشیده بودند مى دانستند، رئیس مجلس داماد را مخاطب ساخته بدو گفت هر کسى شراب خوب را اوّل مى آورد چون مست شدند بدتر از آن را، لیکن تو شراب خوب را تا حال نگاه داشتى!! و این ابتداى معجزاتى است که از عیسى در «قاناى جلیل»(3) صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند».(4)
و عجیب تر اینکه در جمله هایى که در انجیل متّى از مسیح در روز پیش از شهادتش (به عقیده مسیحیان) نقل شده، صریحاً شراب را «خون مسیح» معرّفى مى کند، آنجا که مى گوید: «و چون ایشان (یعنى شاگردانش) غذا مى خوردند عیسى نان را گرفته، برکت داد و پاره کرده به شاگردان داد و گفت: بگیرید و بخورید این است بدن من! و پیاله را گرفته شکر نمود و بدیشان داد و گفت همه شما از این بنوشید زیرا که این است خون من!... امّا به شما مى گویم که بعد از این از میوه مو نخواهم نوشید تا روزى که آن را با شما در ملکوت پدر خود تازه آشامم!».(5)
مسیحیان امروز هم براى تجدید آن خاطره، مراسمى به نام «عشاى ربّانى» برپا مى سازند و نان و شراب را به نام جسم و خون مسیح! با آداب خاصّى میان افراد خود تقسیم مى کنند (شرح عشاى ربّانى و آداب عجیب آن بعداً خواهد آمد).
اکنون این پرسش پیش مى آید مایعى که آثار سوءِ آن بر جسم و جان انسان محسوس است و زیان هاى بهداشتى آن در تمام کتاب هاى بهداشتى نوشته شده و از نظر مفاسد اخلاقى و اجتماعى نیز زیان هایى غیر قابل انکار دارد و حتّى کسانى که به آن آلوده هستند مانند معتادان به موادّ مخدر، در عین اینکه از اثر تخدیرى آن لذّتى زودگذر مى برند به زیان آن معترفند، با این حال چگونه مى توان پذیرفت پیامبرى که راهنماى اخلاقى مردم است شراب سازى کند، سهل است، نخستین معجزه اش ساختن شراب باشد و او و شاگردانش در مجلس عمومى آنچنان میگسارى کنند؟!
و شگفت آور اینکه شراب را خون خود معرّفى کند; خونى که در عروق انسان جریان دارد و مایه حیات و ادامه زندگى اوست.
آیا ممکن است کتابى که محتویّاتش از این قبیل است یک کتاب آسمانى و راهنماى بشر باشد؟
از همه عجیب تر اینکه در کتب عهد قدیم (تورات و سایر کتاب هاى یهود) که مورد قبول تمام مسیحیان جهان است و هم بهوسیله آنها ترجمه و در سراسر دنیا نشر گردیده، بارها از شراب مذمّت کرده و آن را منافى پرهیزگارى و مخالف با عقل و حکمت و همردیف زنا شمرده است:
در سفر اعداد از اسفار تورات چنین مى خوانیم:
«خداوند موسى را خطاب کرده گفت: بنى اسرائیل را خطاب کرده به ایشان بگو: چون مرد یا زن نذر خاص (نذر پرهیزگارى) کند و خود را براى خدا تخصیص نماید (پارسا سازد) از شراب و مسکرات بپرهیزد و سرکه شراب و سرکه مسکرات را ننوشد و هیچ عصیر انگور ننوشد و انگور تازه یا خشک نخورد و تمام ایّام تخصیصش (نذر پرهیزگاریش) از هر چیزى که از تاک انگور ساخته شود از هسته تا پوست نخورد».(6)
گرچه موضوع بالا مربوط به نذر خاصّى به نام نذر پرهیزگارى است، از آن استفاده مى شود که نوشیدن مشروبات الکلى با پرهیزگارى سازگار نیست و حتّى در این حالت باید از تمام فراورده هاى درخت انگور دورى کند; و این خود نهایت خباثت شراب را مى رسانَد.
و در کتاب هوشع (چهارمین انبیاى بنى اسرائیل) مى خوانیم: «زنا و شراب و شیره انگور، دل را مى گیرند».(7)
در اینجا زنا و شراب را در ردیف هم ذکر کرده و ممکن است منظور از دل، همان قلب به معنى عقل بوده باشد. یعنى عقل را از انسان مى گیرد. و شیره انگور هم ظاهراً همان عصیر مسکر است نه شیره معمولى.
و در نخستین جمله باب بیستم از کتاب امثال سلیمان مى خوانیم: «شراب استهزا مى کند و مسکرات عربده مى آورد و هر که به آن فریفته شود حکیم نیست!».
این جمله گواهى مى دهد که شراب عقل را زایل مى کند و موجب مى شود انسان مورد ریشخند واقع شود.
و در باب 23 کتاب امثال سلیمان در مذمّت شراب چنین مى گوید:
هنگامى که شراب سرخ فام است و رنگش در جام نمایان ساخته و هم به راستى حرکت مى نماید (مى لرزد و موج مى زند) به آن منگر. چه عاقبت مثل مار مى گزد و مثل شاه مار (افعى) نیش مى زند. چشمان تو به زنان بیگانه نگران خواهد شد و دل تو متدبّر کجى ها خواهد بود (افکار غلط و گمراه کننده در نظر تو پیدا مى شود).(8)
در کتاب اشعیاى نبى جمله هاى صریح ترى درباره مذمّت مشروبات دیده مى شود، آنجا که مى گوید:
«واى بر آنان که سحرگاه برمى خیزند تا در پى مسکرات روند و شب دیر مى نشینند تا شراب ایشان را گرم کند».(9)
و در همان کتاب مى گوید: «ایشان نیز از شراب، ضال و از مسکرات گمراه شدند».(10)
در کتاب هاى عهد جدید در رساله پولس به افسسیان نیز مى خوانیم: «مست شراب مشوید که در آن فساد است».(11)
این جمله هاى صریح در نهى از شراب که در کتاب هاى عهد قدیم و جدید است، علاوه بر اینکه گواه زنده اى بر وجود تناقض در این کتاب هاست، زیرا ابداً با نخستین معجزه مسیح سازگار نیست، زشتى و ناپاکى شراب و مفاسد اخلاقى و اجتماعى و گمراه کننده بودن آن را روشن مى سازد.
آیا با این حال باز مى توان گفت تمام مندرجات این کتاب ها از ناحیه خداست؟
 
سؤال
ممکن است ایراد شود که بیشتر عبارات دلیل بر ممنوع بودن مشروبات الکلى که در بالا نقل شد از عهد قدیم است و مسیحیان مى توانند ادّعا کنند که کتاب هاى مزبور عموماً نسخ شده و منافاتى با مباح بودن آن در آیین مسیح ندارد.
 
پاسخ
این ایراد از چند جهت قابل قبول نیست، زیرا اوّلاً در رساله پولس باصراحت از آن نهى شده و منشأ فساد شمرده شده است و مسیحیان پولس را از رسولان و رساله هاى او را همردیف کتاب هاى آسمانى مى دانند.
ثانیاً چنانکه بعداً خواهیم گفت، از پاره اى از سخنان مسیح که در اناجیل نقل شده برمى آید که او هیچ گونه تغییرى در شریعت موسى نداد، بلکه آن را تکمیل و ترویج کرد.
ثالثاً از همه اینها گذشته، نسخ در مورد این گونه احکام (مثل مشروبات الکلى) که هم عقل گواه بر زیان هاى جسمى و روحى و اخلاقى و اجتماعى آن است و هم در شرایع گذشته با تعبیراتى که گذشت زمان در آن اثرى ندارد تحریم شده، به کلّى بى معناست. مثلاً در کتاب اشعیا شراب منشأ گمراهى معرّفى و در امثال سلیمان به مار و افعى خطرناک تشبیه شده است و دلیل بر تحریم آن را از دست دادن عقل در حال مستى و نگاه به زنان بیگانه و فکر گناه در سر پرورانیدن ذکر شده. بدیهى است اینها امورى نیست که با گذشت زمان قابل تغییر و تبدیل و نسخ باشد و ابداً نسخ در این گونه احکام راه ندارد.
* * *
3. داستان مریم مجدلیه ـ در انجیل لوقا چنین مى خوانیم: یکى از فریسیان(12) از او (مسیح) وعده خواست که با او غذا خورد پس به خانه فریسى درآمده بنشست × که ناگاه زنى که در آن شهر گناهکار
بود چون شنید که در خانه «فریسى» به غذا نشسته است شیشه اى از عطر آورده، × در پشت سر او نزد پاهایش گریان بایستاد و شروع کرد به شستن پاهاى او به اشک خود و خشکانیدن آنها به موى سر خود و پاهاى وى را بوسیده، آنها را به عطر تدهین کرد، × چون فریسى که از او وعده خواسته بود این را بدید با خود مى گفت که این شخص اگر نبى بودى هر آینه دانستى که این کدام و چگونه زن است که او را لمس مى کند زیرا که او گناهکارى است × عیسى جواب داده به وى گفت: اى شمعون چیزى دارم که به تو بگویم! گفت: اى استاد بگو × گفت: طلبکارى را دو بدهکار بود که از یکى پانصد و از دیگرى پنجاه دینار طلب داشتى × چون چیزى نداشتند که ادا کنند هر دو را بخشید بگو کدام یک از آن دو او را زیادتر محبّت خواهد نمود × شمعون در جواب گفت: گمان مى کنم آن که او را زیادتر بخشید، به وى گفت: نیکو گفتى × پس به سوى آن زن اشاره نموده، به شمعون گفت: این زن را نمى بینى؟ × به خانه تو آمدم آب به جهت پاهاى من نیاوردى ولى این زن پاهاى مرا به اشک ها شست و به موهاى سر خود آنها را خشک کرد × مرا نبوسیدى لیکن این زن از وقتى که داخل شدم از بوسیدن پاهاى من باز نایستاد × سر مرا به روغن مسح نکردى لیکن او پاهاى مرا به عطر تدهین کرد × از این جهت به تو مى گویم گناهان او که بسیار است آمرزیده شد، زیرا که محبّت بسیار نموده است لیکن آن که آمرزش کمتر یافت محبّت کمتر مى نماید.(13)
اکنون که شرح این ماجرا را عیناً از انجیل دانستیم این پرسش ها مطرح مى شود:
الف) چه لزومى داشت که عیسى(علیه السلام) در برابر اظهار محبّت هاى نامناسب و غلط آن زن گناهکار تسلیم شود و اجازه دهد که او با اشک هاى چشمانش پاهاى وى را شستوشو داده و با گیسوانش آن را خشک کند، پاى او را به دست خود عطرمالى کرده و مرتّباً بر آن بوسه زند (به خصوص اینکه آن زن قاعدتاً پیرزن بدشکل و بدقواره اى نبوده، چه اینکه گناهکار شهر محسوب مى شد!
و اگر بپذیریم که او براى توبه از گناهان سابق خود به سراغ عیسى آمده، همانا ندامت او از گناه و ایمان آوردن به خدا و علاقه او به مسیح و تصمیم بر ترک اعمال خلاف، کافى بوده و دیگر هیچ مجوّزى براى آن همه صورتمالى و دستمالى و امثال آن در کار نبوده است. آیا تسلیم در برابر این اعمال دور از عفّت، با مقام نبوّت و رهبرى خلق و با مندرجات یک کتاب آسمانى سازگار است؟
ب) آیا این عمل مسیح سرمشقى براى مردم دیگر به خصوص شاگردان او نمى شده که از چنان اظهار محبّت هاى شرم آورى استقبال کنند؟
ج) عذرى که در این باب از مسیح نقل شده خیلى عجیب است، زیرا خلاصه عذر مزبور این مى شود که گناه این زن از تو (شمعون) بیشتر است و چون بیشتر اظهار محبّت کرد، آمرزش بیشترى یافته، معلوم نیست این پاسخ چه ربطى به ایرادى که شمعون در دلش به مسیح داشت دارد و این مثال با این منطق چگونه پاسخ ایراد او به مسیح خواهد شد؟
در هر حال این بخش از انجیل لوقا نیز شاهد دیگرى بر محرّف بودن این کتاب هاست، مخصوصاً این داستان به افسانه شبیه تر است تا به حقیقت; کو آن همه اشک چشم که کسى پاى دیگرى را (به جاى آب) با آن بشوید و با موهایش خشک کند؟!


(1). انجیل مرقس، باب 12، جمله هاى 35 ـ 37.
(2). انجیل متّى، باب 22، جمله هاى 44 و 45.
(3). یکى از شهرهاى فلسطین است.
(4). انجیل یوحنّا، باب دوم، جمله هاى 2 ـ 12.
(5). انجیل متّى، باب 26، جمله هاى 26 ـ 30.
(6). تورات، سفر اعداد، باب 6، جمله هاى 1 ـ 4.
باید توجّه داشت که عبارت مزبور ترکیبى از دو ترجمه فارسى از ترجمه هاى موجود است.
(7). کتاب هوشع، باب 4، جمله 12.
(8). امثال سلیمان، باب 23، جمله هاى 31 ـ 33.
(9). کتاب اشعیاى نبى، باب 5، جمله 11.
(10). کتاب اشعیاى نبى، باب 28، جمله 7.
(11). عهد جدید، باب 5، جمله 18.
(12). «فریسیان» طایفه اى از یهود بودند.
(13). انجیل لوقا، باب 7، جمله هاى 36 ـ 47.
 
 

 

آیا اناجیل کتاب هاى آسمانى اند؟ 4. حکم طلاق در مسیحیت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma