تفسیر نمونه / جلد بیست و هفتم

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 27

سوره هاى

بلد ـ شمس ـ لیل ـ ضحى ـ شرح ـ تین ـ علق ـ قدر ـ بینه ـ زلزله ـ عادیات ـ قارعه ـ تکاثر
عصر ـ همزه ـ فیل ـ قریش ـ ماعون ـ کوثر ـ کافرون ـ نصر ـ مسد ـ اخلاص ـ فلق ـ ناس


سوره بــلد

این سوره، در «مکّه» نازل شده و داراى 20 آیه است



پایان یک تجربه و آغاز تجربه دیگر

اکنون که به لطف خداوند و توفیق و عنایات او، کار «تفسیر نمونه» بعد از «پانزده سال» به پایان مى رسد، خوب است چند نکته را به خوانندگان عزیزى که در این سفر طولانى ما را همراهى کردند، به عنوان ثمره اى از این تجربه بزرگ هدیه کنیم، شاید براى پویندگان راه مطالعه و بررسى قرآن مجید، مفید باشد:
1 ـ ما در خلال این مطالعه مستمر، به عمق مفهوم چند حدیث درباره قرآن مجید آشناتر شدیم و حقیقت آنها را به رأى العین دیدیم:
نخست، حدیثى است از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که درباره قرآن مى فرماید:
لَهُ نُجُومٌ وَ عَلى نُجُومِهِ نُجُومٌ لاتُحْصَى عَجائِبُهُ وَ لاتُبْلَى غَرائِبُهُ فِیهِ مَصابِیحُ الْهُدى وَ مَنازِلُ الْحِکْمَةِ:
«قرآن ستارگان درخشانى دارد، و بر فراز این ستارگان، ستارگان دیگرى است، شگفتى هایش پایان نمى گیرد، و عجائبش کهنه نمى شود، چراغ هاى هدایت در آن است، و منزلگاه هاى حکمت و دانش».(1)
در حدیث دیگرى، از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى خوانیم: مردى خدمتش رسیده عرض کرد:
ما بالُ الْقُرْآنِ لایَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ إِلاّ غَضاضَةً:
«چرا قرآن هر قدر بیشتر منتشر و مطالعه شود، تازه تر مى گردد»؟!
فرمود: لِأَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمان دُونَ زَمان وَ لا لِناس دُونَ ناس فَهُوَ فِی کُلِّ زَمان جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْم غَضٌّ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ:
«این به خاطر آن است که: خداوند متعال قرآن را براى زمان خاص و قوم خاصى قرار نداده، و لذا در هر زمانى تازه، و نزد هر جمعیتى با طراوت است تا روز قیامت».(2)
به راستى که شجره طیبه قرآن، چنان است که هر موقع دست به سوى شاخسارش دراز کنى، میوه تازه اى مى دهد: «تُؤْتِى أُکُلَها کُلَّ حِیْن بِاِذْنِ رَبِّها» و اقیانوس بیکرانى است که، هر قدر در آن غور کنى، گوهرهاى تازه اى مى بخشد.
هنگامى که، انسان وارد بحث «تفسیر موضوعى» مى شود، مطالب تازه اى از آیات قرآن بر او کشف مى شود، که تا آن زمان به آن پى نبرده بود.
این حقیقت، عشق و امیدى به همه پویندگان راه تفسیر قرآن مى دهد، که هرگز دست از طلب بر ندارند و هیچ زمانى را ـ تا آخر عمر ـ پایان کار در قرآن مجید تصور نکنند.
در حدیث دیگرى، امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید:
فِیهِ رَبِیعُ الْقَلْبِ وَ یَنابِیعُ الْعِلْمِ وَ ما لِلْقَلْبِ جِلاءٌ غَیْرُه:
«در قرآن بهار دل ها، و سرچشمه هاى علم و دانش است، و هیچ چیز هم چون قرآن، قلب آدمى را جلا نمى دهد».(3)
محتواى این حدیث را نیز، ما با تمام وجود در این مدت احساس کردیم، که هر چه انسان با قرآن بیشتر کار کند، نور و صفاى تازه، و روح و روان نوینى پیدا مى کند، آن کس که قبول ندارد، مى تواند این حقیقت را تجربه کند.
2 ـ با توجه به وسعت تعلیمات قرآن در تمام زمینه ها، روشن مى شود: ما مسلمانان، از نظر معارف و مسائل اعتقادى، و همچنین از نظر قوانین سیاسى، اقتصادى و اجتماعى، هیچگونه کمبودى نداریم، قرآن آن چنان از این نظر غنى است که، همه نیازهاى ما را تأمین مى کند (البته در قرآن اصول این مسائل آمده و شرح آن در سنت و اخبار معصومین(علیهم السلام) است).
بنابراین، ما هیچ نیازى به این که دست به سوى «فلسفه هاى شرق و غرب» و «قوانین آنها» دراز کنیم، نداریم، و به فرموده امیرمؤمنان على(علیه السلام):
وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ عَلى أَحَد بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فاقَة وَ لا لِأَحَد قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنىً:
«بدانید! هیچ کس با داشتن قرآن، فقیر نیست، و هیچ کس بدون آن، غنى و بى نیاز نمى باشد».(4)
تمام مشکل و کمبود ما، عدم آگاهى کافى از این منبع عظیم معرفت است.
قرآن به صورت گنجینه ناشناخته اى در میان ما باقى مانده و گوهرهائى که در صدف کون و مکان پیدا نمى شود، و تنها جاى آن در قرآن است، از گمشدگان لب دریا طلب مى کنیم، و آنچه را خود داریم، از بیگانه تمنا داریم.
مشکل دیگر ما این است که: با پیش داورى ها و خط گرفتن از شرق و غرب، مى خواهیم آیات قرآن را بر این پیش داورى ها تطبیق کنیم، و این برخورد نادرست با قرآن است، که ما را از معارف آن محروم مى سازد، و آن را به صورت «ابزارى» براى دست یافتن به افکار ناقص خودمان و توجیه خطاهایمان در مى آورد!.
3 ـ بسیارى از مسلمانان به قرآن تنها به عنوان یک کتاب مقدس، که تلاوتش مایه ثواب و برکت است و حفظ آیاتش دلیل بر فضیلت، نگاه مى کنند.
آنها فراموش کرده اند: قرآن برنامه عمل است و تمام احترام و عظمتى که دارد، به خاطر نتیجه هاى تربیتى آن است، اگر الفاظ و کلمات و حروف قرآن محترم است ـ که حتماً محترم است ـ همه به خاطر آن هدف عالى است، ولى، با نهایت تعجب، گروهى آن هدف را فراموش کرده، و تنها در الفاظ مانده اند.
مدارس و جلسات فراوانى براى حفظ قرآن در بسیارى از کشورهاى اسلامى تأسیس شده، و علماى تجوید و قرائت، با دقت و ریزه کارى و گاهى وسواس به امور مربوط به الفاظ مشغولند، هنگامى که یک قارى قرآن یک سوره کوچک یا یک آیه طولانى را «با یک نفس» مى خوند، همه «اللّه اللّه» مى گویند، و به عنوان یک کار هنرى او را تشویق مى کنند، ولى کسى براى محتواى آن، «اللّه اللّه» نمى گوید، و از عمل به تعلیمات آن در بسیارى از کشورها و جوامع اسلامى خبرى نیست، که نیست.
ما در «تفسیر نمونه» این جمله را شاید 114 بار (به تعداد سوره هاى قرآن) در آغاز سوره ها تکرار کردیم که: «آنچه درباره فضائل قرآن در روایات آمده، از آنِ کسى است که آن را تلاوت کند، تلاوتى که مقدمه اندیشه باشد، اندیشه اى که منتهى به عمل گردد».
این «تکرار مکرر»، که شاید در نظر بعضى بى رویه باشد، تنها به خاطر همین است که، این پندار شکسته شود، که فضیلت قرآن فقط براى خواندن آیات آن نیست، بلکه به خاطر آن است که قرآن به صورت یک کتاب عمل در آید.
امیدواریم با تلاش و کوششى که از سوى بسیارى از دانشمندان اسلامى در این زمینه صورت گرفته و مى گیرد، ما به این آرزو برسیم که، همه مسلمانان به آیات این کتاب بزرگ آسمانى به عنوان یک برنامه زندگى بنگرند و به صورت یک دستور العمل جامع و حیاتى و انسان ساز با آن برخورد کنند و این بود آخرین سخن ما در «تفسیر نمونه» و بقیه را به «تفسیر موضوعى» موکول مى کنیم.

وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ
قم حوزه علمیه ـ ناصر مکارم شیرازى
18 / ذى حجه / 1407
23 / 5 / 1366

* * *

1 ـ «بحار الانوار»، جلد 92، صفحه 15 (در کتاب نوادر راوندى «تخوم» آمده است).
2 ـ «بحار الانوار»، جلد 92، صفحه 17.
3و 4 ـ «نهج البلاغه»، خطبه 176.





محتواى سوره بلد

این سوره در عین کوتاهى، حقایق بزرگى را در بردارد.
1 ـ در قسمت اول این سوره، بعد از ذکر سوگندهاى پرمعنائى، اشاره به این حقیقت شده که: زندگى انسان در عالم دنیا همواره توأم با مشکلات و رنج است، تا از یکسو، خود را براى رفتن به جنگ مشکلات آماده سازد.
و از سوى دیگر، انتظار آرامش و آسودگى مطلق را در این جهان از سر بیرون کند، آرامش مطلق تنها در زندگى آخرت امکان پذیر است و بس.
2 ـ در بخش دیگرى از این سوره، قسمتى از مهمترین نعمت هاى الهى را بر انسان مى شمرد، و سپس به ناسپاسى او در مقابل این نعمت ها اشاره مى کند.
3 ـ در آخرین بخش این سوره، مردم را به دو گروه: «اصحاب المیمنة» و «اصحاب المشئمة» تقسیم کرده، و گوشه اى از صفات اعمال گروه اول (مؤمنان صالح) و سپس سرنوشت آنها را بیان مى کند، و بعد، به نقطه مقابل آنها یعنى کافران و مجرمان و سرنوشت آنها مى پردازد.
تعبیر آیات سوره، بسیار قاطع و کوبنده، جمله بندى ها، کوتاه و پرطنین، و الفاظ، بسیار مؤثر و گویا است، و شکل آیات و محتوا نشان مى دهد: این سوره از سوره هاى «مکّى» است.

* * *

فضیلت تلاوت این سوره

در فضیلت تلاوت این سوره، از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: مَنْ قَرَأَها أَعْطاهُ اللّهُ الأَمْنَ مِنْ غَضَبِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ: «کسى که سوره «بلد» را بخواند، خداوند او را از خشم خود در قیامت در امان مى دارد».(1)
و در حدیثى، از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «کسى که در نماز واجب سوره «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ» را بخواند، در دنیا از صالحان شناخته خواهد شد، و در آخرت از کسانى شناخته مى شود که، در درگاه خداوند مقام و منزلتى دارد، و از دوستان پیامبران، شهداء و صالحان خواهد بود».(2)

* * *

1 ـ «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 490.
2 ـ «ثواب الاعمال» طبق نقل «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 578.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma