زورمندان ستمگر نزد من ضعیفند!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 02
بخش دومحمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم

از آنجا که بسیارى از حوادث دردناک و جنگ هاى خونین در عصر امام (علیه السلام) از عدالت آن بزرگوار سرچشمه مى گرفت، مردمى که سالها، به ظلم و ستم و تبعیض هاى ناروا در عصر خلفاى پیشین، مخصوصاً در عصر خلیفه سوم، عادت کرده بودند، به آسانى حاضر به قبول مساوات در برابر قانون و بیت المال نبودند.

امام در این فراز از خطبه تأکید مى کند که من این روش را هرگز از دست نخواهم داد، و من براى اجراى حق و عدالت و گرفتن حق ضعیفان از زورمندان قبول خلافت کردم، به همین دلیل، ناتوان ستمدیده در نظر من عزیز است تا حقّش را بگیرم و زورمند ستمگر نزد من حقیر و ضعیف است تا حقّ دیگران را از او بستانم; «اَلذَّلِیلُ عِنْدِی عَزِیزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِىُّ عِنْدِی ضَعِیفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ».

امام همواره گفتار معروف پیامبر را که در فرمان مالک اشتر به آن اشاره فرموده، مدّ نظر و مورد توجه داشته است، به همین دلیل به مالک اشتر صریحاً توصیه مى کند که بخشى از وقت خود را در اختیار نیازمندان بگذار و بارِ عام بده، درهاى دارالاماره را بگشاى و پاسبانان را کنار بزن تا مردم آزادانه با تو تماس بگیرند و نیازها و مشکلات خود را، بىواسطه با تو در میان بگذارند.

سپس مى افزاید: «این به خاطر آن است که از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) بارها این سخن را شنیدم که مى فرمود: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لایُؤخَذُ لِلضَّعیفِ فیهِا حَقُّهُ مِنَ الْقَوىِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع»; امّتى که حقّ ضعیفان را از زورمندان با صراحت نگیرد، هرگز پاک نمى شود و روى سعادت را نمى بیند».(1)

امام (علیه السلام) در تمام امور، خود نسبت به این اصل اساسى وفادار ماند و این اصل در تمام زندگانیش ظهور و بروز داشت و تنها ایرادى که دشمنان بر او مى گرفتند، همین بود. که او عدالت را فداى مصلحت شخصى و حکومتش نمى کند و افراد دنیاپرست خودخواه را که همیشه عادت به تبعیضهاى ناروا کرده اند، از خود مى راند.

در این زمینه حکایات و احادیث زیادى نقل شده، از جمله این که در کتاب روضه کافى آمده است که امام (علیه السلام) روزى عطایاى بیت المال (خراج و مانند آن) را تقسیم مى کرد، مرد سرشناسى از انصار پیش آمد و امام (علیه السلام) سه دینار به او داد و بعد از او غلام سیاهى آمد، امام (علیه السلام) به او هم سه دینار داد.

مرد انصارى عرض کرد: «اى امیرمؤمنان! این غلام من بود که دیروز آزادش کردم. تو او را با من یکسان قرار مى دهى؟»

امام (علیه السلام) فرمود: «من در کتاب خدا نظر کردم، هیچ برترى اى براى فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق ندیدم.

«اِنَّ آدَمَ لَمْ یَلَدْ عَبْداً وَ لاأَمَةً اِنَّ النّاسَ کُلُّهُمْ أَحْرار; از آدم غلام و کنیزى متولّد نشد، همه مردم آزادند (و اگر در برهه اى از زمان طوق بندگى بر گردن بعضى بیفتد، سرانجام باید آزاد شوند و به اصل خود باز گردند)».(2)

این تعبیر امام (علیه السلام) شاید ناظر به این باشد که اگر بنا شود گروهى بر گروه دیگرى برترى یابند، باید فرزندان اسماعیل ذبیح الله بر دیگران پیشى گیرند در حالى که آنان نیز با دیگران یکسانند.

سپس به دنبال این کلام مى افزاید: «ما در برابر فرمان خدا راضى هستیم و در مقابل امر او تسلیم مى باشیم; رَضِینَا عَنِ اللهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لَهُ أَمْرَهُ».

این تعبیر، ممکن است که اشاره به یکى از دو معنا باشد: نخست این که فرمان خدا این است که حمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم کنیم و ما تسلیم این فرمان هستیم و باید تسلیم باشیم، خواه دیگران بپسندند یا نپسندند.

دیگر این که حمایت از ضعیف مظلوم و مبارزه با قوى ظالم، مشکلاتى در زندگى انسان مى آفریند و من آگاهانه در این راه گام برمى دارم و مشکلاتش را به جان مى پذیرم و راضى به قضاى الهى هستم.

شایان توجه این که بسیارى از مفسران نهج البلاغه این جمله را مقدمه اى براى فراز بعد و مربوط به آن دانسته اند، ولى همان گونه که در تفسیر بالا ذکر شد، ظاهر این است که این جمله ادامه بحث گذشته است و نشان مى دهد که امام (علیه السلام) در حمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم کمترین تردیدى به خود راه نمى دهد و هر مشکلى را در این راه به جان مى خرد و تسلیم امر و فرمان خدا است.


1 ـ نهج البلاغه، نامه 53، فرمان به مالک اشتر.
2 ـ روضه کافى، صفحه 69، حدیث 26.

 

 

 

بخش دومحمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma