بازگشت به ارزشهاى جاهلى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 05
بخش سوّمسرنوشت منحرفان از ولایت

   در ادامه بحث قبل، که سخن از عصر جاهلیّت و سپس زمان قیام پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و ظهور اسلام بود، امام (علیه السلام) در این بخش به دوران بعد از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)اشاره کرده و ترسیم دقیق و گویایى از آن را ارائه مى دهد، پرده ها را کنار مى زند و واقعیت ها را روشن مى سازد، مى فرماید : «این وضع (قیام صالحان به پیشوایى پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله)) همچنان ادامه داشت تا خداوند پیامبرش را برگرفت (و به سوى خویش فراخواند) در آن هنگام گروهى به قهقرا برگشتند و اختلاف و پراکندگى آنها را هلاک ساخت، تکیه بر غیر خدا کردند و با غیر خویشاوندان (و اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه وآله)) پیوند برقرار ساختند، و از وسیله اى که مأمور به مودّت آن بودند، دورى گزیدند» (حَتَّى إذَا قَبَضَ اللهُ رَسُولَهُ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الاَْعْقَابِ، وَغَالَتْهُمُ(1) السُّبُلُ، وَاتَّکَلُوا عَلَى الْوَلاَئِجِ(2)، وَوَصَلُوا غَیْرَ الرَّحِمِ، وَهَجَرُوا السَّبَبَ الَّذِی أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ).

   منظور از جمله «رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الاَْعْقَابِ» بازگشت به عصر جاهلیّت، وزنده کردن ارزشهاى آن زمان است که با نهایت تأسف، پس از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)در جامعه اسلامى ظاهر شد، ناصالحان پُستهاى مختلف جامعه را در اختیار گرفتند و صالحان کنار گذارده شدند، و دنیاپرستى آشکار گشت، و بیت المال  اسلامى که به همه تعلق داشت تدریجاً در اختیار قشر خاصى قرار گرفت.

   جمله «غَالَتْهُمُ السُّبُلُ» اشاره به اختلاف آرایى است که پس از پیامبر (صلى الله علیه وآله)به وجود آمد و بسیارى از افراد، محکمات اسلام را مطابق سلیقه شخصى خود و منافع خویش تفسیر کردند، و این کار موجب گمراهى بسیارى از مردم شد، همان گمراهى که امام (علیه السلام) از آن، به هلاکت تعبیر فرموده است.

   منظور از «اتَّکَلُوا عَلَى الْوَلاَئِجِ» این است که جمعى از مسلمانان، محرم اسرار خود را از بیگانگان و منافقان انتخاب کردند.

   جمله «وَصَلُوا غَیْرَ الرَّحِمِ» اشاره به آیه شریفه (قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى); بگو من در برابر رسالتم پاداشى جز مودت خاندانم را از شما نمى طلبم(3)» مى باشد، که گروهى آن را رها کردند و به غیر آنها پیوستند.

   و جمله «هَجَرُوا...» تأکید دیگرى بر همین معناست که آنها مأمور به مودّت اهل بیت (علیهم السلام) و پیمودن راه ایشان شده بودند، ولى آن را رها ساختند و پیرو دیگران شدند.

   سپس امام (علیه السلام) پرده را بالاتر زده و با صراحت بیشترى در مسأله خلافت و تغییر اساس آن، سخن مى گویند، مى فرماید : «آنها بنا(ى خلافت و ولایت) را از اساس و محل اصلى آن، برداشته در غیر جایگاهش، نصب کردند» (وَنَقَلُوا الْبِنَاءَ عَنْ رَصِّ(4) أَسَاسِهِ، فَبَنَوْهُ فِی غَْیْرِ مَوْضِعِهِ).

   با این که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) بارها گاه با صراحت و گاه با کنایه، جانشین خودرا تعیین کرده بود و فرموده بود بعد از من دست از دامان «قرآن و عترتم» برندارید، ولى با نهایت تأسف این بناى محکم را ویران کردند و در جایى دیگر بناهاى لرزانى ساختند.

   سرانجام امام (علیه السلام) در قسمت هاى پایانى این خطبه به اوصاف گروهى که عامل اصلى این تغییر و دگرگونى بوده، پرداخته چنین مى فرماید : «آنها معدن تمام خطاها، و درهاى هرگونه گمراهى بودند. در حیرت و سرگردانى غوطهور شدند و در مستى و غرور از حق بیگانه گشتند و بر روش آل فرعون حرکت کردند، گروهى به دنیا پرداختند و بر آن تکیه نمودند و گروهى از دین خدا، جدا گشتند» (مَعَادِنُ کُلِّ خَطِیئَة، وَأَبْوَابُ کُلِّ ضَارِب فِی غَمْرَة(5). قَدْ مَارُوا(6) فِی الْحَیْرَةِ ، وَذَهَلُوا فِی السَّکْرَةِ، عَلَى سُنَّة مِنْ آلِ فِرْعَونَ : مِنْ مُنْقَطِع إلَى الدُّنْیَا رَاکِن، أَوْ مُفَارِق لِلدِّینِ مُبَایِن).

   این اوصاف پنج گانه براى آنها بیان مى فرماید تا نشان دهد که افکار و اعمال آنها از ریشه خراب بوده است; افرادى فاسد و مفسد، مست و مغرور و دنیاپرست و بیگانه از آیین حق.

   در توصیف بالا امام (علیه السلام) آنها را به «آل فرعون» تشبیه مى کند; یکى از ویژگیهاى آل فرعون این بود که مردم را به دو گروه تقسیم کردند : گروهى «قبطیان» بودند و گروهى «سبطیان»، یا به تعبیرى دیگر : «آل فرعون» و «بنى اسرائیل».

   گروه اوّل همه امتیازات را در کشور «مصر» مخصوص خود ساختند و گروه دوّم را به خاک سیاه نشاندند; مردانشان را مى کشتند و زنانشان را به اسارت مى گرفتند. و فساد در زمین را به حدّ اعلا رساندند (إنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الاَْرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ اَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ)(7).

   ادامه خط نفاق جاهلیّت بعد از رسول خدا (صلى الله علیه وآله)، نیز همین سنّت فرعونى را به کار بست، در عصر «بنى امیّه» همه امتیازات کشور اسلامى، مخصوص آنها بود و شیعیان على (علیه السلام) و مخلصان اهل بیت را هر جا مى یافتند «تَحْتَ کُلِّ حَجَر وَمَدَر» آنها را مى کشتند یا به سیاه چالهاى زندان مى افکندند وصحنه جهانى اسلامى را پر از فساد کردند.

   جمله «مُنْقَطِع إلَى الدُّنْیا» اشاره به این است که گروهى از آنان رسماً به دنیاپرستى روى آوردند، کاخهاى پر زرق و برق آنها سر به آسمان کشید و زندگى اشرافى آنها یادآور زندگى «کسرا و قیصر» بود، ولى در میان اطرافیان آنها زهد فروشانى بودند که ظاهراً علاقه به دنیا نداشتند ولى دین خودرا به دنیاى دگران فروخته بودند، به نفع آنها حدیث جعل مى کردند و به پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) نسبت مى دادند، و توجیه گر اعمال زشت و ننگین آنها بودند که مصداقهاى آن بر همه روشن است.

* * *


1. «غالتهم» از مادّه «غول» (بر وزن قول) در اصل به معنى فسادى است که به طور پنهانى در چیزى نفوذ مى کند و لذا به قتل هاى مخفى و ترور «غیلة» گفته مى شود. این واژه به معنى هلاک کردن و نابود ساختن با عوامل پنهانى مى آید و از آن جا که گمراهى، هلاکت معنوى است به این معنى نیز آمده است و در خطبه بالا به همین معنا مى باشد.
2. «ولائج» جمع «ولیجة» به معنى محرم اسرار و نیز به معنى نظیر و مثل و مانند آمده است.
3. شورى، آیه 23.
4. «رصّ» به معنى چسباندن چیزى به چیز دیگر است و «مرصوص» به هر بناى محکمى اطلاق مى شود. در جمله بالا «رصّ» به معنى مرصوص است و تعبیر امام (علیه السلام) به «رص اساسه» از قبیل اضافه صفت به موصوف مى باشد یعنى اساس محکم ولایت.
5. «غمرة» از ریشه «غمر» (بر وزن امر) به معنى از بین بردن آثار چیزى گرفته شده سپس به آب فراوانى که چیزى را بپوشاند و آثار آن را از بین ببرد اطلاق شده است و در خطبه بالا اشاره به کسانى است که در غفلت و گمراهى فرورفته اند.
6. «ماروا» از مادّه «مور» (بر وزن فور) به معنى جریان سریع و موّاج شدن است.
7. قصص، آیه 4.
بخش سوّمسرنوشت منحرفان از ولایت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma