تاریک ترین دوران تاریخ اسلام

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 05
از قرآن جز اسمى باقى نمى ماند !تاریخ تکرار مى شود

   بى شک دوران حکومت «بنى امیه» از تاریک ترین دورانهایى است که بر  امّت اسلامى گذشت، حاکمان «بنى امیه» از «معاویه» گرفته تا آخرین نفر که «مروان حمار» بود در این سه خصلت مشترک بودند : بى رحمى و قساوت فوق العاده، عشق و علاقه به حکومت به هر قیمتى که ممکن شود، و روح انتقام جویى.

   به همین دلیل آنها حق و عدالت، شرف و انسانیّت، و همه چیز را در پاى ادامه حکومت ننگین خود قربانى کردند و ظلم و ستمهایى روا داشتند که در تاریخ بى نظیر بود.

   آنها براى فراهم کردن زمینه خودکامگى خویش، زبان حق گویان را بریدند، صحابه مخلص و مبارز پیامبر (صلى الله علیه وآله) را یا کشتند، یا تبعید کردند، یا خانه نشین نمودند و این همان چیزى است که امام (علیه السلام) در جمله هاى اخیرِ بخش بالا از این خطبه به آن اشاره فرموده است.

   ولى مهمترین پناهگاه امت اسلامى و بزرگترین مانع بر سر راه آنها قرآن بود قرآن که اعلان جنگ به ظالمان و ستمگران مى داد و خودکامگان را مرتّباً تهدید مى کرد، و مقیاس و معیارى براى شناخت حکومت اسلامى از حکومتهاى غاصب و ظالم و کفر آلود بدست مى داد.

   آنها براى برداشتن این مانع از سر راه خود گروهى عالم نماى مزدور را در اختیار گرفتند تا قرآن را به میل آنها تفسیر کنند، و آیات آن را شاهد حقانیّت این بیگانگان از قرآن، و بى خبران از خدا معرفى کنند و از کسى که مى خواست قرآن را آن گونه که هست، تلاوت و تفسیر کند مانع مى شدند و به این ترتیب از قرآن جز خط و رسم و نامى باقى نماند و همچون یک زندانى که در زندان مخوف انفرادى گرفتار شود از دسترس افکار مردم دور نگه داشته شد و این همان چیزى است که امام (علیه السلام) دقیقاً در خطبه بالا به آن اشاره فرموده است.

   در روایات اسلامى آمده است «معاویه» هنگامى که به «مدینه» آمد از کنار مجلسى از بزرگان قریش، عبور کرد، هنگامى که او را دیدند همه (از ترس) برخاستند جز «ابن عباس»، «معاویه» گفت : ابن عباس ! چرا مثل دیگران برنخاستى ؟ حتماً کینه هاى جنگ «صفّین» مانع شد ؟ تو از این کار طرفى نمى بندى زیرا «عثمان» مظلوم کشته شد، (و ما به خاطر او قیام کردیم) «ابن عباس» گفت : «عمر بن خطاب» نیز مظلوم کشته شد (چرا براى او فریاد نکشیدى) «معاویه» گفت : «عمر» به دست کافرى کشته شد، «ابن عباس» گفت پس «عثمان» را چه کسانى کشتند ؟ «معاویه» گفت : مسلمانان، «ابن عباس» گفت : این دلیل روشنى بر ضدّ توست.

   «معاویه» گفت : به هر حال ما به همه جا نوشته ایم که هیچ کس حق ندارد فضایل على و اهل بیتش را بازگو کند، زبانت را نگه دار.

   «ابن عباس» گفت : اى «معاویه !» ما را از قرائت قرآن نهى مى کنى ؟ «معاویه» گفت نه، «ابن عباس» گفت : از تفسیر آن نهى مى کنى ؟ «معاویه» گفت : آرى، بخوان و لکن از معنى آن و آنچه مقصود خداوند بوده است سخن مگو !

   سخن در میان «ابن عباس» و «معاویه» به درازا کشید، سرانجام «معاویه» گفت : قرآن را بخوانید و تفسیر کنید اما در مورد آیاتى که فضیلت شما اهل بیت را بیان مى کند سکوت اختیار کنید سپس افزود : اى ابن عباس ! اگر این گونه آیات را نیز مى خواهى بخوانى پنهانى بخوان که هیچ کس از تو نشنود.

   سپس «معاویه» به محل اقامت خود بازگشت و دستور داد صد هزار درهم براى «ابن عباس» ببرند (به این ترتیب تهدید را با تطمیع همراه ساخت تا به  هر قیمتى ممکن است دهان حق گوى ابن عباس را ببندد(1)).

   اینها همان چیزى است که امام (علیه السلام) دقیقاً در خطبه بالا به آن اشاره فرموده است.

   درباره جنایات «بنى امیه» و شناسائى دقیق آنها از نظر قرآن و احادیث اهل سنّت و اعمالى که براى مسخ و تحریف معارف اسلامى انجام دادند به جلد سوّم همین کتاب صفحه 243 تا 253 مراجعه فرمایید.

* * *


1. بحار الانوار، جلد 44 صفحه 124.

 

از قرآن جز اسمى باقى نمى ماند !تاریخ تکرار مى شود
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma