حیف و میل هاى عجیبى صورت مى گرفت، هواخواهان او از «بنى امیّه» بر پستهاى کلیدى کشور اسلام حکومت داشتند. از جمله «سعید بن عاص» والى «کوفه» بود; او هدایایى تهیه کرده و به مدینه فرستاد و به حامل آنها (حارث بن حُبیش) سفارش کرد این پیام را به امام(علیه السلام) برساند که من براى هیچ کس - جز «عثمان»- بیش از آنچه براى شما فرستاده ام، نفرستادم! در واقع مى خواست منّتى بر امام بگذارد. امام(علیه السلام) در جواب، سخن بالا را فرمود. اشاره به اینکه آنچه او فرستاده است مقدار ناچیزى از حق من است، سپس با صراحت و شجاعت فرمود: اگر زنده بمانم و قدرت را در دست گیرم «بنى امیه» را از مقامى که غاصبانه به چنگ آورده اند، کنار مى زنم و حقارت واقعى آنها را به مردم نشان مى دهم.
إِنَّ بَنِی أُمَیَّةَ لَیُفَوِّقُونَنِى تُرَاثَ مُحَمَّد صَلَّى اللّه عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَفْوِیقاً، وَاللّهِ لَئِنْ بَقِیتُ لَهُمْ لاََنْفُضَنَّهُمْ نَفْضَ اللَّحَّامِ الْوِذَامَ التَّرِبَةَ!
بنى امیه از میراث محمّد(صلى الله علیه وآله) جز مقدار کمى در اختیار من نمى گذارند: به اندازه یکبار دوشیدن شیر شتر. به خدا سوگند! اگر زنده بمانم آنها را از صحنه حکومت اسلامى بیرون خواهم ریخت، همانگونه که قصّاب اعضاى درون شکم حیوان را -که به روى زمین مى افتد- از خاک پاک مى کند!