نقش هجرت در اسلام

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 07
هر چه مى خواهید بپرسیدخطبه 190(1)

 

مى دانیم تاریخ اسلام بر اساس هجرت نوشته شده است; یعنى مسلمانان مبدأ تاریخ خود را میلاد پیامبر اکرم گرفته اند و نه بعثت او، بلکه مبدأ را سال هجرت قرار داده اند و این نشان مى دهد که مهم ترین فصل زندگى مسلمانان هجرت است و در واقع هجرت بود که صفحه جدیدى در تاریخ اسلام گشود و سرآغاز حکومت اسلامى و پیشرفت مسلمانان در همه زمینه ها شد.

محیط مکه على رغم تبلیغات سیزده ساله پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، آمادگى براى پذیرش اسلام به طور کامل را نداشت، زیرا سران زورمند قریش سعى داشتند هر حرکتى را که بر ضد خود مى دیدند در نطفه خفه کنند; آنها بت پرستى را حافظ منافع کثیف خود و توحید را مزاحم مى دانستند; ولى پیامبر اکرم گروهى از جوانان پاکدل را در این مدت، آهسته آهسته تربیت کرد و قبل از آنکه که خود به مدینه هجرت کند آنها را به مدینه فرستاد. جمعى از پاکدلان مدینه به آنها پیوستند و با یکدیگر هم پیمان شدند و در چنین شرایطى پیامبر به مدینه آمد و مورد استقبال واقع شد و آزادانه به نشر اسلام پرداخت و نخستین مسجد به زودى ساخته شد.

حرکت هجرت به عنوان فریضه اى الهى همچنان ادامه یافت; یعنى هر کس در هر کجا از جزیرة العرب مسلمان مى شد مى بایست به مدینه نزد پیامبر بشتابد و جمعیت مسلمانان را تقویت کند و آنها که مهاجرت نمى کردند طبق صریح آیه مشمول ولایت اسلامى نبودند: (وَالَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یُهَاجِرُوا مَا لَکُمْ مِّنْ وَلاَیَتِهِمْ مِنْ شَىْء حَتَّى یُهَاجِرُوا).(1)

سرانجام هنگام فتح مکّه که اسلام سایه خود را بر همه منطقه گسترانید موضوع هجرت ظاهراً پایان یافت و افرادى که بعد از آن تاریخ از مکه به مدینه مى آمدند جزو مهاجران محسوب نمى شدند و طبق روایت مشهورى پیامبر اکرم فرمود: «لا هِجْرَةَ بَعْدَ فَتْحِ مَکَّة ; بعد از فتح مکه هجرتى در کار نیست».(2)

سپس هجرت مفهوم وسیع و گسترده ترى پیدا کرد; کسانى که از بلاد کفر به بلاد اسلام مى رفتند جزو مهاجران بودند و همچنین کسانى که براى دفع شر دشمنان اسلام از منطقه اى به منطقه دیگر منتقل مى شدند از مهاجرین محسوب مى شدند، لذا در حدیثى از پیامبر اکرم مى خوانیم: «أیُّها النّاسُ هاجَرُوا وَ تَمَسَّکُوا بِالاِْسْلامِ فَإنَّ الْهِجْرَةَ لا تَنْقَطِعُوا مادامَ الْجِهادُ ; اى مردم هجرت کنید و اسلام را محکم بگیرید، زیرا هجرت تا زمانى که جهاد برپاست قطع نمى شود».(3)

سپس از این معنا هم فراتر رفت و هجرت درونى و معنوى افزون بر هجرت برونى و مکانى، بر آن افزوده شد، همان گونه که در احادیث متعددى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «وَالْمُهاجِرُ مَنْ هَجَرَ الْخَطایا وَ الذُّنُوبُ ; مهاجر کسى است که از خطایا و گناهان هجرت کند».(4)

حتى در حدیثى از على(علیه السلام) مى خوانیم: «یَقُولُ الرّجلُ هاجَرْتُ وَ لَمْ یُهاجِرُ إنّما الْمُهاجِرُونَ الَّذینَ یَهْجُرُونَ السَّیِئاتِ وَ لَمْ یَأْتُوا بِها; بعضى مى گوید: ما مهاجرت کردیم در حالى که مهاجرت نکرده اند; مهاجران واقعى کسانى هستند که از گناهان هجرت کنند و هرگز آن را انجام ندهند».(5) به این ترتیب کسانى که هجرت مکانى کنند اما هجرت معنوى و درونى نداشته باشند; یعنى از گناهان دورى نکنند در زمره مهاجران واقعى نیستند.

دلیل این گونه توسعه در مفهوم هجرت روشن است; زیرا روح و جهان هجرت، رفتن از کفر به سوى ایمان و از عصیان به سوى اطاعت است.

از همین رهگذر در خطبه بالا معرفت امام هر زمان و رسیدن به خدمت او براى فراگیرى معارف دینى به عنوان هجرت شناخته شده است.

 

 


1. انفال، آیه 72.

2. کنزالعمال، حدیث 46251.

3. همان، حدیث 46260.

4. میزان الحکمة، جلد 11، حدیث 21065.

5. سفینة البحار، ماده «هجرت».

 

 

هر چه مى خواهید بپرسیدخطبه 190(1)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma