خطبه در یک نگاه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 08
همان گونه که در بیان سند خطبه اشاره شد، این خطبه و خطبه 172 و خطبه 26 در قسمتهاى مختلف با هم مشترکند و به نظر مى رسد بخشهایى از نامه اى باشد که امام(علیه السلام) در اواخر دوران حکومت خود در پاسخ سؤال جمعى از دوستانش مرقوم داشت، زیرا گروهى اصرار داشتند که آن حضرت نظر خود را درباره حوادث بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و دوران خلفا بیان فرماید. امام(علیه السلام) با اصرار آنها این نامه را نوشت و دستور داد براى مردم بخوانند تا مخالفان نتوانند حقایق را لوث کنند و تاریخ را تحریف نمایند.

امام(علیه السلام) در این خطبه عمدتاً به دو نکته اشاره مى کند: نخست اینکه به خداوند از قریش شکایت مى برد که آنها در پایمال کردن حقوق آن حضرت، متّفق شدند و با صراحت گفتند: باید از حق خود در امر خلافت چشم پوشى کنى!

دیگر اینکه امام(علیه السلام) علّت عدم قیام خود را براى گرفتن حق، شرح مى دهد که من یار و یاورانى براى این امر نیافتم و جان خانواده خودم را در خطر دیدم.

 

اَللّهُمَّ إنّى أَسْتَعْدِیکَ عَلَى قُرَیْش وَ مَنْ أَعَانَهُمْ; فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِی وَ أَکْفَؤُوا إِنَائِی، وَ أَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِی حَقّاً کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ غَیْرِی، وَ قَالُوا: أَلاَ إِنَّ فِی الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ، وَ فِی الْحَقِّ أَنْ تُمْنَعَهُ، فَاصْبِرْ مَغْمُوماً، أَوْ مُتْ مُتَأَسِّفاً. فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ لِی رَافِدٌ، وَ لاَ ذَابٌّ وَ لاَ مُسَاعِدٌ، إِلاَّ أَهْلَ بَیْتِی; فَضَنَنْتُ بِهِمْ عَنْ الْمَنِیَّةِ، فَأَغْضَیْتُ عَلَى الْقَذَى، وَ جَرِعْتُ رِیقِی عَلَى الشَّجَا، وَ صَبَرْتُ مِنْ کَظْمِ الْغَیْظِ عَلَى أَمَرَّ مِنَ الْعَلْقَمِ، وَ آلَمَ لِلْقَلْبِ مِنْ وَخْزِ الشِّفَارِ.

قالَ الشَّریفُ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ: وَ قَدْ مَضى هذا الْکَلامُ فی أثْناءِ خُطْبَة مُتَقَدِّمَة، إلاّ أنّی ذَکَرْتُهُ هاهُنا لاِخْتِلافِ الرِّوایَتَیْنِ.

ترجمه

خداوندا من از قریش و کسانى که آنها را یارى کردند (تا خلافت را از مسیر اصلى منحرف سازند) به تو شکایت مى آورم، آنها پیوند خویشاوندیم را قطع کردند و پیمانه حقم را واژگون ساختند و همگى براى مبارزه با من در مورد حقى که از همه به آن سزاوارتر بودم، همدست شدند و گفتند: اى على! بدان پاره اى از حقوق را باید بگیرى و پاره اى دیگر را باید از آن محروم شوى (و حق خلافت از نوع دوم است) اکنون یا با غم و اندوه بساز یا با تأسف بمیر!! من نگاه کردم (و جوانب کار را بررسى نمودم) دیدم نه پشتیبانى دارم نه مدافعى و نه یاورى جز اهل بیتم که راضى نبودم جانشان را به خطر بیفکنم، لذا چشمان پر از خاشاک خود را بر هم نهادم و همچون کسى که استخوان در گلویش گیر کرده باشد آب دهان فرو بردم و با خویشتن دارى و فروبردن خشم در برابر چیزى که از حنظل تلخ تر و از تیزى تیغ و خنجر بر قلب دردناک تر بود شکیبایى کردم!

سیّد رضى(رحمه الله) پس از پایان این خطبه مى گوید: بخشى از این گفتار در اثناى خطبه(هاى) پیشین گذشت; ولى من آن را بار دیگر در اینجا آوردم، زیرا این دو روایت با هم (از جهاتى) متفاوت بودند.
null
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma