در این که موضع على (علیه السلام) در برابر خلیفه نخست و تصمیمى که در سقیفه بنى ساعده گرفته شد، چه بوده است، در میان مورّخان و محدّثان، گفتوگو است. دانشمندان و علماى شیعه و اهل سنت، در این مسأله، اتفاق نظر ندارند. شارح بحرانى مى گوید: غالبِ علماى شیعه را عقیده بر این است که على (علیه السلام) از بیعت با خلیفه نخست خوددارى کرد و گروهى از بنى هاشم نیز در این مسأله با او هم صدا بودند، ولى سرانجام، گروهى آمدند و آنها را به اجبار، نزد ابوبکر بردند و امام (علیه السلام) و سایر بنى هاشم، از روى اکراه، بیعت کردند.
مطابق قول دیگر، امیرمؤمنان على (علیه السلام) در خانه ماند و بیرون نیامد. آنها نیز چون احساس کردند که او، تنها است و اقدامى ضد آنان نمى کند، از آن حضرت، صرف نظر کردند.
در اینجا نظر دیگرى است که غالب محدّثان اهل سنّت طرفدار آن هستند و آن این که امام (علیه السلام) شش ماه از بیعت خوددارى کرد تا فاطمه زهرا (علیها السلام)بانوى اسلام، دیده از جهان بربست. بعد از آن آمد و از روى اختیار، بیعت کرد.
مرحوم شرف الدّین در المراجعات، در اینجا، تحلیل جالبى دارد. خلاصه آن، این است که امام (علیه السلام) مى خواست از یک سو، حقِّ مسلّم خود را در خلافت و نص و وصیت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) را محترم بشمارد و از سوى دیگر، به منافقان و بداندیشان ـ که براى محو اسلام، در کمین نشسته بودند و اختلافات مهاجران و انصار نیز، زمینه را براى قدرت نمایى آنان فراهم مى ساخت، ـ مجالِ عرضِ اندام ندهد. به همین دلیل، مدتى از بیعت خوددارى کرد تا مسأله نخست، یعنى (مقامِ خلافت و امامت او)، تثبیت گردد و سپس براى حفظ اسلام و دفع شرّ منافقان، اقدام به بیعت کرد تا مسأله دوم روى ندهد.(1)
در بعضى از فرازهاى نهج البلاغه نیز اشاره اى به این معنا دیده مى شود.(2)
باز، در ذیل خطبه ها و نامه هاى متناسب با این بحث، در این زمینه سخن خواهیم گفت، ان شاءالله تعالى.
* * *