هنگامى که امام (علیه السلام) از سرزمین «انبار» (یکى از شهرهاى شمالى عراق) مى گذشت گروهى از کشاورزان و دهداران را دید که از مرکبهاى خود پیاده شده و در رکاب امام به عنوان تواضع و احترام شروع به دویدن کردند، امام آنها را از این کار منع کرد و فرمود: این چه کارى است که مى کنید؟ عرض کردند: این برنامه اى است که زمامداران خود را با آن، بزرگ مى داریم. فرمود: زمامداران شما از این کار بهره نمى گیرند، و شما با این کار بى جهت به خود زحمت مى دهید، دیگر این گونه کارها را تکرار نکنید. در ذیل این داستان مى خوانیم که مردم انبار هدایایى از چهار پایان و مواد غذایى خدمت امام آوردند. امام فرمود: چهار پایان را قبول مى کنم و جزء خراج شما حساب خواهم کرد، و اما غذایى را که براى ما درست کرده اید دوست ندارم جز در مقابل قیمت از آن استفاده کنم، و هر چه اصرار کردند که امام هدیه آنها را بپذیرد امام نپذیرفت (این در حالى بود که غالب زمامداران دنیا در آن زمان هزینه لشکر خود را بر شهرهاى مسیر راه تحمیل مى کردند).