تفسیر نمونه / جلد بیست و دوّم

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 22


سوره هاى
فتح _حجرات_ ق _ ذاریات _ طور _ نجم

سوره فتــح

 این سوره، در «مدینه» نازل شده و داراى 29 آیه است
 

 

چگونه خدا را شکر نگوئیم؟

خدا را شکر که تلاش هاى مستمر چهارده ساله دسته جمعى سبب شد که، تفسیر نمونه وارد بیست و دومین جزء خود شود، و تدریجاً قلوب همه مشتاقان و عاشقان قرآن را تسخیر کند.
و تا پایان کار، راه زیادى در پیش نیست، فقط «سه جلد دیگر» باقى مانده که امید است لطف خداوند بزرگ در باقیمانده این راه طولانى نیز یار و مددکار باشد، و این خدمت با موفقیت به پایان رسد.
این در حالى است که، ترجمه آن به زبان «اردو» تا جلد چهارم، با زیباترین صورتى، در «هند» و «پاکستان» انتشار یافته، و جلد اول ترجمه «عربى» زیر چاپ، و مقدمات ترجمه به زبان «انگلیسى» نیز فراهم مى گردد.
اما هر قدر به اواخر قرآن نزدیک تر مى شویم، شتاب مشتاقانه ما، توأم با دلهره، بیشتر مى شود، «شتاب» به خاطر فوت نشدن هفته ها و روزها، بلکه ساعت ها ودقائق، و «دلهره» به خاطر این که، شاید بحث هائى در مجلدات سابق بوده که حق آن کاملاً ادا نشده، و باید در این مجلدات جبران گردد، یا وعده هائى که درباره شرح مسائلى داده ایم مبادا از قلم بیفتد.
بحمد اللّه نه تنها با گذشت این مدت، خستگى و فتورى در کار تفسیر حاصل نشده، بلکه تلاش ها و کوشش ها فزون تر شده است، و لذا امید مى رود که هر چه جلوتر مى رویم بحث ها پربارتر گردد، به خصوص این که از تمام تجربیات گذشته براى وصول به این هدف کمک گرفته مى شود.
در اینجا لازم است نکاتى را که با گذشت دهها سال کار غیر مرتب، و بیش از چهارده سال کار مرتب، روى تفسیر قرآن مجید درباره این کتاب بزرگ آسمانى بر ما روشن شده است، در اختیار پژوهشگران قرآن قرار دهیم، شاید گام مؤثرى در راه شناخت قرآن باشد.

* * *

ما معتقدیم:

1 ـ هر قدر انسان به قرآن نزدیک تر مى شود، بهتر این حقیقت را لمس مى کند که قرآن دریاى عظیم و بى کرانى است، که هر اندازه درباه آن سخن گفته شود کم است، هر زمان غواصان در آن فرو روند، گوهرهاى تازه اى استخراج مى کنند، و باز هم آنچه ناگفته مانده در برابر آنچه گفته شده، بسیار زیاد است.
فراموش نمى کنم در ابتداى کار تفسیر، یکى از علماى شهرستان ها مى گفت: بعد از تفسیر «مجمع البیان» جائى براى تفسیر دیگرى باقى نیست (مقصودش این بود که ما خود را به زحمت نیاندازیم!).
گفتم: گمان مى کنم وقتى مرحوم «طبرسى» مشغول تفسیر «مجمع البیان» شده بود، به او نیز گفتند چون «شیخ طوسى» تفسیر «تبیان» را نوشته، دیگر جائى براى «مجمع البیان» نیست، ولى گذشت زمان نشان داد که نه تنها جا براى «مجمع البیان» وسیع بوده، بلکه اگر صدها تفسیر دیگر براى قرآن از سوى متفکران نوشته شود، هنوز مطالب ناگفته بسیار است.
و باید هم چنین باشد; چرا که قرآن سخن خدا است، و سخن خدا از علم بى پایان او سرچشمه گرفته، آن هم باید بى انتها باشد.

* * *

2 ـ به راستى هر قدر انسان با قرآن آشناتر مى شود، به عمق این گفتار على(علیه السلام) که در «نهج البلاغه» آمده است بهتر پى مى برد که فرمود: «درمان دردهاى خود را از قرآن بخواهید» (فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ اَدْوائِکُمْ).
و اگر مسلمین جهان امروز با مشکلات و درد و رنج هاى بسیارى رو به رو هستند، همه به خاطر فراموش کردن این کتاب آسمانى است; چرا که در لابلاى آیاتش دستورهائى نهفته، که به کار گرفتن آنها مى تواند به همه بدبختى هاى کنونى پایان دهد، توطئه هاى دشمنان را در هم بشکند، فتنه ها را خاموش سازد، صفوف را متحد کند، زنجیرهاى اسارت را پاره نماید، سطح افکار را بالا ببرد، نیات را خالص، و شرّ جنایتکاران بزرگ جهان را دفع کند و به نابسامانى ها سامان بخشد، ولى «وَ ما یَعْقِلُها اِلاَّ ا لْعالِمُونَ»!
عیب بزرگ اینجاست که، گروهى اصلاً قرآن را نمى خوانند، و آنها که مى خوانند آخرین همتشان این است که تجوید و آهنگ آن را دست کنند.

* * *

3 ـ این که مى گوئیم قرآن نور و روشنائى است (قَدْ جائَکُمْ مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِیْنٌ)، حقیقتى است که ما آن را لمس کرده ایم، اگر براى بعضى از دورافتادگان این سخن نسیه باشد، براى ما کاملاً نقد است، به خدا سوگند که ادامه کار روى قرآن و بررسى آیات نورانى آن در قلب و جان انسان، چنان نورانیت فوق العاده و لذت توصیف ناپذیرى ایجاد مى کند، که جلوه هاى خدا را در این آیات به خوبى مى توان مشاهده کرد، و از باده طهور عشق حق سرمست شد، هر چند بى خبران هنوز چیزى درنیافته اند.
به همین دلیل، به همه راهیان راه حق و مشتاقان مخلص شناخت اسلام از تمام قشرها، توصیه مى کنیم هر چه مى توانید به قرآن نزدیک و نزدیک تر شوید، و جمال و جلال و عظمت خدا و عظمت اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و حل مشکلات بزرگ اجتماعى را در آئینه آن ببینید.

* * *

4 ـ این که مى گوئیم قرآن بزرگ ترین معجزه جاویدان است، سخنى است که در نخستین برخورد با قرآن قابل اثبات است، ولى عمق این مطلب وقتى درک مى شود که انسان روى قرآن کار کند، ریزه کارى ها، ظرافت ها، دقت ها، لطف ها و قهرها، بشارت ها و انذارها، الگوها و اسوه ها، پیام ها و رهنمودها، مثل ها و تاریخ ها، تفسیرها و تحلیل ها، دلائل محکم، تصویر زیبا، منطق شیرین، بیان جذاب و خلاصه نکته هاى غیر قابل توصیف قرآن را از نزدیک در لابلاى آیاتش مشاهده کند، آن گاه با تمام وجود اعتراف خواهد کرد:
«اللّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیْثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِىَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِیْنَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِیْنُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ اِلى ذِکْرِ اللّهِ ذلِکَ هُدِىَ اللّهِ یَهْدِى بِهِ مَنْ یَشاءُ»
«خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابى که آیاتش (از نظر لطف و زیبائى و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است، آیاتى مکرر دارد (اما تکرارى شوق انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که در برابر پروردگارشان خاشعند مى افتد، سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خداى مى گردد، این هدایت الهى است که هر کس را بخواهد با آن راهنمائى مى کند».(1)
به امید آن روز که قران در متن زندگى همه مسلمانان نفوذ کند، و در همه صحنه هاى اجتماعى آنان حضور یابد.« آمین »

قم ـ حوزه علمیه
ناصر مکارم شیرازى

* * *

1 ـ زمر، آیه 23.



محتواى سوره «فتح»

این سوره، چنان که از نامش پیدا است، پیام آور فتح و پیروزى است، پیروزى بر دشمنان اسلام، پیروزى چشم گیر و قاطع (خواه پیروزى مربوط به فتح «مکّه» باشد، یا صلح «حدیبیه» یا فتح «خیبر» یا پیروزى به طور مطلق).
و براى درک محتواى این سوره، قبل از هر چیز، لازم است بدانیم: این سوره پس از ماجراى «حدیبیه»، در سال ششم هجرت، نازل شده است.
توضیح این که: پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در سال ششم هجرت، تصمیم گرفت: به اتفاق «مهاجرین» و «انصار» و سایر مسلمانان، به عنوان انجام مراسم «عمره»، به سوى «مکّه» حرکت کند، و قبلاً به مسلمانان اطلاع داده بود که: من در خواب دیده ام همراه یارانم وارد «مسجد الحرام» شده ایم و مشغول مناسک «عمره» هستیم.
مسلمانان در «ذى الحُلَیفه» نزدیک «مدینه»، احرام بستند، و با تعداد زیادى شتر براى قربانى حرکت کردند.
وضع حرکت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به خوبى نشان مى داد که هدفى جز انجام این عبادت بزرگ ندارد. تا این که وارد سرزمین «حدیبیه» شد («حدیبیه» قریه اى بود در نزدیکى «مکّه»، و حدود 20 کیلومتر تا «مکّه» فاصله داشت).
در این وقت «قریش» با خبر شدند، راه را بر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بستند، و از ورود او به «مکّه» مانع شدند، و در واقع تمام سنت هائى را که در زمینه امنیت زائران خانه خدا، در ماه حرام داشتند، زیر پا گذاردند; چرا که آنها معتقد بودند در ماه هاى حرام (از جمله ماه «ذى القعده» که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آن ماه، قصد «عمره» داشت) و مخصوصاً در حال احرام، نباید مانع هیچ کس شوند، حتى اگر قاتل پدر خویش را در این ایام و در این مراسم مى دیدند، ابداً متعرض او نمى شدند.
در اینجا ماجراى مفصلى پیش آمد که به عقد قرارداد صلحى میان پیامبر(صلى الله علیه وآله)و مشرکان «مکّه» به نام «صلح حدیبیه» نامیده شد، که بعداً از آن سخن خواهیم گفت، ولى به هر صورت در آن سال مانع ورود پیامبر(صلى الله علیه وآله) به «مکّه» شدند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) ناچار به یارانش دستور داد: شترهاى خود را در همانجا قربانى کنند، سرهاى خود را بتراشند، از احرام بیرون آیند، و به سوى «مدینه» باز گردند.
در اینجا طوفانى از غم و اندوه، مسلمانان را فرا گرفت، و انبوهى از ناراحتى ها و گاه شک و تردید، بر افراد ضعیف الایمان، غالب شد.
موقعى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از «حدیبیه» به سوى «مدینه» مى آمد، مرکبش سنگین شد، از حرکت باز ایستاد، و در همین حال چهره مبارکش غرق سرور و شادمانى بى سابقه اى گشت، فرمود: هم اکنون آیات سوره «فتح» بر من نازل شد.(1)
و از اینجا جوّ خاص حاکم بر این سوره کاملاً نمایان مى شود.
در یک بررسى اجمالى، مى توان گفت: این سوره از هفت بخش تشکیل یافته است:
1 ـ سوره، با مسأله بشارت فتح، آغاز مى شود، آیات پایان آن نیز به همین مسأله مربوط است، که تأکید بر تحقق خواب پیامبر(صلى الله علیه وآله) دائر به وارد شدن به «مکّه» و انجام «مناسک عمره» است.
2 ـ بخش دیگرى از سوره، حوادث مربوط به «صلح حدیبیه» و «نزول سکینه» و آرامش بر دل هاى مؤمنان، و مسأله «بیعت رضوان» را بازگو مى کند.
3 ـ در بخش سوم، از مقام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و هدف والاى او سخن مى گوید.
4 ـ در قسمت چهارم، از کارشکنى هاى منافقان و نمونه هائى از عذرهاى واهى آنها در مورد عدم شرکت در میدان جهاد، پرده بر مى دارد.
5 ـ بخش پنجم، قسمتى از تقاضاهاى نابجاى منافقان را منعکس مى سازد.
6 ـ سپس، کسانى را که از شرکت در میدان جهاد معذورند، معرفى مى کند.
7 ـ و بالاخره در بخشى نیز، از ویژگى هاى پیروان خط مکتبى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، و صفات مخصوص آنها سخن مى گوید.
روى هم رفته آیات این سوره، فوق العاده حساس و سرنوشت ساز و مخصوصاً براى مسلمانان امروز، در برابر حوادث گوناگونى که جوامع اسلامى با آن درگیر است، الهام آفرین مى باشد.

* * *

1 ـ تلخیص از تفسیر «قمى» و «مجمع البیان» و «فى ظلال».

 

فضیلت تلاوت سوره فتح

درباره این سوره، روایات عجیبى در منابع اسلامى دیده مى شود:
در حدیثى از «انس» آمده، مى گوید: هنگامى که ما از «حدیبیه» باز مى گشتیم، در حالى که مشرکان مانع ورود ما به «مکّه»، و انجام مراسم عمره شده بودند، سخت غرق اندوه و غم بودیم، ناگهان خداوند آیه «إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً» را نازل فرمود.
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: لَقَدْ اُنْزِلَتْ عَلَىَّ آیَةٌ هِىَ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنَ الدُّنْیا کُلِّها: «آیه اى بر من نازل شده، که از تمام دنیا نزد من محبوب تر است» (در بعضى از روایات نیز آمده است سوره اى بر من نازل شده...).(1)
«عبداللّه بن مسعود» مى گوید: «هنگام بازگشت از «حدیبیه»، وقتى «اِنّا فَتَحْنا...» بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شد، چنان حضرت غرق سرور گشت، که خدا مى داند».(2)
در حدیث دیگرى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده است: مَنْ قَرَأَها فَکَاَنَّما شَهِدَ مَعَ محمّد(صلى الله علیه وآله) فَتْحَ مَکَّةَ، وَ فِى رِوایَة اُخْرى فَکَاَنَّما کانَ مَعَ مَنْ بایَعَ مُحَمَّداً تَحْتَ الشَّجَرَةِ:
«هر کس این سوره را قرائت کند، مانند کسى است که به هنگام فتح «مکّه» در خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در لشکر او بوده است» و در روایت دیگرى آمده: «مانند کسى است که با «محمّد»(صلى الله علیه وآله) در زیر درختى که در «حدیبیه» بود، بیعت کرده است»!(3)
و بالاخره، در حدیثى از امام «صادق»(علیه السلام) مى خوانیم: حَصِّنُوا اَمْوالَکُمْ وَ نِسائَکُمْ وَ ما مَلَکَتْ اَیْمانُکُمْ مِنَ التَّلَفِ بِقَرائَةِ «اِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیْنا» فَاِنَّهُ اِذا کانَ مِمَّنْ یُدْمِنُ قِرائَتَها نادى مُناد یَوْمَ الْقِیامَةِ حَتّى یَسْمَعَ الْخَلائِقُ، اَنْتَ مِنْ عِبادِىَ الْمُخْلِصِیْنَ، أَلْحِقُوهُ بِالصّالِحِیْنَ مِنْ عِبادِى، وَ اَدْخِلُوهُ جَنّاتِ النَّعِیْمِ، وَ اسْقُوهُ مِنْ الرَّحِیْقِ الْمَخْتُومِ بِمِزاجِ الْکافُورِ!: «اموال و همسران و آنچه را در ملک شما است، با قرائت «اِنّا فَتَحْنا» از تلف حفظ کنید. کسى که پیوسته آن را تلاوت کند، روز قیامت منادى صدا مى زند آن چنان که همه خلائق مى شنوند: تو از بندگان مخلص منى، او را به بندگان صالحم ملحق سازید و در باغ هاى پر نعمت بهشت وارد کنید، و از نوشابه مخصوص بهشتیان سیرابش نمائید»!.(4)
ناگفته پیداست این همه فضیلت و افتخار، با تلاوتِ خالى از اندیشه و عمل، حاصل نمى شود، بلکه هدف اصلى از تلاوت، تطبیق اعمال و خلق و خوى خویش، بر مفاد این آیات است.

* * *

1 ـ «مجمع البیان»، جلد 9، صفحه 108.
2 ـ «مجمع البیان»، جلد 9، صفحه 109.
3 ـ «مجمع البیان»، جلد 9، صفحه 108.
4 ـ «ثواب الاعمال»، مطابق نقل «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 46.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma