28 ـ 29 ـ رکوع و سجده هاى طولانى پرهیزگاران

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق اسلامى در نهج البلاغه ج 02

«فَهُم حانُونَ عَلى اَوساطِهِم مُفْتَرِشُونَ لِجباهِهم وَ اَکُفّهِم و رُکَبِهم و اَطْرافِ اَقْدامِهِم»
ترجمه: متّقین در پیشگاه الهى به رکوع مى روند و جبین و دست و پا به هنگام سجده بر خاک مى سایند.
* * *
شرح: وقتى آن گونه که ذکر شد آیات خدا را تلاوت مى کنند و مى شنوند، باید این گونه نیز خضوع و خشوع کنند و به رکوع روند، و اعضاء بر خاک مالند، و گویا این اعضاء را فرش زمین مى کنند. اینان براى خدا این اعضاء را بر خاک مى گذارند و غیر او را در این عمل شریک او نمى گردانند؛ زیرا که خود فرمود: «اَنَّ المَساجِدَ للّه فَلا تَدعُوا مَعَ اللهِ اَحَداً».(1)
روایت است که معتصم عباسى از امام جواد(علیه السلام) درباره این آیه سؤال کرد و حضرت فرمود: «هِىَ الاَعْضاءُ السِّبْعَة الَتّى یَسْجُدُ عَلَیها»: آن (مساجد) اعضاء هفت گانه اى هستند که سجده با آنها صورت مى گیرد.(2)
به مناسبت ذکر رکوع و سجود روایاتى درباره فضیلت آنها ذکر مى کنیم:
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «عَلَیکُم بِطُولِ الرُّکوُع و السُّجود فَانَّ اَحَدَکُم اِذا اَطالَ الرّکوعَ و السُّجود هَتَف اِبْلیسُ مِن خَلفِه فَقال یا وَیلَه اَطاعَ و عصیتُ وَ سَجَدَ وَ ابیتُ»: «بر شما باد به طولانى کردن رکوع و سجود؛ زیرا وقتى که یکى از شما رکوع و سجده خود را طولانى کند، ابلیس ندا دهد از پشت سر او، واى برمن، اطاعت کرد و عصیان کردم، سجده کرد و إبا نمودم».(3)
امام باقر(علیه السلام) نیز فرمود: «مَن اَتَمَّ رُکُوعَه لَم یَدخُله وَحْشَةُ القبر»: «کسى که رکوع خود را تماماً با جاى آورد و حق آن را ادا کند، وحشت قبر به او راه پیدا نکند».(4)
بیش از همه شیطان به مسئله سجده حساس است، زیرا او به وسیله همین سجده رانده شد، و در روایتى از مولى على(علیه السلام) آمده که سجده را طولانى کنید که عملى سنگین تر بر ابلیس نیست که ببیند انسانى در سجده است، زیرا او امر به سجده شد و عصیان کرد.(5)
چنانکه در روایات آمده طولانى کردن سجده از آئین ائمه و سنّت توبه کنندگان است و سجده گناهان را مى ریزد، چنانکه باد برگ درختان را سجده نهایت مرتبه عبادت فرزندان آدم است.(6)
در روایتى چنین آمده: «اَقْرَبُ مایَکُون العَبْدُ اِلى اللّه وَ هُوَ ساجِدٌ»: «نزدیکترین حالت بنده به خدا وقتى است که به سجده مى رود».(7)
خاندانى که ما را امر به طول سجده کرده اند، خود به قدرى در سجده فرو مى رفتند که پیشانى و زانوهاى آنها پینه مى بست. امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: در مواضع سجده پدرم آثار سجده و برآمدگى و تورم نمایان بود و هر سال دو مرتبه آنها را قیچى مى کرد، در هر مرتبه پنج ثَفِنات بود و او صاحب ثفنات نامیده مى شد.(8)
در جاى دیگر امام باقر(علیه السلام) فرمود: «پدرم هرگاه نعمتى ذکر مى شد، با آیه اى که در آن سجده بود قرائت مى گردید، یا خداوند دفع بلا و کید از او مى کرد، یا از نمازش فارغ مى شد، یا اصلاح بین دو نفر مى کرد، در همه اینها سجده مى کرد و اثر سجود در تمام مواضع سجده اش نمایان بود؛ و از این رو او را «سجّاد» مى نامیدند».(9)
امام سجاد(علیه السلام) گاهى در بیابان به سجده مى رفت و هزار مرتبه مى فرمود: «لا اِلهَ اِلاّ اللّه حقّاً حقا لا اله الا اللّه تعبداًو رِقّا لا اِله الله ایماناً و تصدقاً».(10)
اینها در مورد سجده جسمانى بود؛ البته سجده کامل، ضمیمه شدن سجده جسمانى با سجده نفساى است. در روایتى از مولى على(علیه السلام) آمده: «سجود جسمانى قرار دادن اعضاء هفت گانه با خشوع قلب و اخلاص بر زمین است ولى سجود نفسانى فراغت و دورى قلب از امور فانى و روى آوردن با آخرین همّت به سوى امور باقى و کندن لباس کبر و خودپسندى و قطع علائق دنیوى و مزّین شدن به اخلاق نبوى(صلى الله علیه وآله) است».(11)
پس اى عزیز! سعى کن لااقل از سجده جسمانى به معنى واقعى که مولى فرمود محروم نشویم که آن آب کننده وزر و وبال و گناهانى است که بر پشت ما سنگینى مى کند. رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) در خطبه اى که به مناسبت ماه رمضان ایراد فرمودند، چنین گویند: «ظُهُورُکُم ثَقیلةٌ مِنْ اِوزارِکم فَخَففوا عنها بِطولِ سُجُودِکم»:(12) «پشتهاى شما از گناهان و اعمالى که وزر و وبال است، سنگین شده، پس با طول سجده هایتان از آنها بکاهید».
از این روایات استفاده مى شود که در نماز و عبادت خلوص و توجه لازم است، اصل عبادت حضور قلب است، نمازى که با گفتن تکبیرة الاحرام، طوفان افکار و تندباد اندیشه ها ذهن را مشوش کند، میوه اى است که به جز پوسته، بهره اى ندارد. این چه نماز و حضور قلبى است که در آن گمشده ها و فراموش شده ها را پیدا کرده و به ذهن مى آوریم! این نماز گرچه اداء وظیفه و تکلیف است ولى در مقبول بودنش جاى حرف است. اداء وظیفه تا نماز مقبول بسیار فاصله دارد. چه بسیار نمازهاى ما که صحیح است ولى مقبول نیست! ظاهراً با تمام ارکان و اجزاء و شرایط است ولى پوسته اى زیبا است که مغزى در درون ندارد. نماز مى خوانیم و مى گوئیم چرا در خود تغییرى نمى بینیم، در حالى که نمى دانیم نماز مؤثر و نمازى که ما را از فحشاء و منکر دور مى کند و به خدا نزدیک مى کند، نماز با لبّ و مغز است! «الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ»(13)
آیا نمازى که آلوده به ریا است، نماز است! آیا نمازى که به دنبال آن مى گوید عَجَب نمازى خواندم، عجب رکوعى، عجب خلوصى، نماز است! منشاء این عَجَبْها، عُجْبْ است.
آیا نماز ما نمازى است که در روایت فرمود همچون نهرى است که روزى پنج مرتبه خود را در آن شستشو مى دهید و مسلماً اگر کثافتى در بدن شما بود مرتفع مى شود.«قال الصادق(علیه السلام): لَوْ کانَ عَلى بابِ اَحَدِکُم نهرٌ فَاغتَسَل منه کلَّ یوم خَمْسَ مَرّات هَلْ کانَ یَبقى على جَسَده مِنَ الدَّرَن شىءٌ؟ اِنَّما مَثَلُ الصّلاةِ مَثَلُ النَّهرِ الّذى یَنْقى، کُلَّما صَلّى صَلاةَ کانَ کفارةٌ لِذُنُوبه اِلاّ ذَنْبٌ اَخرَجَه مِن الایمان مِقیمٌ عَلیه»:(14) امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «اگر درب خانه یکى از شما نهرى بود که هر روز پنج مرتبه خود را در آن مى شست (یعنى پنج مرتبه از خانه خارج مى شد و از درون نهر باید مى گذشت) آیا چرکى بر بدن او باقى مى ماند! همانا مَثَل نماز، مَثَل نهرى است که پاک مى کند (کثافات روحى را) هرگاه نمازگزار، نماز بخواند، آن نماز کفّاره گناهان او است مگر گناهى که بر او بماند و او را از ایمان خارج کند (مثل این که چیزى به بدن انسان باشد که با درون آب رفتن زایل نمى شود و انسان را از تمیز بودن خارج کرده است). آیا نماز ما چنین است، آیا نماز ما پاک کننده رذائل اخلاقى ما است یا موجب سیاهتر شدن و دورى از خدا، چنانکه براى بعضى چنین است»!
آیا متوجه هستیم که اصل نماز خشوع و خضوع است، نزدیکترین حالتى که بنده به خدایش نزدیکتر است، حالتى است که بیشتر در خشوع است و آن سجده یعنى پائین ترین حالت در نماز است که این پائینى خود، بزرگى است، زیرا پائین آمدن براى خدا، بزرگى در نزد او است، آیا مى دانیم علت عظمت سجده، خضوع آن است؟! آیا مى دانیم چرا باید بر زمین و خاک سجده کرد، هشام بن حکم از امام صادق(علیه السلام) پرسید بر چه چیزى مى شود سجده کرد، فرمود: سجده جایز نیست مگر بر زمین یا آنچه از آن مى روید، الاّ این که مَأکُول (خوردنى) و ملبوس (پوشیدنى) باشد»، گفتم فدایت شوم علّت چیست؟ فرمود: «سجود خضوع براى خداوند عزّوجل است، پس جایز نیست بر مأکول و ملبوس، زیرا فرزندان دنیا و دنیاپرستان بنده و عبید مأکول و ملبوسند (گویا بر آنها سجده کنند) و سجده کننده براى خدا، جایز نیست پیشانى خود را در سجده بر جاى سجده دنیاپرستانى گذارد که دنیا فریبشان داده است، و سجده بر زمین افضل است، زیرا نشان دهنده تواضع و خضوع بیشتر براى خداوند است.(15)
آیا مى دانى مفهوم سجود چیست؟ سجودى که تنها در نمازهاى و اجب یومیه 34 بار انجام مى دهیم این سؤال را از مولى على(علیه السلام) کردند، فرمود: وقتى سر بر زمین مى نهى، یعنى (مِنْها خَلَقْتَنى) از این خاک خلقم کردى وقتى سرت را برمى دارى، یعنى (اِلَیْها تُعیدُنى) به سوى همین خاک مرا باز مى گردانى، و وقتى از سجده دوم برمى دارى، یعنى (مِنها أخرجتَنی) از همین خاک بیرون آوردی و سجده دوم را که می کنی (وَ مِنها تَخْرُجُنى تارَة اُخْرى) از همین خاک یکبار دیگر مرا خارج مى کنى.(16)
پس اى عزیز حال که این معارف آشکار شد، دقت کن در عظمت خداوند و کوچکى خود و این که نماز با خضوع و خشوع موجب استفاده تو است، نه افاده خدا، زیرا او خدائى است که آسمانها و زمین و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و اشجار و تمامى جنبندگان ساجد او هستند، حتى از نظر تکوین ملائکه و جن و انس سجده کننده براى اویند.
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِى السَّماوَاتِ وَمَنْ فِى الاَْرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَکَثِیرٌ مِّنَ النَّاسِ وَکَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ)(17)
سجود، تفسیر شده به غایت خضوع و ذلّت و اطاعت، خواه، بااراده و یا بدون اراده.
موجودات به دو دسته تقسیم مى شوند: 1ـ موجوداتى که داراى اراده و اختیار ناشى از تعقّل نیستند، مثل جمادات و گیاهان و حیوانات (جمادات و گیاهان اراده ندارند و حیوانات هم اراده و اختیار ناشى از تعقل، ندارند). اینها چون اراده ندارند که مخالفت پروردگار کنند، همگى خاضع و مطیع او هستند.
2ـ موجوداتى که داراى اراده و اختیار ناشى از تعقّل، هستند مثل ملائکه و انسانها، اینها داراى دو جهت هستند:
الف) جهت غیرارادى: مثل جریان خون در قلب و رگها یا پالایش خون در کلیه ها، قلب و کلیه و دستگاه گوارش و امثال آن، از این نظر که موجودى تکوینى هستند، همانند جمادات و گیاهان و حیوانات، با زبان حال تسبیح و اطاعت خداوند مى کنند، حتى کافر هم از این نظر مطیع فرمان الهى است.
ب) جهت ارادى: از این جهت، ملائکه، باز مطیع هستند؛ چون در ساختار وجودى آنها شهوت و غضب نیست، سرپیچى از فرمان الهى ندارند؛ ولى انسانها چون داراى شهوت و غضب هستند، دو قسم مى شوند: عده اى مطیع و عده اى نافرمان. و به همین جهت در آیه اى که ذکر شد مى فرماید: بسیارى از مردم «کَثیرٌ مِنَ النّاس» مطیع و خاضع هستند و بسیارى (بواسطه سرپیچى) مستحق عذاب مى شوند «کثیرٌ حقَّ عَلَیه العَذابُ».
در آیه 49 «سوره نحل» نسبت به ملائکه تصریح مى کند که (وَللهِِ یَسْجُدُ مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ مِنْ دَابَّة وَالْمَلاَئِکَةُ وَهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ). البته جن ها هم مثل انسانها هستند، زیرا اراده داشته و مکلفّند و مطیع و عاصى دارند.
حال به مناسبت این که این فراز خطبه اشاره به نماز شب پرهیزگاران و در رکوع و سجود بودن آنها است اشاره اى هم به فضیلت نماز شب کنم، در فضیلت نماز شب همین بس که صاحب میزان الحکمه هفت آیه از آیات قرآن را ذکر کرده که اشاره به نماز شب و فضیلت آن دارد، در کنار این آیات، روایات معصومین(علیهم السلام) مملوّ از فضائل این عبادت است، در وصایاى پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) به مولانا على بن ابیطالب(علیه السلام) آمده که چهار مرتبه فرمود: «عَلَیکَ بِصلاةِ اللّیل»:«بر تو باد نماز شب و لازم کن بر خود نماز شب را».(18)
در جاى دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمودند: آنقدر جبرئیل مرا به نماز و عبادت شب و شب زنده دارى سفارش کرد که گمان کردم بهترین افراد امت من هرگز نمى خوابند.(19) یا در حدیث دیگر فرمود گمان کردم بهترین افراد امّت من شب را نمى خوابند مگر مقدار کمى را.(20)
در روایتى امام صادق(علیه السلام) فرمودند: خداوند زینت حیات دنیوى را مال و فرزند قرار داد، و نماز شب که هشت رکعت است و بنده مؤمن در آخر شب مى خواند، زینت آخرت است.(21)
نماز شب شرف مؤمن و موجب مباهات و افتخار خداوند است، خداوند مباهات مى کند به کسى که نماز به تنهائى در شب مى خواند،(22) و سجده مى کند و چه بسا در سجده به خواب مى رود، خداوند به ملائکه گوید: «اُنْظُروا الى عَبدى روُحُه عندى و جَسَدُه ساجدٌ لى»: «نگاه کنید بنده مرا که روحش نزد من و بدنش سجده کننده به من است».(23)
ابن عباس گفت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در ضمن حدیثى فرمود: هر مرد یا زنى موفق به اداى نماز شب شد براى خدا قیام کرد و وضوى شادابى گرفت، و نماز براى خدا به نیّت صادق و قلب سلیم و بدن خاشع و چشم گریان خواند، خداوند پشت سر او هفت صف از ملائکه قرار دهد که تعداد هر صفى را غیر از خداوند احصاء نتواند کرد، یک طرف صف در شرق و طرف دیگر در مغرب است و زمانى که از نماز فارغ شد، خداوند به عدد آن ملائکه درجات براى این نمازگزار نویسد.(24) در روایتى دیگر انس گوید شنیدم از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) که مى فرمود: «الرَّکعَتانِ فِى جَوفِ اللّیل اَحَبُّ اِلَىّ مِنَ الدُّنْیا وَ ما فیها»: «دو رکعت نماز در شب بهتر است، نزد من، از دنیا و هر آن چه در آن است».(25)
جابر بن عبدالله انصارى گفت شنیدم از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) که مى فرمود: «ما اتَّخَذَ اللّهُ اِبراهیمَ خلیلا الاّ لاِطْعامِ الطَّعام و الصلاةِ باللیل و النّاسُ نیام»: «خداوند، ابراهیم(علیه السلام) را دوست و خلیل نگرفت مگر براى اطعامِ طعام و نماز شب در حالى که مردم در خواب بودند».(26)
امام امّت در کتاب چهل حدیث خود در ذیل این حدیث چنین گویند: «اگر نبود براى نماز شب جز این یک فضیلت کفایت مى کرد، ولى براى اهلش و آن امثال من نیست، ماها نمى دانیم خَلعت خَلَّت چه خلعتى است، و دوست گرفتن حق تعالى بنده را چه مقامى است، تمام عقول عاجز است از تصوّر آن، تمام بهشت ها را اگر به خلیل دهند، به آن ها نظر نکند، تو نیز اگر محبوب عزیز یا صدّیق محبوبى داشته باشى و بر تو وارد شود، از هر ناز و نعمتى غفلت کنى، و به جمال محبوب و لقاء صدیق از آنها مستغنى گردى با آن که این مثل خیلى بى تناسب و فرق بین المشرقین است».(27)
آرى بى خبران از این حالات چه ادراکى و بهره اى دارند، بى خردان قیام در شب و با معشوق حقیقى راز و نیاز کردن را بى خردى مى پندارند، آنها را با این وادى چه کار، آنها در زندگى مادّى دنیوى غرقند و از راز عشق و رمز محبوب و جلوه دوست چه دانند، از آنها بگذریم و به سراغ خود آئیم، آیا ما درک نماز خلیل الرحمن را مى توانیم بکنیم؟ آیا نماز او مثل نماز ما بود؟ او عرض حاجت به جبرئیل امین نفرمود و ما حاجات خود را از شیطان هم بشود مى طلبیم، ما وقتى با محبوب دنیوى سخن گوئیم از خود بى خود شویم، چگونه او با معشوق ازلى و ابدى از خود بى خود نشود، نماز شب به قدرى نزد خدا محبوب است که ثواب آن را خود داند و بس، امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
«ما مِنْ عَمل حَسَن یَعْمَله العبدُ الاّ و له ثوابٌ فى القرآن الاّ صلاةَ اللیل فانَّ اللّه لم یُبَیّن ثوابَها لعَظیم خَطَره عندَه فقال: تََتجا فى جُنُوبُهم عن المَضاجِع یَدْعُونَ رَبَّهُم خوفاً و طَمَعاً و ممّا رزَقناهُم یُنْفِقوُن فلا تَعلمُ نَفْسٌ ما اُخْفِىَ لَهُم مِنْ قُرّة اَعیُن جزاءً بما کانوا یعملون».
(هیچ عمل نیکوئى نیست که بنده آن را انجام دهد مگر این که ثواب آن در قرآن آمده، الاّ نماز شب، زیرا خداوند ثواب آن را به خاطر عظمت آن در نزد خودش بیان نفرمود و (در قرآن) فرمود: دور مى کنند پهلوهاى خود را از خوابگاهها (کنایه از این که از رختخواب برمى خیزند) و با ترس و امید، پروردگار خود را مى خوانند، و از آنچه روزى آنها کرده ایم انفاق مى کنند، پس هیچ کسى نمى داند، چه سرور و روشنى چشمى براى آنها در نظر گرفته شده است، (این) جزاى عملکرد آنها (و نماز و نیایش شب) آنها است».(28)
این «قرة العین» و روشنى دیده که مایه سرور شب زنده دار است چیست  که خداوند ذکر نکرده، اگر از ثوابها و باغهاى بهشتى است، که مى توانست مثل جاهاى دیگر و اعمال دیگر بیان کند، معلوم مى شود پاداش آن از سنخ این پاداشها نیست که گوشزد کسى توان کرد، خصوصاً براى اهل دنیا، فهم ما از درک نعمتهاى آنجا کوتاه است و تمام این دنیا در مقابل تار موئى از حور العین بهشتى نیست، بلکه مقابل تارى از تارهاى حله هاى بهشتى که براى اهلش مهیّا شده نیست.
امام امت در ذیل این روایت مى فرماید: «اى واى به حال ما اهل غفلت که تا آخر عمر از خواب برنمى خیزیم و در سُکر (و مستى) طبیعت باقى هستیم بلکه هر روز بر مستى و غفلت ما مى افزاید، جز مقام حیوانیّت و مأکل و مشرب و منکح آنها چیز دیگرى نمى فهمیم، و هر چه مى کنیم گرچه از سنخ عبادات هم باشد باز براى اداره بطن و فرج مى کنیم... ولى باز ناامید نباید شد، ممکن است پس از مدتى بیدارىِ شب و انس و عادت به آن، خداى تعالى کم کم دستگیرى فرماید و با یک لطف خفىّ، خلفع رحمت بر تو بپوشاند، ولى از سرّ عبادت مجملا غافل مباش و همه را به تجوید قراءات و تصحیح ظاهر فقط مپرداز، اگر نمى توانى مُخَلَّص شوى، لااقل براى آن قرة العینى که حق تعالى مخفى فرموده بکوش و یادى از فقیر عاصىِ حیوان سیرت که از همه درجات به حیوانیّت قناعت کرده ـ اگر مایل شدى ـ بکن، و با توجه به خلوص نیّت بخوآن«اللّهُمَ ارْزُقْنى التَّجافِىَ عَنْ دارِ الغُرُور وَ الاِنابَةَ اِلى دارِ الخُلودِ و الاِسْتِعْدادَ لِلموت قَبْلَ حُلُولِ الفَوت»: «خدایا دورى از دار فریب و (این دنیا) را روزى من گردان و رجوع به سوى خانه همیشگى و آخرت و آمادگى براى مرگ را قبل از رسیدن فوت نصیب من گردان.(29)


1. سوره جنّ، آیه 18.
2. منهاج البراعة، جلد 12، صفحه 127.
3. سفینة البحار، جلد 1، صفحه 534، ماده «رکع».
4. سفینة البحار، جلد 1، صفحه 534، ماده «رکع».
5. بحار الانوار، جلد 85، صفحه 161; میزان الحکمه، جلد 4، صفحه 383.
6. سفینة البحار، جلد 1، صفحه 598، ماده «سجد» اصل عبارت چنین است: «قد ورد ان طول السجود من دین الائمه(علیهم السلام)و انه من سنن الاوابین و انّه من اشدّ الاعمال على ابلیس و یحط الذنوب کما یحطّ الریح ورق الشجر».
7. سفینة البحار، جلد 1، صفحه 9 ـ 598.
8. بحار الانوار، جلد 46، صفحه 6; میزان الحکمه، جلد 4، صفحه 358 (ثفنات: مواضع پینه بسته در اثر سجده).
9. بحار انوار، جلد 46، صفحه 6; میزان الحکمه، جلد 4، صفحه 384.
10. بحار الانوار، جلد 85، صفحه 166; میزان الحکمه، جلد 4، ماده «سجد».
11. غرر الحکم مولى على(علیه السلام) و میزان الحکمه، جلد 4، ماده «سجد».
12. الرسائل، جلد 4، صفحه 227.
13. سوره عنکبوت، آیه 45.
14. بحار الانوار، جلد 82، صفحه 237; میزان الحکمه، جلد 5، صفحه 373.
15. بحار الانوار، جلد 85، صفحه 147; میزان الحکمه، جلد 4، صفحه 386.
16. بحار الانوار، جلد 85، صفحه 139; میزان الحکمه، جلد 4، صفحه 382.
17. سوره حج، آیه 18.
18. میزان الحکمه، جلد 5، صفحه 417.
19. بحار الانوار، جلد 76، صفحه 333; میزان الحکمه، جلد 5، صفحه 417.
20. کنز العمال، خیر (21425); میزان الحکمه، جلد 5، صفحه 417.
21. بحار الانوار، جلد 83، صفحه 126.
22. بحار الانوار، جلد 3، صفحه 488، از امام صادق(علیه السلام); میزان الحکمه، جلد 5، صفحه 417.
23. بحار الانوار، جلد 84، صفحه 259; میزان الحکمه، جلد 5، صفحه 419، از رسول گرامى (صلى الله علیه وآله).
24. وسائل الشیعه، جلد 5، کتاب الصلاة، حدیث (10293).
25. وسائل الشیعه، جلد 5، کتاب الصلاة، حدیث 10295.
26. وسائل الشیعه، جلد 5، کتاب الصلاة، حدیث 10294.
27. چهل حدیث، صفحه 177.
28. وسائل الشیعه، جلد 5، کتاب الصلاة، حدیث 10318.
29. چهل حدیث (امام خمینى)، صفحه 179 ـ 178; دعاى آخر کلام این عارف بزرگ مأخوذ از مفاتیح در اعمال شب 27 ماه مبارک رمضان است.

 

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma