وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِی الْجَرَادَةِ، إِذْ خَلَقَ لَهَا عَیْنَیْنِ حَمْرَاوَیْنِ، وَ أَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَیْنِ قَمْرَاوَیْنِ، وَ جَعَلَ لَهَا السَّمْعَ الْخَفِیَّ، وَ فَتَحَ لَهَا الْفَمَ السَّوِیَّ، وَ جَعَلَ لَهَا الْحِسَّ الْقَوِیَّ، وَ نَابَیْنِ بِهِمَا تَقْرِضُ، وَ مِنْجَلَیْنِ بِهِمَا تَقْبِضُ. یَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِی زَرْعِهِمْ، وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ذَبَّهَا، وَ لَوْ أَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ، حَتَّى تَرِدَ الْحَرْثَ فِی نَزَوَاتِهَا، وَ تَقْضِی مِنْهُ شَهَوَاتِهَا. وَ خَلْقُهَا کُلُّهُ لاَ یُکَوِّنُ إِصْبَعاً مُسْتَدِقَّةً.
و اگر بخواهى درباره ملخ سخن بگو که خداوند براى او دو چشم سرخ رنگ و دو حدقه همچون دو قرص ماه، آفریده و گوش پنهان و دهان مرتب و متناسب به او بخشیده است. خداوند براى او حس قوى و دو دندان که با آنها (ساقه و شاخه گیاهان و برگهاى درختان را) مى چیند و دو داس که با آنها (ساقه ها و برگهاى مورد نظر را) مى گیرد. کشاورزان براى زراعت خود از آنها مى ترسند ولى هرگز قادر بر دفع آنها نیستند حتى اگر همه دست به دست هم دهند. ملخ آنچنان نیرومندانه پیش مى آید تا با جست و خیز خود به کشتزارها وارد شود و آنچه را مى خواهد انجام دهد (و هر زمان مایل بود ـ و احتمالا پس از نابودى کشتزار ـ آنجا را ترک گوید) اینها همه در حالى است که تمام پیکر او به اندازه یک انگشت باریک نیست!