نابسامانى ها در پرتو وجودش سامان مى یابد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 05
بخش اوّلقیام مهدى موعود (علیه السلام) قطعى است

   همان گونه که در بالا آمد این خطبه در مجموع پیش گویى از حوادث آینده، مى کند و قرائن و تعبیرات موجود در خطبه، به خوبى نشان مى دهد که سخنان امام (علیه السلام) در این خطبه اشاره به حوادثِ پیش از قیام مهدى (علیه السلام) و سپس قیام مبارک اوست.

   نخست مى فرماید : «مردم به چپ و راست متمایل شده در مسیر ضلالت و گمراهى گام نهاده، وراه هاى مستقیم را رها کرده اند» (وَأَخَذُوا یَمِیناً وَشِمَالاً ظَعْناً فِی مَسَالِکِ الْغَیِّ، وَتَرْکاً لِمَذَاهِبِ الرُّشْدِ).

   سپس مى افزاید : «درباره آنچه باید رخ دهد و مورد انتظار است عجله مکنید و آنچه را فردا با خود مى آورد، دور مشمرید» (فَلاَ تَسْتَعْجِلُوا مَا هُوَ کَائِنٌ مُرْصَدٌ(1)، وَلاَ تَسْتَبْطِئُوا مَا یَجِیءُ بِهِ الْغَدُ).

   آن گاه به ذکر دلیل براى ترک شتاب پرداخته مى افزاید : «چه بسیارند کسانى که براى چیزى عجله مى کنند که اگر آن را به دست آورند (پشیمان مى شوند و) دوست دارند که به آن نمى رسیدند. و چه نزدیک است امروز به آغاز فردا». (فَکَمْ مِنْ مُسْتَعْجِل بِمَا إنْ أَدْرکَهُ وَدَّ أَنَّهُ لَمُ یُدْرِکْهُ. وَمَا أَقْرَبَ الْیَوْمَ مِنْ تَبَاشِیرِ(2) غَد).

   اشاره به این که، براى پیروزیهایى که بعد از فتنه ها وعده داده شده (به خصوص ظهور مهدى که در عصر خود پیامبر وعده هاى صریح درباره اقامه عدل و داد در سراسر جهان به وسیله او داده شده است) عجله مکنید چرا که هر چیز، زمانى دارد و شرایطى، و تا شرایط آن حاصل نشود، همچون میوه خامى است که آن را از درخت بچینند که موجب پشیمانى و ندامت خواهد شد.

   آن گاه، مردم را مخاطب قرار داده مى فرماید : «اى جماعت ! اکنون، هنگام فرا رسیدن تمام آنچه (به شما) وعده داده شده است، مى باشد (از ظهور فتنه ها و آشوبها و سلطه ظالمان و تحت فشار قرار گرفتن مظلومان) و نیز هنگام نزدیک شدن طلوع چیزى است که از آن آگاهى ندارید (از حکومت عدل و داد و برچیده شدن ظلم و فساد)» (یَا قَوْمِ، هذَا إبَّانُ(3) وُرُودِ کُلِّ مَوْعُود، وَدُنُوٍّ مِنْ طَلْعَةِ مَا لاَ تَعْرِفُونَ).

   سپس با بیان روشن ترى از این ظهور بزرگ، سخن مى گوید و مى فرماید : «آگاه باشید ! آن کس از ما (اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه وآله)) که آن فتنه ها را دریابد با چراغ روشنى بخش، در آن گام مى نهد و به سیره و روش صالحان (پیامبر و ائمه اهل بیت) رفتار مى کند» (أَلاَ وَإنَّ مَنْ أَدْرَکَهَا مِنَّا یَسْرِی فِیهَا بِسِرَاج مُنِیر، وَیَحْذُو(4) فِیهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِینَ).

   و در ادامه این سخن برنامه هاى آن مصلح بزرگ را در چند جمله کوتاه و پرمعنى بیان مى کند، مى گوید : «او مى آید تا در آن میان گره ها را بگشاید، بردگان (ملّتها و افراد اسیر) را آزاد سازد، گمراهان و ستمگران متحد را پراکنده کند و حق جویان متفرق را گردهم آورد، او (مدّتى) در پنهانى از مردم به سر مى برد آن گونه که پى جویان اثر قدمش را نبینند، هر چند براى یافتن او بسیار جستجو کنند» (لِیَحُلَّ فِیهَا رِبْقاً(5)، وَیُعْتِقَ فِیهَا رِقّاً، وَیَصْدَعَ(6) شَعْباً(7)، وَیَشْعَبَ صَدْعاً، فِی سُتْرَة عَنِ النَّاسِ لاَ یُبْصِرُ الْقَائِفُ(8) أَثَرَهُ وَلَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ).

   این تعبیرات کاملاً بر مسأله ظهور مهدى (علیه السلام) تطبیق مى کند زیرا او زنجیرهاى اسارت را پاره مى کند و مظلومان در بند را آزاد مى سازد، شوکت ظالمان را در هم مى شکند و جمع آنها را پراکنده مى سازد، سال ها در خفا  زندگى مى کند بى آن که تیزبین ترین جستجوگران بتوانند جاى او را پیدا کنند.

   بعضى از شارحان در تفسیر جمله هاى بالا احتمالات دیگرى داده اند، که چون شایان توجه نبود از ذکر آن صرف نظر شد.

   جالب توجه این که «ابن ابى الحدید» با تعصب خاصى که در بسیارى از مسائل مربوط به امامت دارد در شرح عبارات فوق تصریح مى کند که منظور از جمله «وَإنَّ مَنْ أَدْرَکَهَا مِنَّا یَسْرِی فِیهَا بِسِرَاج مُنِیر...» مهدى آل محمّد (صلى الله علیه وآله)است و اوصاف بعد را نیز منطبق بر او مى داند هر چند طبق عقیده اى که اهل سنّت درباره مهدى (علیه السلام) دارند مى گوید او در آخرالزمان متولد مى شود(9).

   و در پایان این بخش به اصحاب و یاران آن حضرت و اوصاف آنها اشاره کرده چنین مى فرماید : «سپس گروهى (براى یارى او) مهیّا مى شوند همچون مهیّا شدن شمشیر به دست آهنگر تیزگر، چشم آنان با قرآن روشنى مى گیرد و تفسیر آیاتش به گوش آنها افکنده مى شود، و هر صبح و شام از جام حکمت سیراب مى شوند» (ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ(10) فِیهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَیْنِ(11) النَّصْلَ. تُجْلَى بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ، وَیُرْمَى بِالتَّفْسِیرِ فِی مَسَامِعِهمْ، وَیُغْبَقُونَ(12) کَأْسَ الْحِکْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ).

   از این تعبیرات پر معنا به خوبى استفاده مى شود که یاران آن پیشواى بزرگ و دادگر، مردانى شجاع و بیدار و آگاهند که از قبل ساخته شده اند و سازندگى درباره آنها همچنان ادامه دارد، قلبشان با آیات قرآن و تفسیر کلمات الهى، روشن شده و صبح و شام آموزشهاى تازه اى مى بینند و هر زمان برآمادگى آنها افزوده مى شود.

   اما چه کسى اینها را از قبل ساخته است ؟ آیا خودشان یا معلّمان و استادانى که مأموریت شکوفا کردن این استعدادها را دارند ؟ ویا ارتباط معنوى آنها با امام (علیه السلام)و رهبر غایبشان ؟ درست بر ما روشن نیست ولى به هر حال آنها افرادى هستند که لباس همکارى در این انقلاب بزرگ، بر قامتشان دوخته شده است و شایستگى آن را دارند و به گفته «ابن ابى الحدید» «این گروه عارفانى هستند که زهد و حکمت و شجاعت را در وجود خود جمع کرده اند و امثال آنها باید یاران ولى اللهى باشند که خدا او را برگزیده است»(13).

   از مجموع آنچه در این بخش از خطبه گذشت، به خوبى برمى آید که امام آینده بسیار روشنى را بعد از بروز تاریکى ها و آشکار شدن ظلمتها به مسلمین نوید مى دهد، آینده اى که به دست تواناى فرزند رشیدش مهدى (عج) رقم مى خورد، و با طلوع خورشید جمالش، تاریکها و ظلمتها رخت برمى بندد.

* * *


1. «مرصد» از مادّه «رصد» (بر وزن صمد) در اصل به معنى مراقبت از چیزى است و «مرصد» به چیزى گفته مى شود که مورد مراقبت و انتظار قرار گرفته است.
2. «تباشیر» به معنى بشارت و آغاز هر چیزى است (که در واقع بشارت ورود آن را مى دهد) و «تباشیر صبح» به معنى اوایل آن است. بعضى تباشیر را جمع تبشیر مى دانند ولى از تعبرات عده اى استفاده مى شود که مفرد است یا جمعى است که مفرد ندارد.
3. «ابّان» به معنى آغاز و ابتدا و وقت هر چیزى است.
4. «یحذو» از مادّه «حذو» (بر وزن حذف) به معنى پیروى و همانند ساختن گرفته شده است.
5. «ربق» به معنى طنابى است که در آن گره هاى متعددى باشد و هر گرهى را «ربقه» مى گویند و در جمله بالا به معنى گره هاى مشکلات است.
6. «یصدع» از مادّه «صدع» در لغت به معنى شکافتن به طور مطلق و یا شکافتن اجسام محکم است و از آن جا که با شکافتن چیزى درونش آشکار مى شود این کلمه به معنى «اظهار و افشا و آشکار کردن» نیز آمده است.
7. «شعب» به معنى گروه عظیمى از مردم است و در ادبیات امروز به معنى ملت به کار مى رود.
8. «قائف» از مادّه «قوف» (بر وزن خوف) به معنى جستجوى آثار چیزى است و «قائف» به کسى مى گویند که جستجوگرى در آثار اشیا یا افراد مى کند. قیافه شناسى هم در اصل به همین معناست.
9. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 9 صفحه 128.
10. «لیشحذنَّ» از مادّه «شحذ» در اصل به معنى تیزکردن چاقوست ولى این واژه به معنى تیزکردن هوش و آماده ساختن نیز به کار مى رود.
11. «قَیْن» به معنى آهنگر است. این واژه معنى مصدرى هم دارد یعنى آهنگرى و آماده کردن و مرتب ساختن.
12. «یغبقون» از «غبوق» گرفته شده که به معنى نوشابه اى است که در عصر مى نوشند در مقابل «صبوح» که به معنى نوشابه صبح است و مصدر آن «غبق» (بر وزن غبن) مى باشد.
13. شرح ابن ابى الحدید، جلد 9 صفحه 129.
بخش اوّلقیام مهدى موعود (علیه السلام) قطعى است
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma