همه از تدبیر او سخن مى گویند

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 04
بخش چهارم بخش پنجم

از آن جا که در فرازهاى گذشته امام(علیه السلام) مردم را از تعمّق در کنه ذات و صفات خدا بر حذر داشت، چرا که با عقل هیچ انسانى قابل درک نیست; در این بخش از خطبه، گویا براى اینکه تصوّر نشود راه معرفة الله بسته است طرق شناخت ذات و صفات پروردگار را به صورت اجمالى بیان مى کند و آن را بى شمار و برتر از حدّ و مقدار ذکر مى کند. مى فرماید: «او خدایى است که موجودات را از کتم عدم به وجود آورده، بى آن که از نقشه قبلى دیگرى اقتباس کند، یا در آفرینش از آفریدگارى پیش از خود، سرمشق بگیرد».

(أَلَّذِی ابْتَدَعَ الْخَلْقَ عَلَى غَیْرِ مِثَال امْتَثَلَهُ وَ لاَ مِقْدَار احْتَذى عَلَیْهِ، مِنْ خَالِق مَعْبُود کَانَ قَبْلَهُ).

این چند جمله هم اشاره به ازلیّت ذات پاک خدا است و هم این که مخلوقاتش بدون هیچ سابقه اى به وجود آمده; آفرینش نو و بى نظیر به تمام معنا.

مسأله «ابداع» (آفرینش بى سابقه) از مسائل بسیار مهم است. اهمیّت آن هنگامى روشن مى شود که ما بدانیم تمام اختراعات و ابتکارات بشر، دنباله روى از امورى است که در جهان آفرینش وجود دارد. گاه براى کار خود، از یک پدیده این جهان الهام مى گیرد و گاه پدیده هاى مختلف را به هم ترکیب و تلفیق مى کند; درست مانند نقّاش چیره دستى که گاه عین صورت اشیاء را بر صفحه کاغذ منعکس مى کند و گاه چند شىء را به هم ترکیب کرده، از آن صورتى مى سازد. به یقین اگر پدیده هاى گوناگون این جهان نبودند هیچ نقّاشى قدرت بر هیچ نقشى نداشت و هیچ مخترعى نمى توانست دست به اختراعى بزند. ولى کار خداوند از همه اینها جدا است; هر چه دارد ابداع و ابتکار بى سابقه است و این تنها مخصوص ذات پاک او است.

شبیه همین معناى بدیع در خطبه اوّل «نهج البلاغه» به صورت دیگرى بیان شده است; آنجا که مى فرماید: (أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءاً، وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِداءاً...).

سپس در ادامه و توضیح این سخن چنین مى فرماید: «آن قدر از ملکوت قدرت خود و شگفتى هایى - که آثار حکمتش از آن سخن مى گوید و از نیاز موجودات به قدرت بر پا دارنده اى خبر مى دهد - به ما نشان داده که ما را بى اختیار به معرفت و شناخت او دعوت مى کند». (وَ أَرَانَا مِنْ مَلَکوُتِ قُدْرَتِهِ، وَ عَجَائِبِ مَا نَطَقَتْ بِهِ آثَارُ حِکْمَتِهِ، وَ اعْتِرَافِ الْحَاجَةِ مِنَ الْخَلْقِ إلَى أَنْ یُقِیمَها بِمِسَاکِ قُوَّتِهِ، مَا دَلَّنَا بِاضْطِرَارِ قِیَامِ الحُجَّةِ لَهُ عَلَى مَعْرِفَتِهِ).

به تعبیر دیگر: از سویى، خداوند آثار قدرتش را در پهنه جهان هستى که از همه موجودات آشکار و نمایان است، به همگان نشان داده; و از سوى دیگر، نظم پیچیده و حساب شده اى که بر آنها حاکم است، نشان مى دهد که نگهدارى آنها نیاز به علم و قدرت بى پایان و ربوبیّت و تدبیر فوق العاده دارد. بنابراین، هم در ایجاد، و هم در بقا، بیانگر آن مبدأ بزرگ علم و قدرت است و لحظه به لحظه و ذرّه به ذرّه وجودِ آنها، حکایتِ از آن ذات پاک مى کند; به گونه اى که هر انسانى را وادار به اعتراف مى سازد و چراغ معرفتش را در درون دلها بر مى افروزد.

در ادامه این سخن مى افزاید: «بدین ترتیب، ابداعاتى را آثار صنع او و نشانه هاى حکمتش به وجود آورده که هر یک از مخلوقاتش حجّت و دلیلى بر وجود او هستند; هر چند به ظاهر مخلوقى خاموشند، ولى (با زبان بى زبانى، امّا با صراحت و وضوح) از تدبیر او سخن مى گویند و همواره گواه بر آفریدگارند». (فَظَهَرَتِ الْبَدائِعُ الَّتِی أَحْدَثَتُهَا آثَارُ صَنْعَتِهِ، وَ أَعْلامُ حِکْمَتِهِ، فَصَارَ کُلُّ مَا خَلَقَ حُجَّةً لَهُ، وَ دَلِیلا عَلَیْهِ; إِنْ کَانَ خَلْقاً صَامِتاً، فَحُجَّتُهُ بِالتَّدْبِیِر نَاطِقَةٌ، وَ دَلاَلَتُهُ عَلَى الْمُبْدِعِ قَائِمَةٌ).(1)

آرى!، در سرتاسر عالم، زمزمه علم و قدرت اوست و از جبین تمام موجودات، نور توحید مى درخشد. و غُلغله حمد و تسبیح موجودات فضاى عالم را پر کرده و آنگونه که قرآن مى گوید: «سَنُریِهِمْ آیَاتِنَا فِى الآفَاقِ وَ فِى أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ; ما آیات و نشانه هاى خود را در سراسر جهان و در وجود خود آنها (انسانها) به آنان نشان مى دهیم، تا آشکار گردد که او حقّ است»(2) و به گفته شاعر فارسى زبان:

هر گیاهى که از زمین روید وَحْدَهُ لاَ شَریکَ لَه گوید.

به گفته شاعر دیگرى (ابوالعتاهیه) که به زبان تازى سروده:

«فَیَا عَجَباً کیفَ یُعْصَى الإلهُ أَمْ کَیْفَ یَجْحَدَهُ الْجَاحِدُ

وَ فِی کُلِّ شَىء لَهُ آیَةُ تَدَلُّ عَلَى أَنَّهُ وَاحِدُ» «راستى شگفت است! چگونه معصیت پروردگار مى شود; یا چگونه منکران، او را انکار مى کنند! حال آن که در هر چیزى نشانه اوست; نشانه اى که دلالت بر یکتایى او مى کند».(3)

آرى، بر هر چه بنگریم نشانه عظمت او در آن دیده مى شود و به هر موجودى گوش فرا دهیم با زبان حال، مدح و ثناى حق مى گوید و براى پى بردن به ذات پاک او، بى نهایت دلیل و برهان داریم: به عدد برگهاى درختان، قطره هاى باران، ذرّات اتم ها، سلول هاى بدن انسانها، به عدد ستاره هاى آسمانها، کهکشانها و به عدد تمام ذرّات این جهان.

جمله «مَا دَلَّنَا بِاضْطِرَارِ قِیَامِ الْحُجَّةِ» به این معنا نیست که ما به حکم اجبار، اعتراف به وجود مقدّس او مى کنیم; بلکه به این معناست که آنقدر دلایل وجود او آشکار و هویداست که جایى براى انکار باقى نمى ماند. مثل اینکه کسى را در محکمه اى حاضر کنند، فیلم ها و نوارها و شهود فراوان و قراین گوناگون بر کارهاى او گواهى دهد، به گونه اى که هیچ جاى انکار براى او باقى نماند; در اینجا تعبیر

مى کنیم: «او مجبور به اقرار شد»! و این نه به معناى تحت فشار قرار دادن از طریق تهدید و شکنجه است; بلکه به این معناست که مسئله آنقدر روشن است، که جایى براى انکار باقى نمانده است.

جمله «فَحُجَّتُهُ بِالتَّدْبیرِ نَاطِقَةٌ، وَ دَلاَلَتُهُ عَلَى الْمُبْدِعِ قَائِمَةٌ» اشاره به این معناست که: تدبیر جهان هستى، دلیلى بر علم و قدرت بى پایان اوست و تنوّع موجودات این جهان که پر از ابداعات شگفت انگیز است، گواه دیگرى بر آن علم و قدرت بى پایان است.


1. ضمیر «حُجَّتُهُ» و «دَلاَلَتُهُ» به خلق خدا بر مى گردد، نه به خالق.
2. سوره فصّلت، آیه 53.
3. الکنى و الالقاب، جلد 1، صفحه 121.
بخش چهارم بخش پنجم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma