خطبه در یک نگاه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 07
خطبه 192(1)بخش اوّل

 

در مورد شأن ورود این خطبه چنین گفته اند که اهل کوفه در اواخر دوران خلافت امام(علیه السلام) (بر اثر فراوانى ثروت و انتقال فرهنگ فاسد بعضى از همسایگان به کشور اسلامى و مشکلاتى که در عصر خلفا در جامعه اسلامى به وجود آمد) گرفتار مفاسد زیادى شده بودند که از همه مهم تر، برترى جویى قبائل بر یکدیگر و تعصّبهاى جاهلى بود تا آنجا که گاه جوانان جلف و بى بند و بار با یکدیگر درگیر مى شدند و هرگاه یکى از آنان مجروح یا مضروب مى شد فریاد بلند مى کرد و اهل قبیله خود را به یارى مى طلبید آنها نیز چشم و گوش بسته به یارى او مى شتافتند و چه بسا در این میان خونهاى زیادى ریخته مى شد. امام(علیه السلام) براى خاموش کردن آتش این فتنه ها این خطبه را که همه آن درباره مذمّت و نکوهش تکبّر و تعصّبهاى جاهلى است، ایراد فرمود و حق سخن و نصیحت را به عالى ترین وجهى بیان کرد.

خطبه اى است بسیار فصیح و بلیغ و کوبنده و تکان دهنده و به همین دلیل نام آن را خطبه قاصعه (کوبنده) نهاده اند هر چند کلمه قاصعه در این خطبه به کار نرفته است.

بعضى از شارحان نهج البلاغه وجوه دیگرى براى نامگذارى این خطبه به تناسب معانى مختلفى که واژه قاصعه دارد، ذکر کرده اند; از جمله مرحوم شارح خویى در وجه تسمیه این خطبه به قاصعه هفت وجه ذکر کرده که از هر کدام از یکى از معانى «قصع» در لغت گرفته شده است; ولى آنچه را در بالا ذکر کردیم از همه مناسب تر به نظر مى رسد.

به هر حال این خطبه از بخشهاى متعددى تشکیل یافته که شارحان نهج البلاغه هر کدام به سلیقه خود آن را به چند بخش تقسیم کرده اند; بعضى به پنج بخش و بعضى به یازده بخش و بعضى به نوزده بخش.

مسلّم است که تمام بخشهاى این خطبه بر یک محور دور مى زند و آن کوبیدن تعصّبهاى جاهلى و تکبّر و خود برتربینى، مخصوصاً تعصّبات قبیلگى و نژادى و گروهى است که سر چشمه بسیارى از اختلافات و نابسامانى ها و مفاسد اجتماعى است و دقت در مجموع خطبه و همچنین شأن ورود آن این حقیقت را روشن مى سازد.

بر این اساس ما آن را به بیست بخش تقسیم کردیم:

در بخش اوّل، نخست به حمد و سپاس خداوند و سپس به طرد شیطان به جهت تعصب و تکبر در برابر آدم(علیه السلام) اشاره مى کند.

بخش دوم، اشاره به آفرینش انسان از خاک دارد که روح تواضع را زنده مى کند سپس بار دیگر عاقبت شوم شیطان به علت کبر و تعصّبش را یادآور مى شود.

بخش سوم، هشدار به همه مردم است که در دام شیطان نیفتند و راه او را نپویند.

در بخش چهارم، نکوهش از کسانى مى کند که در دام تکبّر و افتخارات موهوم جاهلیت افتاده اند.

بخش پنجم، هشدار به همگان است که از اطاعت و پیروى حاکمان متکبّر و متعصّب بپرهیزند.

بخش ششم، دستور به عبرت گرفتن از امّت هاى پیشین مى دهد همانان که متکبّرانشان بیچاره شدند و متواضعانشان که در رأس آنها انبیا بودند که به سعادت نائل آمدند.

بخش هفتم، اشاره به زندگى ساده موسى بن عمران و برادرش هارون و لباس ساده اى که آنها به هنگام ملاقات با فرعون متکبّر و خود خواه در تن داشتند، مى کند و تواضع انبیاء و اولیاءاللّه را که در همه زندگانى آنها منعکس بود، نشان مى دهد.

بخش هشتم، اشاره به انتخاب سرزمینى خشک و سوزان براى بناى کعبه با مصالحى ساده است تا کبر و غرور را از سرها بیرون کند و مراسمى را که مظهر ساده زیستى و تواضع کامل است، به تصویر بکشد.

در بخش نهم، امام(علیه السلام) به دامهاى مختلف شیطان مخصوصاً ظلم و ستم اشاره مى کند و انجام فرایض دینى مانند نماز و روزه و زکات را وسیله دفاع در برابر شیطان مى شمرد.

بخش دهم به سرچشمه هاى تعصب و غرور اشاره دارد.

بخش یازدهم اشاره به تعصّب مثبت و نشانه ها و آثار آن است.

بخش دوازدهم سرنوشت امتهاى پیشین را درس عبرتى مى شمرند و همگان را به مطالعه احوال آنها دعوت مى کند.

بخش سیزدهم به آثار بسیار ارزنده وحدت و اتحاد و عواقب شوم تشتّت و اختلاف اختصاص دارد.

در بخش چهاردهم بار دیگر مخاطبان را به تاریخ گذشته باز مى گرداند و آثار شوم اختلاف فرزندان اسماعیل و اسحاق و بنى اسرائیل را برمى شمرد.

در بخش پانزدهم به نعمت بسیار مهم وجود پیامبر اکرم و آثار آن در جامعه اسلامى اشاره مى فرماید.

در بخش شانزدهم بازگشت گروهى از مردم به عادات جاهلیّت را بعد از قیام پیامبر مورد نکوهش شدید قرار مى دهد.

در بخش هفدهم بر اعمال زشت ناکثین و قاسطین انگشت مى نهد.

در بخش هجدهم امام(علیه السلام) به موقعیت خودش نسبت به پیامبر اسلام به عنوان اولین کس از مردان که به او ایمان آورد و همراه با او بود اشاره مى کند.

در بخش نوزدهم از معجزه باهره درختى که به فرمان پیامبر از جا کنده شد و به سوى او حرکت کرد، به طور مبسوط سخن مى گوید.

بخش بیستم از امتیازات و سجایاى اهل بیت(علیهم السلام) سخن مى گوید و به عنوان «خِتامُهُ مِسْکٌ» خطبه را پایان مى دهد.

 

 

 

خطبه 192(1)بخش اوّل
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma