تفسیر نمونه / جلد بیست و ششم

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 26

سوره هاى

نبأ ـ نازعات ـ عبس ـ تکویر ـ انفطار ـ مطففین ـ انشقاق ـ بروج ـ طارق ـ أعلى ـ غاشیة ـ فجر


سوره نبأ

این سوره، در «مکّه» نازل شده و داراى 40 آیه است

 

دوره کامل تفسیر نمونه در 27 جلد

سرانجام تفسیر نمونه 27 جلد شد، در حالى که قبلاً سخن از 24 یا 26 جلد بود.
این به دلیل آن است که: سوره هاى کوچک قرآن (مخصوصاً در جزء آخر) بسیار فشرده، خلاصه و پرمطلب است و هرگز حق آنها با شرح کوتاهى ادا نمى شود.
دیدیم اگر قولى را که درباره تعداد مجلدات داده ایم، بشکنیم بهتر از آن است که تفسیر ناقص گردد.
لذا جزء آخر قرآن به تنهائى دو جلد (26 و 27) تفسیر را در بر گرفته است.
این نکته نیز قابل توجه است که: جمعى از مفسران بزرگ وقتى به جزءهاى آخر قرآن رسیده اند بحث ها را کوتاه و فشرده کرده، و مطالب را به سخنان گذشته خود در جلدهاى قبل موکول کرده اند.
در حالى که در «تفسیر نمونه» عکس این روش عمل شده، و سعى بر این بوده که با استمداد از لطف الهى هر قدر به پایان نزدیک تر مى شود بحث ها گسترده تر و پخته تر گردد.
در پایان، توجه به این مطلب نیز لازم است که، فهرست مفصلى بر حسب موضوعات براى تمام دوره تفسیر نمونه به سبک منظم ترى در دست تهیه است که ان شاء اللّه به صورت جداگانه چاپ و منتشر مى گردد، و علاقمندان مى توانند با استفاده از آن، موضوعات مورد نظر خود را در تمام مجلدات تفسیر بیابند.


پیام قرآن
«تفسیر نمونه موضوعى»

فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ * وَ إِلى رَبِّکَ فَارْغَبْ:
«هنگامى که از کار مهمى فراغت یافتى *
به مهم دیگرى پرداز و به پروردگارت توجه کن»
(الم نشرح ـ 7 و 8)

 


تفسیر موضوعى چیست؟ و چه مشکلى را حل مى کند؟

این سؤال امروز براى بسیارى مطرح است: منظور از تفسیر موضوعى که در این اواخر بیشتر بر سر زبان ها افتاده، چیست؟
چه مشکلى را مى توان با تفسیر موضوعى حل کرد؟
و آیا بعد از تفسیر معمولى (تفسیر ترتیبى) نیازى به «تفسیر موضوعى» هست؟
و سرانجام، «چرا» در برابر «کارهاى مهم دیگرى» که در برابر ما وجود دارد، این «مهم» را برگزیدیم؟ و به سراغ «تفسیر نمونه موضوعى» رفتیم؟
پاسخ تمام این سؤالات را در «یک نکته اساسى» مى توان جستجو کرد، و آن این که: قرآن به سبک هیچ یک از کتاب هاى معمولى نیست; زیرا در کتاب هاى معمولى (اعم از کلاسیک و غیر آن)، مؤلف موضوع معینى را در نظر مى گیرد، سپس آن را به شاخته ها و رشته هاى مختلف تقسیم مى کند، و براى هر کدام «فصل» و «باب» جداگانه اى قرار مى دهد، «مقدمه»اى نیز بر کتاب مى افزاید، و گاه «خاتمه»اى هم به عنوان یک نتیجه گیرى کلّى در آخر دارد.
مثلاً محققى در نظر دارد کتابى در «گیاه شناسى» تألیف کند، نخست گیاهان را به شاخه هاى مختلف: ساقه دار و بدون ساقه، میوه دار و بدون میوه، گیاهان طبى و غذائى و غیر اینها، همچنین به حسب برگ ها و گلبرگ ها تقسیم مى کند.
از آن پس، هر گروهى را در فصل و باب جداگانه اى مورد بررسى دقیق قرار مى دهد.
همین مطلب در علوم دیگر نیز دقیقاً اجرا مى شود، اعم از طب و فلسفه و حقوق و...
اما قرآن مجید، کتابى است که هرگز به این سبک جمع آورى نشده، بلکه در طول 23 سال، با توجه به «نیازها، ضرورت ها و اولویت ها»، همراه و همگام با یک انقلاب بزرگ روحى و معنوى، اجتماعى و اخلاقى، سیاسى و اقتصادى، در یک جامعه آلوده و عقب افتاده، و همگام با حوادثِ گوناگونِ پیش بینى نشده، نازل گردیده است.
در آغاز کار، حمله فرهنگى اسلام متوجه مهم ترین مسأله، یعنى مسأله «توحید» و «شرک» بود، و آیاتى که نازل مى شد غالباً بر محور همین مسأله دور مى زد.
و از آنجا که مقاومت در برابر شدائد، مشکلات و «احساس مسئولیت درونى» نیز، از پایه هاى اصلى هر انقلاب دینى است، و این امر بدون تعلیم مسأله «معاد» و ایمان به دادگاه بزرگ «رستاخیز» امکان پذیر نیست، این موضوع نیز دوشادوش مسأله نفى شرک و بت پرستى در آیات قرآن، نازل مى گشت.
بعد که جاده براى «تشکیل حکومت اسلامى» از سوى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)صاف شد، قوانین اجتماعى، سیاسى و اقتصادى اسلام، یکى بعد از دیگرى نازل گردید.
در طول «تکوین» و «رشد» اسلام در عصر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، جنگ هاى متعددى بر مسلمانان تحمیل شد، و در هر مرحله به تناسب همان مرحله، دستورات، هشدارها، تحلیل ها و نتیجه گیرى ها نازل مى گشت، و انقلاب اسلامى طبق برنامه پیش مى رفت.
بنابراین، کاملاً طبیعى است که آیات یک سوره پیرامون یک موضوع معین سخن نگوید، و مسائل مربوط به یک موضوع در کل این کتاب بزرگ آسمانى پخش باشد.

* * *

اکنون با ذکر یک مثال، مى توان مسأله را روشن تر ساخت، و موضع تفسیر موضوعى را تعیین نمود.
ما اگر بخواهیم درباره مثلاً «جهاد» که یکى از موضوعات مهم اسلامى است، بحث و بررسى کنیم، و اهداف جهاد، اقسام جهاد، شرایط جهاد، آداب پیکار با دشمن، شرائط صلح، احکام اسیران، چگونگى غرامت ها و غنائم جنگى، همچنین جهاد با نفس و صفات زشت درونى مطالعه کنیم، هرگز نمى توانیم کل آیات مربوط به این موضوعات را در یک سوره قرآن به طور مجموعى پیدا کنیم، بلکه این آیات در سر تا سر قرآن مجید پراکنده است.
بنابراین، براى بحث پیرامون موضوع «جهاد در ابعاد مختلف»، باید سر تا سر قرآن را بررسى کنیم، و هر آیه اى که به نحوى با مسأله «جهاد» مربوط است، جمع آورى نمائیم، سپس آنها را در کنار هم بچینیم، و از جمع بندى و دقت در آنها، خطوط کلى این مسأله را از نظر اسلام روشن سازیم.
همین مطلب درباره مسأله «عدالت اجتماعى»، «اقتصاد اسلامى»، «مسائل عقیدتى» (مانند توحید و معاد)، «مباحث احکامى» (مانند حج و زکات) و غیر آنها صادق است.
اینجاست که هم معنى «تفسیر موضوعى» روشن مى شود، و هم کاربرد و ضرورت و نیاز به آن.
و اینجاست که معلوم مى شود «تفسیر معمولى» (تفسیر ترتیبى) با تمام اهمیتى که دارد، هرگز ما را از «تفسیر موضوعى» بى نیاز نمى کند، مخصوصاً براى محققان که مى خواهند مسائل مختلف را با یک دید کلى و جامع الاطراف ببینند، و نظر قرآن را درباره یک مسأله از جهات مختلف جویا شوند.

* * *

اهمیت این موضوع ما را بر این داشت که: با استفاده از تجربیات پانزده ساله گذشته، که از کار مستمر در مورد 27 جلد «تفسیر نمونه» به دست آمده، به یارى خداوند بزرگ، در مرحله جدید گام بگذاریم، شاید به لطف و توفیق پروردگار بتوانیم دستاورد تازه اى براى مسلمین جهان فراهم کنیم، و این از لطف خداوند بعید نیست.
بدیهى است، تجربیات گذشته که جز از طریق کار مستمر حاصل نمى شود، چه براى اینجانب و چه براى دوستان عزیزى که همکارى دارند، سرمایه با ارزشى محسوب مى شود که حیف است از آن در طریق کار مهم دیگرى همچون «تفسیر موضوعى» بهره گیرى نشود.
و حیف است خدماتى که ممکن است از این رهگذر در طریق آگاهى هر چه بیشتر مردم از قرآن مجید انجام گیرد، راکد بماند.
در پایان، یادآورى این نکته نیز لازم است: روشى که براى تفسیر موضوعى «پیام قرآن» (نامى که براى تفسیر نمونه موضوعى انتخاب کرده ایم) به کار رفته، روش تازه است که ان شاء اللّه سریع تر و آسان تر ما را به هدف مى رساند.
شرح این مطلب را در مقدمه نخستین جلد تفسیر موضوعى، به خواست خدا مطالعه خواهید کرد.
ان شاء اللّه سعى ما بر این است که: این اثر نیز با تمام پیچیدگى و مشکلاتى که دارد، آن چنان تهیه شود که هم خواص و محققان بتوانند از آن استفاده کنند، و هم توده مردم، و به طور کلى، همه تشنگان چشمه زلال قرآن از آن بهره گیرند.
تذکرات ویادآورى هاى صاحب نظران و دعاى خیر دوستان، مسلماً رهگشا خواهد بود.

«رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیْرُ»
قم ـ حوزه علمیه ـ ناصر مکارم شیرازى



محتواى سوره نبأ

اصولاً، اکثریت قریب به اتفاق سوره هاى جزء آخر قرآن، در «مکّه» نازل شده، و بیش از همه چیز، روى مسأله «مبدأ» و «معاد»، و بشارت و انذار، که طبیعت سوره هاى مکّى است تکیه مى کند، غالباً لحنى کوبنده، تکان دهنده و بیدار کننده دارد، آیه ها همگى، جز در موارد معدودى کوتاه، و مملوّ از اشارات است، و به همین دلیل، تأثیر بسیار عمیقى روى هر فرد آگاه، مى گذارد، ناآگاهان را نیز بیدار مى کند، و به کالبدهاى بى روح، جان مى دهد، به افراد بى تفاوت احساس، تعهد و مسئولیت مى بخشد، و براى خود عالمى دارد، عالمى پرغوغا و پر از شور و نوا!
سوره «نبأ» نیز از این اصل کلى مستثنا نیست، با سؤالى بیدارگر شروع مى شود، و با جمله اى پر از عبرت پایان مى یابد.
محتواى این سوره را مى توان در چند بخش خلاصه کرد:
1 ـ سؤالى که در آغاز سوره از حادثه بزرگ (نبأ عظیم) یعنى روز قیامت مطرح شده است.
2 ـ سپس، به بیان نمونه هائى از مظاهر قدرت خداوند در آسمان، زمین، زندگى انسان ها و مواهب آن ـ به عنوان دلیلى بر امکان معاد و رستاخیز ـ مى پردازد.
3 ـ در بخش دیگرى، قسمتى از نشانه هاى آغاز رستاخیز را بیان مى دارد.
4 ـ در بخش چهارم گوشه اى از عذاب هاى دردناک طغیانگران را.
5 ـ به دنبال آن، در بخش پنجم، قسمتى از نعمت ها و مواهب شوق انگیز بهشتى را شرح مى دهد.
6 ـ سرانجام در بخش ششم، با انذار شدیدى از عذاب قریب، و سپس ذکر سرنوشت غم انگیز کافران، سوره پایان مى گیرد.
ضمناً، نام گذارى این سوره به خاطر تعبیرى است که در آیه دوم آن آمده است، و گاه از آن به عنوان سوره «عمّ» به تناسب آیه نخستین آن تعبیر مى شود.

* * *

فضیلت تلاوت این سوره


در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) آمده: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ عَمَّ یَتَساءَلُونَ سَقاهُ اللّهُ بَرْدَ الشَّرابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ: «کسى که سوره عم یتسائلون را بخواند، خداوند از نوشیدنى خنک و گواراى بهشتى در قیامت سیرابش مى کند».(1)
و در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: مَنْ قَرَأَ عَمَّ یَتَسائَلُونَ لَمْ یَخْرُجْ سَنَتُهُ إِذا کانَ یُدْمِنُها فِى کُلِّ یَوْم حَتّى یَزُورَ الْبَیْتَ الْحَرامِ!: «کسى که همه روز سوره عم یتسائلون را ادامه دهد، سال تمام نمى شود مگر این که خانه خدا را زیارت مى کند»!.(2)
و نیز، در حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که: مَنْ قَرَأَها وَ حَفِظَها کانَ حِسابُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ بِمِقْدارِ صَلوة واحِدَة: «کسى که آن را بخواند و حفظ کند، حساب او در روز قیامت (چنان سریع انجام مى گیرد که ) به مقدار خواندن یک نماز خواهد بود».(3)

* * *

1 و 2 ـ «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 420.
3 ـ تفسیر «برهان»، جلد 4، صفحه 419.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma