در زمانى هستیم که ارزشها دگرگون شده!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 02
بخش اوّل1 ـ فاسد شدن زمان چه مفهومى دارد؟

امام (علیه السلام) در آغاز این خطبه روى سخن را به عموم مردم کرده، نخست از خرابى وضع زمان خود سخن مى گوید، مى فرماید:

«اى مردم! ما در زمانى کینه توز و روزگارى پر از کفران به سر مى بریم; أَیُّهَا النَّاسُ! إِنَّا قَدْ أَصْبَحْنَا فی دَهْر عَنُود، وَ زَمَن کَنُود.

بدیهى است که زمان، به معناى روزها و شبها و ماه و سال چیزى نیست که زشت و زیبا یا کینه توز و ناسپاس باشد، بلکه این مردم عصر و زمانه اند که چنین رنگى را به عصر و زمان خود مى دهند و هر جا، سخن از خوبى و بدى زمان و زشتى آن به میان مى آید، منظور همین است و گرنه، نه در تابش آفتاب و ماه تغییرى حاصل شده و نه در گردش کره ماه به دور خود و به دور خورشید! آفتاب مى تابد، باران مى بارد زمین برکات خود را به جهان انسانیّت تقدیم مى کند. این چهره هاى زشت و ننگین مردمِ یک زمان و اَعمال سوء آنها است که چهره زمان را زشت و ننگین مى کند.

امام در عصرى مى زیست که جز افراد اندکى، روح بزرگ و افکار بلند و سجایاى انسانى و قدرت او بر اصلاح محیط را درک نمى کردند و به خاطر ثروت عظیمى که از فتوحات اسلامى در کشور اسلام ریخته شده بود، غرقِ زرق و برق دنیا و مسابقه تجمل پرستى و حرصِ جمع مال و به دست آوردن مقام و تصفیه حسابهاى شخصى و قومى شده بودند. و با نهایت تأسف، بسیارى از مصلحان دنیا نیز شکایتى شبیه به همین از زمان خود داشته اند.

حضرت سپس به شرح ویژگیهاى آن زمان، که نشانه هاى عناد و ناسپاسى مردم است، پرداخته و به پنج نکته اشاره مى فرماید. در جمله هاى نخست و دوم مى فرماید:

«زمانى است که نیکوکار، بدکار و گناه کار شمرده مى شود و طغیان ظالمان و ستمگران افزون مى گردد; یُعَدُّ فِیهِ الْمُحْسِنُ مُسِیئاً وَ یَزْدَادُ الظَّالِمُ فِیِهِ عُتُوّاً.» آیا براستى ممکن است در زمانى نیکوکار متهم به گناهکارى شود و ستمگران مورد تشویق واقع شوند؟!

آرى، آنچه زمینه این گونه امور را در جامعه بشرى فراهم مى کند، دگرگون شدن نظام ارزشى جامعه است. در آنجا که مال و ثروت و قدرت، معیار شخصیّت و ارزش محسوب شود، بى آن که به منابع درآمد آن بیندیشند، ظالمانِ زورگو و غارتگر شخصیّتهاى آن محیط را تشکیل مى دهند و نیکوکارى که اموال مشروع خود را براى خدمت به محرومان از دست مى دهد، آدم نادان و ابله شمرده مى شود.

جالب این که در قرآن مجید، به نمونه هایى از فساد بعضى از جوامع بشرى به خاطر فساد نظام ارزشى آنها، در جمله هاى کوتاه و پرمعنا اشاره شده است.

درباره قوم لوط مى گوید: آنها به هم توصیه مى کردند که آن پیامبر بزرگ را با اندک مؤمنان صالحى که اطراف او را گرفته بودند از شهر بیرون کنند و گناهشان را این مى شمردند که افرادى، پاک دامن هستند: (فَمَا کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاّ أَنْ قالُوْا أَخْرِجُوا آلَ لُوط مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ).(1)

ظالمان قوم نوح نیز جوانان پاکدلى را که به او ایمان آورده بودند، اراذل ساده لوح و خودسرى مى شمردند که هیچ گونه فضیلتى بر دیگران ندارند به او گفتند: (ما نَراکَ إِلاّ بَشَراً مِثْلَنا وَ مانَراکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذینَ هُمْ أَراذِلُنا بَادِىَ الرَّأْىِ وَ مانَرى لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْل بَلْ نَظُنُّکُمْ کاذِبینَ).(2) گفتند: «ما، تو را جز بشرى مانند خودمان نمى بینیم و کسانى را که از تو پیروى کرده اند، جز گروهى اراذل ساده لوح نمى یابیم و فضیلتى براى شما نسبت به خود مشاهده نمى کنیم، بلکه شما را دروغگو تصوّر مى کنیم.»

آرى، هنگامى که مردم زمان فاسد شوند و ظلم و تباهى فزونى گیرد، شکل جامعه عوض مى شود و ضدّ ارزش ها جاى ارزش ها را مى گیرد و ظالم به خودکامگى خود مى افزاید و نیکوکاران مجرم محسوب مى شوند و از مراکز حسّاس جامعه، عقب رانده خواهند شد.

نتیجه آن، همان مى شود که امام (علیه السلام) در ادامه این سخن مى فرماید:

«چنان شده است که از علم و دانش خود، بهره نمى گیریم و آنچه را نمى دانیم، از کسى نمى پرسیم; لاَنَنْتَفِعُ بِمَا عَلِمْنَا، وَ لاَنَسْأَلُ عَمَّا جَهِلْنَا.

در واقع، این بدترین حالتى است که یک انسان یا یک جامعه گرفتار آن مى شود; یعنى نه از علوم و آگاهیهاى خود براى حلّ مشکلات بهره مى گیرد و نه به فکر رفع جهل و به دست آوردن آگاهى است و حاصل این دو، چیزى جز غوطهور شدن در جهل و جنایت نیست و این است حال تمام کسانى که در برابر مفاسد جامعه بى تفاوت باشند و هیچ گونه مسئولیتى براى خود قائل نشوند، خواه به علت یأس و نومیدى از اصلاح باشد و یا خوگرفتن به فساد و قساوت و سنگدلى.

حضرت، سپس مى افزاید:

«به همین دلیل از حوادث و فتنه هاى کوبنده وحشتى نداریم، مگر زمانى که بر سر ما فرود آیند; وَ لاَنَتَخَوَّفُ قَارِعَةً حَتَّى تَحُلَّ بِنَا.»

قابل توجه این که امام (علیه السلام) جمله هاى اخیر را به صورت متکلّم مع الغیر مى فرماید و به خود و همه جمعیت نسبت مى دهد، با این که به یقین وجود پاک و آگاه و باتقوایى مانند او از این امور بر کنار است. این تعبیر ممکن است به خاطر آن باشد که حسّ لجاجت آنها تحریک نشود و خود را در این امور سهیم بدانند.


1 ـ سوره نمل، آیه 56.
2 ـ سوره هود: آیه 27.

 

 

 

بخش اوّل1 ـ فاسد شدن زمان چه مفهومى دارد؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma