3 ـ بدترین خلق روزگار

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 05
2 ـ دست خدا با جماعت استبخش سوّم

   امام (علیه السلام) در این خطبه، خوارج را به عنوان شرار الناس توصیف نمود این سخن مبالغه نیست به یقین آنها بدترین گروهى بودند که در میان مسلمین ظاهر شدند نه تنها به خاطر این که پاکترین مؤمن بعد از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) یعنى على (علیه السلام) را تکفیر کردند، کسى که با مجاهدتهاى او ریشه هاى درخت ایمان آبیارى شد و به ثمر نشست و نه تنها به خاطر این که شمشیرها را بر دوش گذارده بودند و بر پیکر بیگناهان وارد مى ساختند و خون مسلمین را به آسانى کشتن یک مرغ بر زمین مى ریختند، بلکه، به خاطر این که : تدریجاً براى خود یک مکتب انحرافى به وجود آوردند که هم از نظر عقیده، و هم احکام، با اسلام و قرآن و سنت پیامبر (صلى الله علیه وآله) فاصله گرفتند.

   در مورد اعتقادات آنها بحث هاى زیادى در کتب «ملل و نحل» آمده است که گاه با یکدیگر همخوانى ندارد و شاید به خاطر این باشد که آنها شاخه هاى مختلفى داشتند ولى «مسعودى» مورخ معروف چند موضوع زیرا را از اصول مشترک و متفق علیه «خوارج» مى شمرد.

   1 ـ آنها عثمان و على (علیه السلام) را تکفیر مى کردند (نعوذ بالله).

   2 ـ قیام بر ضد امام جائر (پیشواى ظالم) را واجب مى شمردند.

   3 ـ کسانى که گناه کبیره اى انجام مى دادند از نظر آنها کافر بودند (وواجب القتل).

   4 ـ آنها از حکمین (ابو موسى اشعرى و عمروعاص) و حکم آن دو برائت مى جستند.

   5 ـ از تمام کسانى که حکم آن دو را پذیرا شدند و یا راضى به آن بودند نیز برائت مى جستند.

   6 ـ آنها معاویه و یاران و پیروان و دوستان او را کافر مى دانستند.

   ولى در مسائل مختلفى از جمله «توحید» و «وعد ووعید» در قیامت و امامت اختلاف نظرهایى داشتند(1).

   بعضى دیگر عقاید مشترک دیگرى نیز براى خوارج برشمرده اند از جمله این که خلیفه را باید مردم انتخاب کنند خواه از قریش و عرب باشد یا از غیر آنها و دیگر این که همه آنها خلفاى چهارگانه را قبول داشتند (هر چند عثمان  وعلى (علیه السلام) را در پایان کار معزول مى دانستند).

   دیگر این که با تمام خلفاى اموى و عباسى مخالفت شدید داشتند، مخصوصاً «بنى امیه» را با دشنام هاى زشت یاد مى کردند(2).

   واما «اباضیه» که امروز در «عمان» و «مراکش» و «لیبى» و «الجزایر» و «تونس» و «مصر» طرفدارانى دارند و گاهى جزء «خوارج» شمرده مى شوند اعتقاداتشان با «خوارج» فرق بسیار دارد، هر چند در مورد مخالفت با قضیه حکمین در جریان جنگ «صفّین» و شرط نبودن وصف قرشى بودن در پیشواى مسلمین با آنها مشترکند.

   به عکس، «اباضیه» اعتقاداتى دارند که بسیار شبیه عقاید شیعه است مانند :

   1 ـ صفات خداوند زاید بر ذات او نیست.

   2 ـ رؤیت خداوند در آخرت محال است.

   3 ـ قرآن حادث است نه قدیم.

   4 ـ مرتکب گناه کبیره کافر نعمت است نه کافر ملت (یعنى این گونه افراد مسلمانند نه خارج از اسلام).

   5 ـ تولى وتبرى نسبت به دوستان خدا و دشمنان حق لازم است.

   بعضى نقل کرده اند که آنها محبّت خلیفه اوّل و دوّم را لازم و بغض عثمان وعلى (علیه السلام) را واجب مى شمرند ولى «اباضیه» زمان ما این نسبت را انکار مى کنند(3).

* * *

 


1. «مروج الذهب» طبق نقل «سفینة البحار» واژه خوارج.
2. لغت نامه دهخدا، ذیل واژه خوارج.
3. آیة الله سبحانى، الملل و النحل، جلد 5، صفحه 242 و 249.

 

2 ـ دست خدا با جماعت استبخش سوّم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma