ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال نهم - شماره نود و چهارم - آبان 1402)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال نهم - شماره نود و چهارم - آبان 1402)

null
 

طلیعه سخن

امروزه شاهد کشتار مظلومانه مردم غزه به شکلی کاملاً وحشیانه هستیم، اسرائیل جنایتکار، برادران ما را در غزه میکشد، و هر روز جنايت تازه‏ اى مى‏ آفريند، مخصوصاً كشتار وسيع زنان و كودكان و غير نظاميان و تخريب منازل و مدارس و بيمارستانها در غزه به طور گسترده، و بیرون راندن مردم مظلوم غزه از شهر و دیار خود، جناياتى را رقم زده كه قلم از بيان آن شرم مى‏ كند، و انسان طاقت ديدن و شنيدن آن را ندارد!

تاريخ ننگین اسراییل مویّد این مسأله است که تأسيس رژیم صهیونیستی درسال ١٩٤٨ میلادی در قلب ممالك اسلامى بر مبنای اشغال سرزمین فلسطین و نژادپرستی شکل گرفت و چه جنايت هاى هولناكى كه براى تشكيل آن مرتكب نشدند، و چه جنايات وحشتناكى كه براى نگهدارى آن مرتكب نمى‏شوند؛ به نحوی اگر بنا شود نژاد پرستان جهان را رده ‏بندى كنيم بدون شك صهیونیسم در رأس آن قرار می گیرد.

از سوی دیگر رژیم صهیونیستی پایبند به هیچ قانونی نیست؛ سازمان ملل و شورای امنیت قطعنامه ها صادر کردند لیکن اسراییل کل مصوبه شورای امنیت دربارۀ تخلیۀ زمین های اشغال شده را زیر پا گذاشته است و با صراحت اعلام می کند محال است زمین های اشغال شده را پس بدهیم.

از حدود ١٥ ميليون يهودى ٣ و نیم ميليون صهيونيسم هستند اگر عدهای خیال کنند آنها به سرزمینهای اشغالی قانع هستند سخت در اشتباه هستند، اين عده كم به سرزمين هائى كه ادعاء مى كنند، قانع نيستند، و نقشه توسعه طلبى از نيل تا فرات را در انديشه مى پرورانند.

در این میان سران بعضى از دولت های عربى با رژیم غاصب نرد عشق مى ‏بازند و با عادی سازی روابط با اسراییل و سکوت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی در غزه لعن و نفرین ملت‏هاى اسلامى و آیندگان را براى خود مى‏خرند، در حالی که تصاویر تکان دهنده جنایات رژیم صهیونیستی در غزه نشان می دهد اسرائیل تنها زبان زور می فهمد و جز با قدرت و قوت نمی توان با این رژیم بی رحم سخن گفت.

بنابراین کسانی که خود را خادم الحرمین می دانند، اما در عمل خادم اسرائیل هستند، اینها دست در دست اسرائیلی ها گذاشته اند؛ در حالی که ما انتظار نداریم کسانی که این عنوان را دارند خادم اسرائیل باشند. از اینها مشکل تر کار دولتمردان ترکیه است که دیدیم دست در دست اسرائیل گذاشتند.

گفتنی است آمار شهدا و مجروحان و آوارگان غزه هر لحظه افزایش می باید اما نه از سران عرب و نه از غرب صدایی شنیده نمی شود و این تأسف بار است.

سکوت محافل ومجامع مدعی حقوق بشر غرب نسبت به جنایات فجیع صهیونیست ها در غزه ثابت کرد اعلاميه حقوق بشر ورق پاره بىارزشى بيش نيست كه به سخريه نزديك تر از واقعيت است.

به راستی متحدان عربی آمریکا در جنگ غزه چقدر در مقابل صهیونیست ویران گر ایستادند؟ حقیقت آن است که این اعلامیه های حقوق بشر و جمعیت حامیان عرب همه پوچ است. لذا با صدای بلند باید گفت روی تان سیاه باد، ننگ بر شما که نام خود را حامیان حقوق بشر گذاشته اید، گروهی را تقویت و حمایت می کنید که جنایاتی را مرتکب می شوند که در تاریخ سابقه ندارد.

البته جنگ غزه عليرغم تمام مصائبش براى جهان اسلام و بشريت اين اثر مثبت را داشت كه وجدان عمومى جهانيان را بيش از پيش در برابر اسرائيل غاصب بيدار كرد و اعتماد جهانيان را از مدعيان حقوق بشر و مجامع بينالمللى به كلى سلب نمود.

اینگونه است که شور و غوغایی در جهان بر ضدّ اسرائیل متجاوز و خونخوار برپا شده و علیرغم سکوت مرگبار حامیان اسرائیل مخصوصآ آمریکا و عدهای از سران کشورهای عربی، سیل اعتراضات مردمی به سوی اسرائیل غاصب سرازیر شده که کشتن مردم بیدفاع غزه مخصوصآ کودکان و تخریب منازل آنان را شدیداً محکوم میکنند.

در این میان همه دنیا فهمیدند که تنها حامى مردم مظلوم فلسطین و غزه در عمل که از هیچگونه کمکى مضایقه ندارد، ایران است؛ در حالى که سران مرتجع عرب فقط حرف زدهاند و مقاومت غزه با صراحت اعتراف کرد تمام کمک را ایران به آنها در این نبرد نابرابر کرده است .

بی شک عمر شکستهاى جنگى اسرائیل روز به روز کوتاهتر مىشود و بر همگان اثبات شده است افسانه ارتش شکستناپذیر و گنبد آهنین و سرزمین امن و امان به کلى بر باد رفته لذا همه دنیا با نهایت تعجب دیدند که در روز های اخیر عملیات خیرهکننده و بیسابقۀ رزمندگان و جوانان فلسطینی، ضربۀ سخت و جبرانناپذیری بر رژیم صهیونیستی وارد کرد و در بُعد نظامی و امنیتی و اطلاعاتی، آبروی این رژیم پوشالی را چنان از بین برد که هرگز اعاده نخواهد شد.

تمامی این حرکتها نشأت یافته از ظلم، ستم و غصبی است که رژیم اسرائیل دهها سال بر مردم مظلوم فلسطین وارد کرده، مظلومانی که با مقاومت و همبستگی خود ثابت کردند که وعده الهی در یاری آنان محقق شده است.

در خاتمه باید گفت امروز دشمن در سرازیری سقوط قرار گرفته است، اسراییل از درون گرفتار مشکلات عظیمی شده است، حالت پوسیدگی این رژیم نمایان گشته، سابقاً یهودیان برای مهاجرت به سرزمین های اشغالی سرو دست می شکستند، اما حالا دیگر از آن خبرها نیست؛ آن ها نیز فهمیدند اسراییل جای امنی برای زندگی نیست. افراد آگاه پیش بینی می کنند مقدمات زوال رژیم غاصب صهیونیستی از راه های مختلف فراهم می شود.

حال رژیم سفاک صهیونیستی که اکنون در پایان عمر خود قرار گرفته، درنده خویی را به نهایت رسانده و مردم فلسطین و صاحبان اصلی آن دیار را به وحشیانه ترین شکل، مورد هجوم قرار داده است، از این رو لازم است همه مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی به هر صورتی که برایشان مقدور است از این مظلومان دفاع کنند و بدانید پیروزی نهایی برای مستضعفان است.

پیام ها و بیانیه ها

پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه
به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید حوزه های علمیه خواهران و حوزه علمیه جامعه الزهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم
وصلّی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین

قال رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم: إنَّ المَلائكَةَ لَتَضَعُ أجنِحَتَها لِطالِبِ العِلمِ حَتّى يَطَأ عَلَيها ، رِضىً بِهِ

بهجاست در ابتدا، حلول ماه ربیع الاول ماه منسوب به سرچشمه هدایت انسان ها حضرت ختمی مرتبت را به همه جویندگان و علم آموزان عزیز در آغاز سال تحصیلی جدید تبریک عرض نمایم و امیدوارم سال تحصیلی پیش رو سالی پربرکت همراه با پیشرفت علمی و توفیقات معنوی باشد. و همۀ اساتید معظم و طلاب محترم در کسب علم و فضیلت، موفق باشند.

مدح علم و عالمان علاوه بر آیات کریمه قرآن مجید در روایات نورانی اهل بیت علیهم السلام نیز به صورت متواتر و با مضامین عالی آمده است و این کرامت و فضیلت در نگاه دین مبین، اختصاصی به مردان ندارد، بلکه برای نوع بشر از زن و مرد است؛ دانش است که شخصیت انسان را میسازد و روح او را تعالی می بخشد.

جمعیت چشمگیر زنان جامعه و اثرگذاری آنان در عرصههای مختلف از زندگی زناشویی و تربیت فرزندان تا حضور در عرصههای مختلف اجتماعی و علمی و بهخصوص رشد و گسترش آن در سالهای اخیر بر کسی پوشیده نیست، و به موازات آن، خطرات فکری، فرهنگی، عقیدتی و رفتاری فزونی یافته و اقتضا میکند که هدایت، راهنمایی و تبلیغ در این زمینهها نیز رشد مضاعفی پیدا نماید.

این جانب ضمن توصیه به جدیت و پشتکار خواهران محترمه طلبه در این مجموعه علمی نسبت به فراگیری دروس حوزوی، از ایشان، توجه به فضای کنونی جامعه و تلاش برای آشنا و علاقهمند کردن دختران و زنان این مرز و بوم به وظایف شرعی و تبیین آموزههای نورانی اسلام و رفتار شایسته و هدایت به سبک زندگی صحیح و اسلامی را خواستارم.

باید توجه داشت هدف عالی و نهایی، تربیت انسانهاست. البته شرط آن، حرکت در خودسازی و تربیت خویشتن است و در کنار آن باید با دلسوزی به هدایت و کمک به دیگران پرداخت.

در خاتمه از همه دست اندرکاران و متولیان این مراسم تشکر کرده و امیدوارم تلاشهای انجام شده در این مرکز علمی و سایر مراکز علمی، اسباب رضایت حضرت صاحب العصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف را فراهم نموده و خداوند عزّ وجلّ به لطف و کرم خویش، آن را قبول فرماید.

پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه
به سی و هفتمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ

در ابتدا لازم است میلاد پرنور و برکت رسول اعظم و نبی اکرم صلوات الله علیه و آله را به همه مسلمانان و به خصوص میهمانان گرامی تبریک و تهنیت عرض نمایم و از مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و دبیر محترم آن که اسباب برگزاری چنین مجلسی را فراهم نمودهاند و علماء، دانشمندان و میهمانان محترم که در این مجلس شرکت کردهاند، صمیمانه تقدیر و تشکر نمایم.

سالیان متمادی است که این همایشها وگردهماییهای همانند آن در کشور اسلامی ما برگزار می گردد و شرکت کنندگان در فضایی آرام و دوستانه در کنار یکدیگر و همراه با اخوت و برادری به بررسی مسائل و مشکلات میپردازند و هرگز اختلاف نظرها و تعدد و تکثر دیدگاهها، مانع از گفتگو و تعامل نمیگردد؛ بیتردید چنین همراهی و همفکری، میتواند الگویی مناسب برای سایر جوامع اسلامی با همه تنوع ها و تکثرها باشد.

به نظر می رسد دلیل چنین امری را باید در وجود ارزش های مشترک پیگیری کرد؛ چه ارزشهای انسانی و چه ارزش های دینی که التزام و تعهد به آن، از تندروی و عدم تحمل مخالف جلوگیری کرده، راه را بر زندگی مسالمت آمیز، همراه با احترام به هم نوع و هم کیش هموار می سازد.

باید توجه داشت که دشمن در طول تاریخ بهترین حربه برای تضعیف جامعه ایمانی را اختلاف افکنی و بهرهگیری از تفاوتهای مذهبی، قومی و فکری قرار داده، هیچگاه از این نقشه شوم دست برنداشته است، از اینرو لازم است مسلمانان نیز با هوشیاری کامل لحظهای از آن غافل نشوند.

یافتن ارزش های مشترک، تبیین و معرفی آنها به مسلمانان و دعوت به رعایت و التزام به آنها، مهمترین راهِ تداوم همبستگی و تقریب میان مسلمانان است. اکنون که شعار اصلی این همایش نیز «همکاری برای دستیابی به ارزشهای مشترک» است فرصتی ارزشمند به دست آمده تا با همفکری اندیشمندان و عالمان جهان اسلام، از درون منابع و مصادر اسلامی این مشترکات استخراج گردیده، به مسلمانان معرفی گردد تا در پرتو آن، جوامع اسلامی بیش از پیش به سوی همبستگی و در یک کلمه رسیدن به «امت واحده»، گام بردارند که این مهم تنها به دست اندیشمندان اسلامی، قابل تحقق می باشد.

این جانب بار دیگر ضمن تشکر از همه بزرگوارانی که در این همایش شرکت کرده اند، عزت و اعتلای بیش از پیش اسلام و تعالی مسلمانان در سرتاسر جهان را از خداوند عزوجل خواستارم و امیدوارم کاستیهای موجود، با همت و تلاش همگان، مرتفع گردد. بمنّه و کرمه إنّه ولیٌ قدیر.

پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه
به همایش « سالک الی الله» ، بزرگداشت مرحوم حاج شیخ محمدعلی ناصری رحمت الله علیه

بسم الله الرحمن الرحیم
روی عن النبی(ص): العُلَماءُ مَصابيحُ الأرضِ و خُلَفاءُ الأنبياءِ و وَرَثَتي و وَرَثَةُ الأنبياءِ.

جایگاه رفیع علم و علماء در هیچ دین و آیینی همچون دین مبین اسلام مورد تاکید و توجه قرار نگرفته است و شاید یکی از اسرار این مساله آن است که اندیشه و آثار دانشمندان به زمان حیات آنان اختصاص ندارد بلکه چه بسا تا هزاران سال پس از آنان نیز باقی مانده و مورد استفاده دیگران قرار گیرد، چراغهایی که زمین را روشن میسازند و رسالت پیامبران را ادامه می دهند.

این همایش که به یادبود مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدعلی ناصری اصفهانی(ره) برگزار گردیده در تجلیل از مقام علم و معنویت است.

آن فقید سعید هم در مراتب علمی با حضور در درس بزرگان نجف همچون مرحوم امام خمینی و آیات عظام وقت (قدس الله اسرارهم جمیعاً) و هم در مراتب معنوی با رسیدن به محضر سالکان و عارفان معظم (رضوان الله علیهم اجمعین)، به شخصیتی تأثیرگذار تبدیل گردید و پس از طی مراتب تحصیل و تهذیب نیز با بازگشت به زادگاه خویش در ایران، به تربیت نفوس و تعلیم دروس و تبلیغ معارف اهل بیت (علیهم السلام) اهتمام ورزید.

دانشمندی آگاه و روحانی دلسوز که در میان مردم و همراه با آنان بود. فعالیتهای خیریه ایشان در ساخت مدارس و مراکز درمانی و کمک به نیازمندان، قابل توجه است. علاقه و عشق وافر ایشان به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، نزد همراهان و علاقه مندان به ایشان، معروف و مشهور میباشد.

اینجانب ضمن تسلیت مجدد به خاندان، بازماندگان، شاگردان و علاقه مندان خصوصاً فرزندان آن مرحوم از خداوند متعال، علوّ درجات ایشان را خواستارم و از برگزار کنندگان این همایش تشکر و قدردانی مینمایم.

پیام تسلیت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه
به مناسبت رحلت آيت الله غلامرضا صلواتى رحمت الله عليه

إنا لله وإنا إليه راجعون

خبر رحلت عالم فرزانه جناب آيت الله غلامرضا صلواتى (رحمت الله عليه) موجب تألم و تأثر گرديد.

شخصيتى علمى و اخلاقى كه در محضر عالمان و فقهاء بنام در اراک و قم پرورش يافته و وجود او در حوزه قم خصوصاً در جمع شاگردان و علاقهمندان منشأ خير و بركت بود.

علاقه وافر ايشان به امام راحل و سابقه مجاهدتهاى وى در انقلاب اسلامى نقطه اى درخشان در زندگى او محسوب می گردد.

اينجانب ارتحال اين عالم ربانى را به خانواده و شاگردان و علاقه مندانش، علما و فضلاى حوزه علميه قم و اراك تسليت عرض نموده، علو درجات ايشان و صبر و اجر جزيل براى بازماندگان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.

والسلام عليكم و رحمت الله

بیانیه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه
در پی وقایع اخیر در فلسطین

بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ

عملیات خیره کننده و بی سابقۀ رزمندگان و جوانان فلسطینی، ضربۀ سخت و جبران ناپذیری بر رژیم صهیونیستی وارد کرد و در بُعد نظامی و امنیتی و اطلاعاتی، آبروی این رژیم پوشالی را چنان از بین برد که هرگز اعاده نخواهد شد.

تمامی این حرکت ها، نشأت یافته از ظلم و ستم و غصبی است که رژیم اسرائیل ده ها سال بر مردم مظلوم فلسطین وارد کرده؛ مظلومانی که با مقاومت و همبستگی خود ثابت کردند که وعدۀ الهی در یاری آنان محقق گردیده است.

رژیم سفاک صهیونیستی که اکنون در پایان عمر خود قرار گرفته، درنده خویی را به نهایت رسانده و مردم فلسطین و صاحبان اصلی آن دیار را به وحشیانه ترین شکل، مورد هجوم قرار داده است؛ از این رو لازم است همۀ مسلمانان جهان و دولت های اسلامی به هر صورتی که برایشان مقدور است از این مظلومان دفاع کنند و بدانید پیروزی نهایی برای مستضعفان است.

ضمناً عموم مقلدان مجاز هستند یک سوم سهم مبارک امام علیه السلام را جهت یاری مردم فلسطین و آسیب دیدگان آنها مصرف نمایند.

گزارش تصویری

مراسم سوگواری شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه الصلاة و السلام

سردار رادان فرمانده کل انتظامی جمهوری اسلامی

مراسم حمایت و همدردی با مردم مظلوم فلسطین و یادبود شهدای غزه

مراسم جشن هفدهم ربیع الاول همراه با عمامه گزاری تعدادی از طلاب

فرمانده نیروی انتظامی استان قم

دیدارها

مردم باید احساس امنیت داشته باشند

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار فرمانده انتظامی استان قم با تبریک هفتۀ نیروی انتظامی فرمودند: زیربنای جامعه، نظم است و نیروی انتظامی، مأمور برقراری نظم در جامعه است.

ایشان افزودند: مردم باید در جامعه احساس امنیت داشته باشند و این مقوله با همکاری دستگاه های مختلف با نیروی انتظامی حاصل می شود.

معظم له با توجه به آیۀ شریفۀ «رب اجعل هذا بلداً آمناً» افزودند: اولین چیزی که حضرت ابراهیم علیه السلام، پس از بنای کعبه از خداوند درخواست داشتند، امنیت بود تا مردم بتوانند در محیط امن، عبادت خدا کنند.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با ابراز خوشحالی از کاهش آمار جرم و تخلفات در قم فرمودند: باید این گونه موارد به صورت گسترده و مطلوب خبررسانی و منتشر گردد، تا عموم مردم از آن آگاهی یابند.

ایشان در ادامه بر لزوم ساماندهی اتباع خارجی و غیر محلی در قم تأکید کرده و افزودند: اینکه با تخلفات برخورد می کنید، خوب است اما باید به صورت ریشه ای با فساد و ناامنی مقابله کرد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پایان این دیدار با اشاره به سابقۀ علمی قم فرمودند: قم از زمان ائمه معصومین علیه السلام مرکز علمی بوده و بسیاری از اصحاب برجستۀ معصومین علیهم السلام از قم بوده اند. باید با چنین نگاهی به قم خدمت کرد و توجه داشت که آبروی قم، آبروی شیعه است.

مهم ترین هدف پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم راهنمایی و هدایت مردم بود

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار با اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلا، با تبریک فرا رسیدن میلاد پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: از جمله ابتکارات خوبی که انجام شد تشکیل مجمع نمایندگان طلاب بود و این کارِ بسیار پرافتخار و پرنتیجه ای بود و امیدواریم که ادامه پیدا کند و منشأ برکات قابل توجهی بشود.

معظم له در ادامه افزودند: امروزه دشمن تلاش دارد که افکار خود را اعمال کند، و در مقابل آن ها باید تلاش کنیم که افکار پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم را پیاده کنیم.

ایشان راهنمایی و هدایت مردم را مهم ترین هدف پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم برشمرده و فرمودند: قرآن مجید نیز با صراحت میگوید: «وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا»، کسی که یک نفر را زنده و هدایت کند مثل این است که تمام انسانها را هدایت کرده است. این تعبیر مهمی است، قرآن مبالغه ندارد و بی حساب و کتاب هم صحبت نمیکند.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پایان فرمودند: به هر حال این فرصت مبارکی است که ابتکار شده و ادامه دارد و سزاوار است روز به روز جامع تر و کامل تر گردد. از خود امام زمان ارواحناه له الفداء که سربازان آن حضرت هستیم، یاری بطلبید که ان شاء الله شما را در این راه موفق بدارد و برای رسیدن به درجات عالی کمک کند.

نیروی انتظامی سرعت و دقت را سرلوحه کار خود قرار دهد

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار سردار رادان فرماندهی انتظامی کل کشور، امنیت را مهم ترین مسأله در کشور دانسته و فرمودند: اولین تقاضای حضرت ابراهیم علیه السلام پس از بنای خانۀ خدا، امنیت است و نیروی انتظامی در خط مقدم تأمین امنیت کشور است.

ایشان بر دو عامل سرعت و دقت در وظایف نیروی انتظامی تأکید کرده و افزودند: جستجو و تعقیب قوی سبب می شود که متهمان در کمترین زمان دستگیر شود، که باید این موضوع بیشتر مدّ نظر قرار گیرد.

معظم له با اشاره به اهمیت خبررسانی فرمودند: خدماتی که در اربعین صورت گرفته، بسیار خوب بوده که باید اطلاع رسانی شود، تا مردم در جریان کارهای انجام شده توسط این دستگاه قرار گیرند.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با تأکید بر همکاری نیروی انتظامی با سایر نهادهای مرتبط افزودند: بعضی از کارها تنها بر عهدۀ نیروی انتظامی نیست و باید سازمان های دیگر، از جمله اطلاعات همکاری جامع داشته باشند.

تصویرسازی

فتاوا

اجازه مصرف یک سوم سهم امام علیه السلام
برای کمک به آسیبدیدگان زلزله افغانستان

بسمه تعالی

محضر مبارک مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته

با اهداء سلام و تحیت؛

با توجه به زلزلههای منطقه غرب افغانستان که موجب ویرانی و کشته و زخمیشدن جمع زیادی از مردم مظلوم آن منطقه شده، آیا میتوان صدقات و وجوه شرعیه را صرف آسیبدیدگان آن مناطق نمود؟

جمعی از مقلدین

بسمه تعالی

خبر زلزله و کشته و زخمیشدن جمع زیادی از مردم افغانستان موجب تألم و تأثر گردیده و لازم است مردم به هر صورت که میتوانند برای کاهش آلام این مردم بکوشند.

مؤمنین مجازند یک سوم سهم مبارک امام علیه السلام را در این امر مصرف نمایند.

ما نیز مبلغی را جهت کمک به این عزیزان به هلال احمر جمهوری اسلامی پرداخت مینماییم.

یادداشت

١
بازشناسی سنت های اصیل حوزوی
از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله

میراث گران بها

حوزه های علمیه که امروز در دست ماست، آسان به دست ما نرسیده است. فداکاری های عظیمی در این راه شده است. حوزه های علمیه، شهدای بزرگی داده است. شهید اول و شهید ثانی و شهید ثالث و شهدای دیگر. این ها شهدای حوزه ها، به خاطر حوزه ها هستند.

اولین حوزه علمیه در اسلام در مدینه در خدمت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و بزرگانی هم چون علی علیه السلام، تشکیل شد تا رسید به محضر امام باقر علیه السلام و محضر امام صادق علیه السلام.

حوزه چهار هزار نفری امام صادق علیه السلام را همه شنیده اید. این حوزه ها در عصر ائمه علیهم السلام، گاهی در فراز بود و گاهی در نشیب. گاهی فشار و تهدید زیاد بود و گاهی کم تر، تا رسید به زمان غیبت. وقتی به زمان غیبت رسید احساس نیاز بیش تری شد.

یکی از اولین حوزه های رسمی که در عالم تشیع تشکیل شد، حوزه شیخ طوسی در بغداد بود. دشمنان اهل بیت علیهم السلام مزاحم شیخ طوسی در بغداد شدند و کرسی درس او را آتش زدند و حوزه درسی او را متوقف کردند، ناچار آمد به نجف اشرف (بیش از هزار سال پیش) و حوزه علمیه نجف را پایه گذاری کرد. این حوزه با گذشت زمان، روز به روز بالنده تر و با شکوه تر شد.

در قم هم، زمان ائمه علیهم السلام حوزه علمیه بود. برای این که محدثینی که به عنوان قمییون در علم رجال معروفند، این ها در واقع تشکیل دهنده گان حوزه علمیه قم از زمان خود معصومین علیهم السلام بوده اند. این حوزه هم فراز و نشیب داشت، تا این که مرحوم آیت الله العظمی حائری آمد و یک موج تازه ای در این حوزه به راه انداخت و روز به روز دامنه دارتر شد. زمان مرحوم آیت الله العظمی بروجردی گسترده تر شد تا به زمان ما رسید. ما در حوزه علمیه قم در آن زمان نبودیم و سن مان هم اقتضا نمی کرد، اما کسانی که در آن زمان بودند اساتید ما نقل می کردند چنان فشار رضا خان بر حوزه علمیه قم شدید شده بود که روزها طلاب می رفتند در باغ ها و صحراهای اطراف قم و شب بر می گشتند به مدرسه فیضیه و مدارس دیگر. نمی توانستند روز در مدارس قم ظاهر شوند و برنامه ها را ادامه بدهند. بیان این مقدمه برای نسل جوانی است که در دامان انقلاب پرورش یافته است تا بدانند این حوزه با این عظمت که سرچشمه مهم ترین انقلاب دینی در عصر ما شده، چه فراز و نشیب ها و چه مشکلاتی را پشت سر گذاشته تا به این جا رسیده است. حوزه، بزرگ ترین سنگر برای دین و برای تشیع است.

انگیزۀ الهی در تحصیل

در حوزه طلاب و فضلا برای رضای خدا و با انگیزه نشر معارف اهل بیت(ع) مشغول تحصیل و فراگیری علوم دینی می شوند و همه برای خدا درس می دهند و درس می خوانند این نورانیت خاصی به حوزه می دهد که این نورانیت در دانشگاه های مادی غرب پیدا نمی شود.

سنت های نظام آموزشی حوزه

سنت پیش مطالعه درس، فراگیری از استاد، مباحثه بعد از درس و خلاصه نویسی و تقریر دروس و تدریس در سطوح پایین تر، از سنت های قدیمی و از امتیازات منحصر به فرد نظام آموزشی حوزه های علمیه است، که در دانشگاه نیست و باید این سنت ها را کاملاً حفظ کنیم و اهمیت بدهیم و فراموش نکنیم.

سنت مباحثه

مباحثه یکی از وجوه نظام آموزشی حوزه است که حوزویان را از دیگر دانشجویان و مراکز اموزش عالی متمایز کرده است و باید این مهم را پاس داشت.

مباحثه میان طلاب، فعالیتی علمی است که در آن هوش و استعداد علمی فرد، به کار گرفته می شود؛ پیش تر، ما دوگونه مباحثه داشتیم. یکی مباحثه سنتی بود که پس از آنکه درسی را پیش استاد می خواندیم، با هم به مباحثه آن می پرداختیم که به آن مباحثه عرفی می گفتند. دیگری، مباحثه شرکتی بود که به نام بنیان گزارش، مباحثه کمپانی معروف شده بود و در آن بدون آنکه درس استادی مطرح باشد، مسئله ای طرح و محور پژوهش جمعی واقع می شد و طلبه ها پس از مطالعه درباره آن موضوع، گردهم می نشستند و آن را به مباحثه می گذاشتند. ما خود، در طول تحصیلاتمان این شیوه را در موضوعاتی چون تفسیر و فقه تجربه کرده ایم.

در حقبقت مباحثه یک شورای علمی است و در جهان غرب چنین شورای علمی پیدا نمی شود، این مساله باعث یادگیری بهتر دروس می شود، اما متاسفانه این امتیاز کم کم در حال کمرنگ شدن است.

عمق نگری در تحصیل

یکی از ویژگی های حوزه های علمیه، ویژگی عمق است. یعنی مسایل را عمیقاً بررسی می کنند. نکند روزی بیاید ما هم دنباله رو آن ها بشویم که فقط به حفظ، قناعت می کنند، نه به عمق مسایل. به خاطر این ویژگی حوزه علمیه (پرداختن به عمق مسایل) گاهی برای یک مطلب، چندین حاشیه را می بینند، باز هم قانع نمی شوند، باز هم نظرات دیگری برای حل مشکل بررسی می کنند. مسایل را تا آن جا که می شود، عمیق مطالعه می کنند. این ویژگی را حفظ کنید. هم مباحث را تعمیق بدهیم و هم گسترش بدهیم. بزرگان پیشین، کار خودشان را انجام داده اند، ما هم باید وظیفه مان را انجام بدهیم، و این علوم را گسترده تر و پربارتر و عمیق تر به دست آیندگان بسپاریم.

هر جمعیتی در جا بزند، عقب گرد او حتمی است و هر جمعیتی عقب گرد کند، فنا و نابودی در انتظار او است. ما نباید قانع باشیم فقط میراث بزرگان پیشین را به دست آیندگان بسپاریم. باید به این میراث عمق بیش تری بدهیم.

آزاد اندیشی

این نکته را هم بیفزایم که نظام آموزشی حوزه متکی به آزاد اندیشی است؛ یکی از رسم هایی که همیشه در جلسات درسی حوزه ها بوده، همان اشکالاتی است که شاگردان در اثنای درس به گفته های استاد وارد می سازند. این پرسش و پاسخ و برخورد اندیشه ها، در حقیقت، نوعی فعالیت پژوهشی میان استاد و شاگرد است. هنگامی که طلبه ای پای درس استادی می نشیند، با تکیه بر هوش و فعالیت ذهنی خود، با دقت به سخنان استاد گوش فرا می دهد تا اگر به نکته دارای اشکالی برخورد کرد، تذکر دهد و هنگامی که اشکالی را مطرح می کند از قوای ذهنی و استعداد فکری حوزه، بهره می گیرد، و همچنین است استاد، زمانی که اشکال شاگرد خود را دفع می کند و با او به مناظره می پردازد. مباحثه میان طلاب نیز فعالیتی علمی است که در آن هوش و استعداد علمی فرد، به کار گرفته می شود.

نظام آموزشی فرامرزی

حوزه جنبه منطقه ای ندارد و حوزه ها همیشه فرامرزی بوده و از تمام نقاط و ممالک در آنجا تحصیل می کنند، در نجف و قم نیز این گونه بوده که از کشورهای مختلف برای تحصیل می آمدند، در حال حاضر نیز این گونه است و حوزه های ما این افتخار را داشته اند که از کشورهای مختلف پذیرش داشته اند و از همه جا تشنگان علوم اهل بیت جمع می شوند و تحصیل می کنند.

انتخاب آزادانه استاد

دروس آزاد مزیت دیگر حوزه بر سایر نظام های اموزشی است؛ حوزه های علمیه این افتخار بزرگ را داشته اند که دروس آزاد دارند و انتخاب استاد به وسیله تلامذه انجام می شود.

اما در سایر نظام های آموزشی معمولاً اساتید تحمیلی هستند و شاگردان آزادی لازم را در این زمینه ندارند؛ کلاس های درس تشکیل می شود اساتید از سوی مسوولان دانشگاه و دانشکده انتخاب می شوند و دانشجویان باید شرکت کنند، خواه استاد را بپسندند یا نپسندند، که این مساله عوارضی را نیز به همراه دارد.

آزادی در انتخاب استاد سبب می شود که یک رقابت سازنده و بسیار موثری در بین اساتید خواهد بود، هر استادی سعی می کند بهتر مطالعه و تحقیق کند و در این میدان رقابت آزاد که هست توجه بیشتری به درس او باشد و این واقعا محسوس است.

اثر دیگر این است که نخبه ها و بهترین ها در حوزه ها شناخته می شوند، یعنی استقبال بیشتری از دروس شان می شود و این ها به درس خارج هم که می رسند در آنجا نیز برترین و بهترین ها مشخص می شوند و مراجع هم به صورت خودجوش از میان آن ها انتخاب می شوند.

اثر سوم این که یک رابطه عاطفی میان استاد انتخابی و شخص انتخاب کننده ایجاد می شود که تا اخر عمر باقی و تاثیر گذار است ولی در اساتید از پیش تعیین شده هیچ یک از آثار فوق وجود ندارد واین ضایعه مهمی است.

باید کاری بشود که دروس آزاد که فقط بر محور علمیت استاد و عمق فکر و بیان خوب او دور می زند، از حوزه های علمیه برچیده نشود و نظام استاد تحمیلی بر حوزه ها حاکم نگردد. این میراثی است که از بزرگان برای ما به ارث رسیده و بزرگان و نخبگان در همین دروس آزاد تربیت شده اند و باید این میراث گران بها را حفظ و آسیب های آن را نیز حل کنیم.

استقلال حوزه هاي علميه

در نظام آموزشی دانشگاهی دولت باید رییس دانشگاه را تعیین کند، اما در حوزه این گونه نیست، مراجع را هیچ گاه هیچ دولتی تعیین نکرده است و مراجع خودجوش از حوزه برخاسته اند و همین مساله است که حوزه را استقلال می دهد.

لذا سنت حوزه های علمیه، استقلال این نهاد بوده است، در حالی که تمام حوزه های اهل تسنن وابسته به دولت ها هستند؛ امروز الازهر سابقه شگرفی دارد اما وابسته به دولت است و مقامات دولت، رئیس الازهر و مفتیان آن را تعیین میکنند. تنها حوزه های علمیه شیعه است که مستقل عمل میکند و نباید این استقلال خدشهدار شود. هر گونه وابستگی به دولت و نفی استقلال حوزه های علمیه، ارزش این نهاد را پایین آورده و در حد حوزه های علمیه دیگران قرار میدهد.

من به اعضای شورای عالی حوزههای علمیه گفتم که سعی کنیم منابع مستقل مالی برای حوزهها ایجاد کنیم تا حوزه از این منابع برای فعالیتهای خود و تقویت شهریهها و رفع نیازمندیها استفاده کنند و نخواهند از منابع دولت استفاده کنند. این مساله قابل تحقق است.

اخیراً خبر دادند که بناست موقوفات مربوط به حوزهها احیا بشود و این نهادها به خود حوزه واگذار شود، اگر این کار صورت پذیرد حوزهها به لحاظ مالی بینیاز میشوند، باید جدی پیگیری کرد تا موقوفات حوزه از سوی نهادهای مربوطه آزاد شوند تا جایی که برخی مشکلات قانونی را از طریق مجلس پیگیری کرد.

استقلال سرمایه مهمی برای حوزه ها بوده و رهبر انقلاب بیان داشتند که من در حوزه های علمیه به عنوان مرجع دخالت میکنم نه از بیرون به عنوان رهبر که این نشان از سخنان حساب شده ایشان و اهمیت استقلال حوزه ها دارد.

فراموش نکنیم وابستگی به دولت امکان انتقاد را از بین میبرد، اگر وابسته شویم خطرات زیاد وجود دارد، میدانم بعضی از آقایان از دولت کمک میگیرند و انتقادی هم از آنان نمیبینیم.

در مجموع افتخار ما استقلال ما است و باید این حوزه را مستقل به آیندگان برسانیم و این شیوه و روش و سنت ها را حفظ کنیم تا حوزه و دولت تحمیل بر هم نباشند.

درس اخلاق

مسایل اخلاقی از ارکان مهم نظام آموزشی حوزه است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد؛ تفاوتی که ما با دنیای امروز و با دانشگاه های جهان داریم، این است که به موازات پیشرفت علمی باید پیشرفت تقوا و اخلاق باشد. در دانشگاه های دنیا درس اخلاق وجود ندارد، لذا محصولات آن ساخت بمب اتم و سلاح های کشتارجمعی است. بنابراین در کنار علم، تقوا را شرط میدانیم و این امتیاز باید حفظ شود و در زمانه ای که اخلاق تحت بمباران از سوی دشمنان قرار میگیرد باید اخلاق یکی از دروس مهم حوزه های علمیه باشد.

از این رو اساتید از هر فرصتی برای بیان مطالب اخلاقی استفاده کنند،؛ چرا که در غیر این صورت نظام حوزوی محفوظ نخواهد ماند.

سخن آخر: (سنت های اصیل حوزه باید حفظ شود)

این سیره و سنتی بوده که از بزرگان به ما به ارث رسیده. آثاری که هزار سال پیش روی هم گذاردند و انباشتند تا به صورت این مجموعه گران بها به دست ما رسیده، چه در زمینه فقه، چه در اصول، چه در رجال، تفسیر، عقاید و برنامه های دیگر.

بزرگان حوزه با همین نظام آموزشی که حتی امتحان هم در آن وجود نداشت به قله های رفیع رسیده اند؛ حوزه با همین نظام آموزشی شیخ طوسی ها، علامه ها و شیخ انصاری ها پرورش داد و این محقق نمی شود مگر این که برای همیشه فرهنگ اصیل حوزه را حفظ کنیم، امروز برخی کشورها به دنبال اجرایی کردن نظام آموزشی حوزه هستند، اما متاسفانه گاهی دیده می شود که برخی با این نظام آموزشی مخالفت می کنند که این در شان حوزه نیست.حفظ میراث گذشتگان و سپردن این میراث به دست آیندگان، مهم ترین رسالت حوزه های علمیه است.

یادداشت

٢
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم از نگاه اندیشمندان غیر مسلمان
از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله

صفات و فضایل پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) و برنامه هدایت آن حضرت، چیزى نیست که فقط امیر مؤمنان على علیه السلام و دوستان و پیروان او می گویند؛ بلکه مطلبى است که حتّى دور افتادگان و شخصیت‏ هاى غربى نیز بدان اعتراف دارند.

از این رو گواهى ‏هاى زیادى از گروهى از دانشمندان غیر مسلمان، در این زمینه نقل شده که بعضى نویسندگان آن را جمع آورى کرده و به صورت کتاب منتشر کرده ‏اند. لذا بهتر این است از زبان دیگران بشنویم و ببینیم آن ها که ظاهراً با او بیگانه ‏اند چه گواهى ‏هاى صریحى در این زمینه داده ‏اند.

برنارد شاو

«برنارد شاو» نویسنده و فیلسوف معروف انگلیسى می گوید: من براى همیشه دین محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) را با احترام بسیار نگریسته ‏ام چرا که فعالیت و شادابى شگفت انگیزى در آن است، دین محمّد، تنها دینى است که به نظر می رسد شایستگى دارد که با تمام اشکال زندگى انسان ها در طول تاریخ بسازد (و آن ها را رهبرى کند) به گونه اى که براى تمام اقوام، جاذبه داشته باشد ... محمد را باید نجات دهنده انسانیت خواند و من معتقدم اگر کسى مانند او پیدا می شد که رهبرى جهان امروز را بر عهده بگیرد بر همه مشکلات پیروز می شد، به گونه ‏اى که جهان را به سعادت و صلح سوق می داد. محمّد کامل ترین انسان از گذشتگان و انسان هاى امروز بود و مانند او در آینده نیز تصوّر نمی شود!

گوستاولبون

مورخان شرق و غرب‏ از ایستادگى حضرت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در برابر حوادث و مقابله با مشکلات بزرگ که هرگز از یک انسان عادى ساخته نیست حکایت ‏هایى بسیار کرده ‏اند.

«گوستاولبون» مستشرق معروف فرانسوى می نویسد: «او از هیچ خطرى فرار نمی کرد و در عین حال خود را بى جهت نیز به خطر نمی افکند».

جان دیون پورت

«جان دیون پورت» انگلیسى می نویسد: «بدون شک اگر او (محمد) را یکى از نوادر جهان و پاک ‏ترین نابغه ‏اى که گیتى توانسته است تاکنون پرورش دهد نیاوریم؛ باید او را یکى از بزرگ ترین انسان ‏ها و یگانه شخصیتى بدانیم که قاره آسیا می تواند به وجود چنین فرزندى‏ بر خود ببالد».

اهمیت موضوع فوق (وحدت و برادرى در میان قبائل کینه توز عرب) از نظر دانشمندان و مورخان حتى دانشمندان و مورخان غیر مسلمان مخفى نمانده و همگى با اعجاب فراوان از آن یاد کرده‏ اند، به عنوان نمونه: «جان دیون پورت» دانشمند معروف انگلیسى می نویسد: « ... محمد یک نفر عرب ساده، قبائل پراکنده کوچک و برهنه و گرسنه کشور خودش را مبدل به یک جامعه فشرده و با انضباط نمود و در میان ملل روى زمین آن ها را با صفات و اخلاق تازه‏ اى معرفى کرد، و در کمتر از سى سال، این طرز و روش امپراطور قسطنطنیه را مغلوب کرد، و سلاطین ایران را از بین برد. سوریه و بین النهرین و مصر را تسخیر کرد و دامنه فتوحاتش را از اقیانوس اطلس تا کرانه دریاى خزر و تا رود سیحون بسط داد».

لامارتین

«لامارتین» شاعر معروف فرانسوى پس از شرح مفصّلى در ستایش‏ پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) چنین می گوید: «این است محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم به هر میزانى که با آن عظمت را بتوان اندازه‏گیرى کرد ناچاریم بگوییم در عالم بزرگتر از محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) مردى نیست».

سن هیلر

«سن هیلر» که از مورخان مشهور معاصر است می گوید: «پیامبر اسلام از حیث عقل و فهم و خداپرستى و رحم و انصاف بر تمام معاصران خود تفوق و برترى داشت، و حکومتى که او بوجود آورد بر اساس فضایل انسانى خود استوار ساخته بود».

یوحنا واکنبرت

اگر چه جمعى از مورخان غربى مغرض و سودجو تلاش کرده ‏اند ترسیمى بر خلاف واقعیت از پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم کنند، ولى پاسخ آن ها همان است که یکى از محققان خودشان به نام «یوحنا واکنبرت» در کتاب محمد و اسلام از نویسندگان متعصب و مغرض که بر خلاف حقیقت درباره پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم مطالبى نوشته‏ اند انتقاد کرده؛ چنین می نویسد: «به هر قدر شخص به حقایق معتبر تاریخى و مصادر موثق و صحیحى که راجع به گفتار و رفتار و حالات محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم مطالبى از روى حقیقت نوشته اند مراجعه نماید، بدگویان این پیامبر مانند: مارکس و بریدر و سایر این افراد، در نظرش حقیر و بسیار ضعیف جلوه می کنند».

گوته

«گوته» شاعر و دانشمند مشهور آلمانى می گوید: «سالیان دراز کشیشان از خدا بى‏خبر ما را از پى بردن به عظمت محمّد (صلّی الله علیه وآله وسلّم)، دور نگاه داشته بودند؛ اما پرده‏ هاى جهل و تعصّب نابجا از بین رفته و جهانیان را به سوى خود جلب نموده و سرانجام محور افکار مردم جهان می گردد».

فرانسوا وُلتر

در کتاب محمّد رسول اللَّه (صلّی الله علیه وآله وسلّم) از کتاب اسلام از نظر «فرانسوا وُلتر» یکی از اندیشمندان بزرگ فرانسوی چنین نقل شده که ناپلئون در انتقاد از نمایشنامه وُلتر که در آن اهانت ‏ها به ساحت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) روا داشته می گوید: «وُلتر به تاریخ و وجدان بشرى خیانت کرده، زیرا سجایاى عالى محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم را انکار نمود و مرد بزرگى را که بر چهره جهانیان فروغ الهى تاباند، موجود دیگرى معرفى کرده است».

اتفاقاً «وُلتر» در اواخر عمر خود در آن نمایشنامه موهن تجدید نظر نموده و با صراحت اعتراف می کند: «در محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) چیزى وجود دارد که احترام همگان را بر می انگیزد، و من در حق محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) بسیار بد کردم».

شبلی شُمیل

«شبلی شُمیل» طبیب و نویسنده معروف مسیحی لبنانى در اشعار بسیار بلیغى که درباره پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) سروده او را بهترین مدبر و حکیم و دانشمند و خداوند سخاوت و سخن و مرد عقل و سیاست و قهرمان میدان نبرد معرفى می کند؛ و اوصافى براى او در این زمینه بیان کرده که در نوع خود بى نظیر است.

کنستانتین ویرژیل گئورگیو

در صدر اسلام، همه علاقه ‏هاى افراطى به محیط تولد و زادگاه به خاطر حفظ و پیشرفت اسلام بریده شد، و به گفته رماننویس و نویسنده معروف رومانیایی «کنستانتین ویرژیل گئورگیو»: « قبیله و خانواده تنها شجره و درختى است که در صحرا می روید و هیچ فردى جز در پناه آن نمی تواند زندگى کند، و محمد پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) از نگاه اندیشمندان غیر مسلمان از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی با هجرت خویش شجره ‏اى را که از گوشت و خون خانواده ‏اش پرورده شده بود براى پروردگارش قطع کرد» (و با قریش رابطه خود را برید).

سخن آخر

در کتاب دایرة المعارف بریتانیا ذیل کلمه قرآن چنین آمده است: «محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم در میان رجال و شخصیت ‏هاى بزرگ دینى و مذهبى جهان، موفق ‏ترین‏ و پیروزمندترین‏ شخصیت‏ عالم، به شمار می آید و رسالت او توأم با توفیق و پیروزى قابل توجهى بوده است».

کوتاه سخن این‏که: نه تنها دوستان و پیروان او، بلکه مخالفان و دور افتادگان از او آن‏قدر درباره صفات و سجایا و ملکات فاضله اخلاقى و برنامه‏ هاى پرارزش زندگى شخصى و اجتماعى او سخن گفته ‏اند؛ قضاوت هایی از دانشمندان و نویسندگان بیگانه‏ درباره شخصیت و عظمت پیغمبر ما که پرارزش است و باید از آن استقبال کرد.

از مجموع این قرائن که به هر کدام اشاره گذرایى داشتیم به خوبى می توان نتیجه گرفت‏که او پیامبر صادق و رسولى راستین و مبعوث از سوى خداوند بزرگ بوده، و در این امر کمترین تردیدى نیست؛ حتى اگر از تمام معجزات و خوارق عادات او صرف نظر شود. این دلیل براى اندیشمندان از معجزات عادى و معمولى بسیار برتر و بالاتر است. 

مقاله

طرق کنترل ثروت در اسلام

چکیده:

امروز این مسأله حتی برای کودکان دبستانی نیز مسلم شده که اگر غول ثروت در جوامع انسانی آزاد باشد و تحت هیچگونه ضابطه و کنترلی درنیاید، همهچیز را در کام خود فرو میبرد، حتی خود ثروت را! چگونه میتوان انتظار امنیت و آرامش در جامعهای داشت که اقلیتی از شدت سیری بیمارند و از فزونی ثروت گیج؛ و اکثریتی از گرسنگی و فقر رنج میبرند. این همان «القاء در تهلکه» ای است که قرآن از آن خبر داده که به دنبال ترک «انفاق» تحقق مییابد، و در این زمینه در منابع اسلامی سخن بسیار است

- نخستین گام مبارزه با رباخواری در هر شکل و صورت؟

- تا بانکهای رباخوار در کشور ما وجود دارد نمیتوانیم ادعا کنیم نظام اقتصادی ما اسلامی است و نه انقلابی.

امروز این مسأله حتی برای کودکان دبستانی نیز مسلم شده که اگر غول ثروت در جوامع انسانی آزاد باشد و تحت هیچگونه ضابطه و کنترلی درنیاید همهچیز را در کام خود فرو میبرد؛ حتی خود ثروت را! چگونه میتوان انتظار امنیت و آرامش در جامعهای داشت که اقلیتی از شدت سیری بیمارند و از فزونی ثروت گیج، و اکثریتی از گرسنگی و فقر رنج میبرند. این همان «القاء در تهلکه»ای است که قرآن از آن خبر داده که به دنبال ترک «انفاق» تحقق مییابد، و در این زمینه در منابع اسلامی سخن بسیار است. اما در اینجا فورا این سئوال پیش می آید که اسلام چه راههای عملی برای این «کنترل و تعدیل» پیشنهاد میکند؟ بدون آنکه نیاز به گرایشهای شرقی و غربی داشته باشیم و بیآنکه اصالت توحیدی اسلام را از دست دهیم به این هدف نائل شویم؟ بررسی فقه اسلامی نشان میدهد که اسلام مجموعه دقیق و متشکلی را از احکام و قوانین برای تأمین این هدف در نظر گرفته است که در این فصل از بحثمان (پیرامون خطوط اصلی اقتصاد اسلام) آنها را مورد بررسی قرار می دهیم:

الف: مبارزه با «رباخواری» در هرشکل

از مهمترین طرق کنترل و تعدیل ثروت مسأله مبارزه با رباخواری است که نه تنها در گذشته، بلکه در امروز هم یک عامل مهم بیماری «اقتصاد بیمار جهان» به حساب میآید. رباخواری از ریشههای اصلی تقسیم غیرعادلانه ثروت در جوامع انسانی و غده سرطانی کشنده نظام سرمایهداری و کاپیتالیسم است. بدبختی بزرگ این نظام ضدانسانی اینجا است که آنچنان تاروپودش با رباخواری در آمیخته که جداکردن ربا از آن ممکن نیست و باید همچنین باشد؛ چرا که نظام سرمایهداری از استعمار جدا نیست، و استعمار هم در شاخه اقتصادی اش از رباخواری نمیتواند جدا باشد که آن خود دام بزرگی است برای استعمار انسانها، و سرمایهها! بههمین دلیل در رژیم گذشته یعنی زمان منفور شاهنشاهی که اقتصادش یکی از زائده های اقتصاد غرب، و وابسته و دست نشانده آن بود، هروقت سخن از حذف ربا میگفتیم فورا میگفتند این حرفها قدیمی شد! اقتصاد دنیای مشرقی امروز بدون ربا نمیچرخد و حذف ربا و بانکهای رباخوار مساوی است با متزلزل ساختن پایههای اقتصاد جهان! (زیرا آنها جهان را جز جهان خودشان نمیشناختند)

دلایل توجیهگران نظام رباخواری

فلاسفه اقتصاد استعماری غرب! نه تنها وجود «ربا» را در سیستم اقتصادی خود عیب نمیدانند بلکه آن را یک عامل رشد اقتصادی میشمرند و درست به همین دلیل میگویند دگرگونی شرایط اقتصادی در جهان امروز ایجاب میکند که ما «ربا» را حلال و مباح بشمریم؛ چرا که با اعتبارات و وامهای نزولی بانکها، مردم صاحب سرمایه، خانه، اتومبیل و کارخانه و وسائل کشاورزی میشوند، درحالیکه بدون آن چرخهای فعالیتهای اقتصادی میخوابد! گاهی زرق و برق آنرا بیشتر از این هم میکنند و میگویند: ربای حرام آن است که از مصرفکننده بیچاره گرفته شود، و به وامی تعلق گیرد که انسان برای نیازهای روزانه میگیرد، اما اگر وام برای امور تولیدی و تجاری باشد اموری که خود سود دهنده است چه مانعی دارد وامدهنده در آن سود شریک باشد، و اصلا اگر شریک نباشد دلیلی ندارد که به او وام دهد! و سرانجام استدلال میکنند که تعلق بهره به سپردههای ثابت و پسانداز و مانند آن انگیزهی مؤثری است برای جذب سرمایهها به سوی بانکها و از آنجا به سوی تولید، اگر ما بهره را مطلقا حذف کنیم همه این سرمایهها را از گردش معامله خارج ساختهایم. اضافه بر این اگر ما سرمایههای کوچک را از طریق دادن بهره به آنها به بانکهای رباخوار نکشانیم، غالبا در مسیر مصرف (و شاید غالبا مصرفهای تجملی یا نیمه تجملی) به کار میافتد که ضرر و خطرش روشن است؛ چرا که هم سرمایهها از بین میرود و هم تورم و افزایش نرخها به وجود میآید. پس در شرایط موجود جهان امروز نه تنها حذف بهره امکانپذیر نیست، بلکه به فرض که امکان داشته باشد به هیچ وجه صلاح نیست.

این است منطق دانشمندان توجیهگر نظامات اقتصادی رباخوار که ظاهری فریبنده دارد و درون و باطنی چون سمکشنده. اما یک محقق آزاده، آزاد از وسوسههای شیطانی قدرتهای اقتصادی جهانخوار و موج تبلیغات آنها، با یک مطالعه عمیق به این واقعیت پی میبرد که رباخواری نه فقط در گذشته که در امروز و فردا، و فرداها باعث تراکم خطرناک ثروت در دست گروهی معدود و فلاکت و بدبختی اکثریت قاطع جامعهها میشود. هیچ جامعهای نمیتواند ادعا کند که آزاد و خارج از حوزه سلطه قدرتهای استعماری است مگر اینکه «ربا» را کلا و جزعا از نظام اقتصادی خویش حذف کند. اصولا هرجا رباخواری هست وابستگی غیرقابل اجتناب خواهد بود. وضع رباخواری در جهان امروز نه تنها بهتر از گذشته نیست، بلکه به شکل بسیار خطرناکتری ظهور کرده؛ چرا که سابقا افراد پول شخصی خود را به دیگری میدادند و سود میگرفتند، حالا بانکهای رباخوار پول مردم را به دیگران میدهند و سودش را بالا میکشند، و این بدترین نوع ربا است.

حتی گاهی بانکها از یک پول معین چندین بهره میگیرند بیآنکه اصل پول از آن خودشان باشد. فی المثل یک نفر یک هزار تومان پول خود را به عنوان حساب جاری به بانک می سپارد، بانک آن را به دیگری وام میدهد و بهرهاش را میگیرد؛ شخص دوم با همان پول جنسی را میخرد و فروشنده آن وجه را گرفته و در حساب پسانداز خود میگذارد و بانک مجددا آنرا به دیگری وام میدهد و برای بار دوم سودش را میگیرد، همینطور شخص سوم و چهارم و... و از همین جاست که بانکهای رباخوار مانند علف هرزه در هر کوی و برزن و کوچه پس کوچه ظاهر میشوند و مانند یک غده سرطانی به سرعت گسترش مییابند.

ما به خواست خدا در بحثهای آینده نظر اسلام را در مورد ربا و فلسفههای هشتگانه تحریم آن که در منابع اسلامی یافتهایم و حدود مفهوم ربا، و طرق ساختگی فرار از ربا را دقیقا مورد بحث قرار میدهیم. در پایان این بحث ذکر این نکته را لازم میدانیم که تا بانکهای رباخوار (به هر نام و عنوان) در کشور ما باقی است نمیتوانیم ادعا کنیم نظام اقتصادی مملکت ما کاملا اسلامی و انقلابی است.

منبع:

 مجله مکتب اسلام، بهمن ١٣٥٩، سال بیستم، شماره ١١، از صفحه ١١ تا ١٣.

معرفی کتاب

سیری در کتاب
« قرآن و آخرین پیامبر»

« قرآن و آخرین پیامبر» تجزیه و تحلیل مستدل و گسترده ای است درباره عظمت و اعجاز قرآن از دریچه های گوناگون و سایر طرق شناسایی پیامبر اسلام و مسائل مربوط به نبوت خاصه، که از سوی آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله العالی) به رشتۀ تحریر درآمده است.

ساختار اصلی کتاب

عناوين اصلي كتاب عبارتند از: سخنى درباره اعجاز؛ نخستين گام؛ اعجاز قرآن از نظر موزون بودن كلمات و رسا بودن عبارات؛ اعجاز قرآن از دريچه عقايد و معارف مذهبى؛ اعجاز قرآن از نظر علوم روز؛ اعجاز قرآن از نظر تاريخ؛ اعجاز قرآن از نظر وضع قوانين؛ اعجاز قرآن از نظر خبرهاى غيبى و پيشگوئي هاى صريح؛ اعجاز قرآن از نظر هماهنگى آيات؛ دومين راه شناسائى پيامبر از طريق جمع آورى قرائن؛ قسمتى از كتاب هائى كه هنگام نوشتن اين كتاب مورد استفاده قرار گرفته؛ ساير آثار مؤلف.

گزارش محتوایی اثر

سخنى درباره اعجاز

مولف در این بخش از کتاب به ايراداتى كه در بحث معجزات مي شود، پاسخ گفته و تصوير روشنى از حقيقت اعجاز ارائه داده و به نحو اجمالى معنى «معجزه» و شرائط و امتيازات آن را بیان کرده است.

در فرازی از کتاب می خوانیم: بعضى هستند معجزات پيامبران را نوعى از خرافات مى‏پندارند..دسته ديگرى نيز در برابر معجزات، قيافه انكار آميز به خود ميگيرند...عده ای دیگر یک سلسله معجزات ساختگى و نامعقول، به پيامبران خدا نسبت داده، و قيافه علمى «معجزات واقعى» آن ها را با اين اوهام مى‏پوشانند!... اين يك بحث دامنه‏دار، و يكى از دردهاى بزرگ اجتماعى است‏.

ﻗﺮآن، ﻛﻼم ﺑﺸﺮي ﻳﺎ اﻟﻬﻲ

نویسنده در ادامه جهات مختلف اعجاز قرآن از جمله دلایل اعجاز قرآن و علت عجز همگان از آوردن مثل قرآن را مورد بررسی قرار داده است.

معظم له در پاسخ به این پرسش که چرا، و چگونه قرآن ساخته فكر بشر نيست؟ يك پاسخ كوتاه و اجمالى ذکر کرده و بررسی مشروح این سوال را در گرو بررسی اعجاز از دريچه های جاذبه و كشش فوق‏العاده، فرهنگ و معارف دينى، علوم و دانش هاى گوناگون، تاریخ، قوانين مختلف مدنى و اجتماعى و پرده برداشتن از حوادث آينده دانسته است.

در بخشی از کتاب آمده است: روح اعجاز را مي توان در این مطلب خلاصه كرد: انجام يك عمل خارق‏العاده همزمان با دعوى نبوت، دعوت ديگران به انجام مشابه آن، و عجز و ناتوانى عموم در برابر اين دعوت. بديهى است اين دعوت عمومى كه اصطلاحاً آنرا «تحدى» مي گويند هر قدر قوي تر و گوياتر، و اعتراف ديگران به عجز و ناتوانى صريح تر باشد، قدرت اعجاز زيادتر خواهد بود.

اعجاز موسیقایی قرآن

معظم له در راستای شناخت اين كتاب بزرگ، جنبه‏ هاى مختلف اعجاز قرآن را به تفکیک بیان کرده، و اين مسئله را از دريچه ‏هاى گوناگون مورد بررسی قرار داده است.

مولّف در بیان جنبه های نظم موسیقایی قرآن کریم، كلمات الهی را داراى آن چنان آهنگ و جمله ‏بندي هاى موزون و نظم و اسلوب جالب دانسته كه در تلطيف عواطف، و تحريك روح حماسى و غرائز پاك انسانى، به شدت ایفای نقش می کند.

در بیان معظم له نسبت «سحر» و «شعر» به آيات قرآن دادن و متهم‏ ساختن پيامبر اسلام (ص) به اين دو موضوع از ناحيه مخالفان، پرده از يك حقيقت بزرگ يعنى «جاذبه فوق‏العاده قرآن» می گشاید و يكى از مدارك زنده و نفوذ و تأثير خارق‏العاده آيات قرآن در افكار و نفوس شنوندگان است و شيرينى و جذابيت و فصاحت و بلاغت اعجازآميز قرآن را مدلل مى‏سازد.

در فرازی از کتاب می خوانیم: قرآن امتياز بزرگ «زيبائى لفظ» و «زيبائى معنى» را در حد اعجاز دارد، الفاظ آن در نهايت عذوبت و شيرينى، جمله‏بندي هايى در نهايت ظرافت و زيبائى، كلمات آهنگ ‏دار و موزون، و با اين همه كاملًا قالب معانى با تمام ريزه كاري ها و دقايقش و اين خود يكى از مظاهر «اعجاز» اين كتاب بزرگ آسمانى است كه آن چنان معانى را با چنين الفاظى جمع كرده است.

اعجاز معرفتی قرآن

معظم له در این بخش با بهره گیری از روش تطبيقى، عقايد و معارف مذاهب مختلف را در برابر يكديگر چيده، و يك بررسى همه جانبه روى محيط جاهليت، يا عصر پيدايش و طلوع قرآن و محيط مذاهب ديگر مانند مذهب يهود و مسيحيت، يا مذاهبى همچون بودائيت و مجوسى‏گرى انجام داده و مزاياى معارف قرآن را بر آن ها بیان کرده است.

ايدئولوژى مذهبى‏، عقايد در محيط نزول قرآن‏، مقايسه معارف قرآن و عقايد زمان جاهليت‏، مقايسه معارف قرآن و عهدين‏، داستان آفرينش آدم در قرآن و عهدين‏، داستان ملاقات فرشتگان با ابراهيم (ع) در قرآن و عهدين‏، سرچشمه اختلاف زبان ها در قرآن و عهدين‏، أهم مباحثی است که در این بخش مورد واکاوی قرار گرفته است.

اعجاز علمی قرآن

نویسنده در بیان اعجاز قرآن از نظر علوم روز و طرح آياتى كه جزو معجزات علمى قرآن محسوب مي گردد در پی مسائلى از علوم طبيعى رفته كه صد در صد ثابت و قطعى و يا حسى باشد و از رفتن به سراغ «فرضيه‏ ها» اجتناب کرده است، هم چنین مسائلی را در این زمینه مورد توجه قرار داده که دلالت آيات قرآن بر آن ها كاملاً روشن، و طبق قواعد ادبى در استنباط معانى از ظواهر الفاظ، قابل اعتماد باشد و نيازى به توجيه ‏ها و تفسيرهاى مخالف ظاهر پيدا نكند.

آيا تطبيق آيات قرآن بر اكتشافات علمى صحيح است؟، قرآن و حركت زمين‏، قرآن و زوجيت در جهان گياهان‏، قرآن و زوجيت عمومى در همه ذرات جهان‏، قرآن و قانون جاذبه عمومى‏، قرآن و تسخير خورشيد و ماه‏، قرآن و اسرار آفرينش كوه ها، قرآن و پيدايش جهان‏، قرآن و زندگى در كرات ديگر، مبالغه ممنوع!، بادها و تلقيح گياهان و مسئله كرويت زمين‏، عناوینی است که مولف در این فصل به آن پرداخته است.

در بخشی از کتاب می خوانیم: در بررسي هاى مربوط به اعجاز علمى قرآن مانند تمام بررسي هاى علمى نبايد هرگز عجله كنيم و پيش داوري هاى غير واقعى نبايد ما را از حقيقت دور سازد، بلكه بايد آيات مربوط به اين بحث را مورد بررسى دقيق قرار دهيم و آن ها را كه به جهتى از جهات دلالت روشنى بر مقصد ما ندارد كنار بگذاريم‏.

اعجاز تاریخی قرآن

واکاوی اعجاز قرآن از منظر تاریخ به ویژه در مورد انبیاء و امت های پیشین بر مبنای شرایط معاصر، ضرورتی است انکار ناپذیر که میتواند گویای حقانیت قرآن و دین مبین اسلام باشد.

لذا مولف با استفاده از روش تطبيقى كه بهترين روش در اينگونه مباحث است و با يك نظر بى‏طرفى و دور از تعصب، «تواريخ قرآن» را با «تواريخ عهدين» مقايسه کرده و با ذکر شواهد و قرائن اینگونه جمع بندی کرده که كتاب عهدین به هيچ وجه كتاب آسمانى نيستند و در جهت تاريخى نيز بيشتر جنبه وقايع‏نگارى دارد، نه تحليلى، نویسنده در ادامه با ذکر دلایلی امتياز كتاب آسمانى بودن را منحصراً مربوطه به (قرآن) دانسته است.

اعجاز اجتماعی قرآن

نویسنده در این اثر محتوى قوانين اجتماعى گسترده‏ قرآن را بر مبنای شرايط و كيفيات اجتماع و عصرى كه اسلام در آن تولد يافت از جنبه‏ هاى مختلف تجزيه و تحليل كرده و به این سوال ها پاسخ گفته است: ١- اگر زندگى انسان ها به صورت اجتماعى نبود چه مى‏شد؟٢- و اگر اجتماعى بود و قانونى نداشت چه روى ميداد؟٣- بهترين قانون ها بايد واجد چه شرايطى باشد؟

در ادامه امتیازات قوانينى كه در قرآن تشريع شده، در چند بخش ارایه کرده است.

اعجاز غیبی قرآن

مولّف با بررسی نمونه‏ هايى از اخبار غيبى قرآن و پيشگوئي هائى را كه به مناسبت هائى در قرآن آمده، مجموع اين آيات را گواهی زنده بر ارتباط اين كتاب بزرگ به جهانى ماوراى اين جهان ماده دانسته که دريچه ‏اى به سوى اعجاز قرآن می گشايد.

شواهد و قرائن در اثبات نبوّت

در بیان مولّف اگر چه پيامبران براى دعوت عمومى خود حتماً معجزاتی در اختيار دارند، لیکن صدق گفتار آن ها را از طريق «جمع‏آورى قرائن» به خوبى مى‏توان اثبات كرد.

در این زمینه نویسنده براى گردآورى اين قرائن در مورد فرد مدعی پیامبری به جهات ده گانه ای اشاره می کند که بررسى‏ دقیق آن مسائل ده گانه شناخت صدق و كذب گفتار فرد مدعی را آشکار خواهد کرد که عبارتنداز: ١- خصوصيات اخلاقى و روانى و سوابق پيامبر٢- محيط دعوت او٣- در زمانى تاريك و وحشت‏زا٤- محتويات دعوت او٥- دعوت او چه اثرى در محيط گذاشت‏٦- وسايل پيش‏برد هدف او٧- ايمان‏آورندگان به او چه كسانى بودند؟٨- ايمان و فداكارى او در راه هدفش‏٩- عدم سازش با انحرافات محيط١٠- سرعت تأثير در افكار مردم بيدار

گفتنی است فهرست مطالب کتاب در ابتدا و فهرست بخشی از منابع کتاب و سایر آثار و تألیفات مولّف در انتهای کتاب آمده است.

لازم به ذکر است اين اثر نفیس نخستین بار در سال ١٣٤٩ ه ش در یک جلد و در ٣٤١ صفحه در قطع رقعی گالینگور، توسط انتشارات دارالکتب الاسلامیه به رشتۀ تحریر در آمده که تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.

معارف اسلامی

سرعت، مسابقه و تعجيل در خيرات

چکیده:

امام حسين عليه السّلام در ضمن خطبه اى فرمود: «اى مردم! مسابقه دهيد در کسب مکارم اخلاق، و بشتابيد در بهره گرفتن از فرصت های عمل صالح، و كار نيكى را كه در انجام آن شتاب نكرده ايد، به حساب نياوريد ... پس هر كه در انجام خيرى براى برادر دينى خود شتاب ورزد، آن را در فرداى قيامت كه بر او وارد مى شود مى يابد؛ أَيُّهَا النَّاسُ نَافِسُوا فِي الْمَكَارِمِ وَ سَارِعُوا فِي الْمَغَانِمِ وَ لَا تَحْتَسِبُوا بِمَعْرُوفٍ لَمْ تَعْجَلُوا ... فَمَنْ تَعَجَّلَ لِأَخِيهِ خَيْراً وَجَدَهُ إِذَا قَدِمَ عَلَيْهِ غَداً». «مسارعه» و «مسابقه» در خيرات، هر دو اشاره به يك حقيقت دارد و در واقع لازم و ملزوم يكديگرند؛ زيرا، سبقت جستن بدون سرعت در عمل، امكان ‏پذير نيست و هر كسى سريعتر راه را سوى مقصود بپيمايد، بى شك زودتر به مقصود مى ‏رسد.

سرعت، مسابقه و تعجيل در خيرات

امام حسين عليه السّلام در ضمن خطبه اى فرمود: «اى مردم! مسابقه دهيد در کسب مکارم اخلاق، و بشتابيد در بهره گرفتن از فرصت های عمل صالح، و كار نيكى را كه در انجام آن شتاب نكرده ايد، به حساب نياوريد ... پس هر كه در انجام خيرى براى برادر دينى خود شتاب ورزد، آن را در فرداى قيامت كه بر او وارد مى شود مى يابد؛ أَيُّهَا النَّاسُ نَافِسُوا فِي الْمَكَارِمِ وَ سَارِعُوا فِي الْمَغَانِمِ وَ لَا تَحْتَسِبُوا بِمَعْرُوفٍ لَمْ تَعْجَلُوا ... فَمَنْ تَعَجَّلَ لِأَخِيهِ خَيْراً وَجَدَهُ إِذَا قَدِمَ عَلَيْهِ غَداً».[١]

تعجيل در خيرات،‏ در آيينه آيات و روايات

قرآن مجيد در آيات متعددى، مؤمنان را به مسارعت در خيرات و پيشى گرفتن از يكديگر دعوت مى ‏كند، از جمله در آيه ١١٤ سوره آل عمران در توصيف جمعى از مؤمنان راستين مى‏ فرمايد: «وَ يُسارِعُونَ‏ فِي‏ الْخَيْراتِ‏ وَ أُولئِكَ‏ مِنَ‏ الصَّالِحِينَ‏؛ و آنها كسانى هستند كه در انجام كارهاى نيك سرعت كرده و بر يكديگر پيشى مى‏ گيرند و آنها از صالحانند».

و در سوره انبيا آيه ٩٠ در توصيف جمعى از پيامبران بزرگ، مانند «زكريّا» و «يحيى‏» مى ‏فرمايد: «إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْرات‏؛ آنها در كارهاى خير به سرعت اقدام مى ‏كردند و بر ديگران پيشى مى‏ گرفتند».

و در آيه ٦١ سوره مؤمنون، در شرح صفات برجسته مؤمنان آمده است: «أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ؛ آنها در كارهاى نيك به سرعت اقدام مى‏ كنند و از ديگران پيشى مى‏ گيرند».

در آيه ١٣٣ سوره آل عمران، اين مسئله به عنوان يك دستور عام خطاب به همه مؤمنان آمده است: «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِين؛ شتاب كنيد و پيشى بگيريد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان، در رسيدن به بهشتى كه وسعت آن به اندازه آسمانها و زمين است كه براى پرهيزكاران آماده شده است».

در آيه ١٤٨ سوره بقره، همين معنى تحت عنوان مسابقه در خيرات مطرح شده است: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ؛ در نيكي ها بر يكديگر سبقت جوييد».

بديهى است‏ «مسارعه» و «مسابقه» در خيرات، هر دو اشاره به يك حقيقت دارد و در واقع لازم و ملزوم يكديگرند؛ زيرا، سبقت جستن بدون سرعت در عمل، امكان ‏پذير نيست و هر كسى سريعتر راه را سوى مقصود بپيمايد، بى شك زودتر به مقصود مى ‏رسد.[٢]

در روايت اسلامى نيز اشارات بسيار پرمعنى و جالبى نسبت به اين موضوع ديده مى ‏شود كه گلچينى از آنها را مى ‏آوريم:

١. رسول خدا صلى الله عليه و آله مى ‏فرمايند: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ مِنَ الْخَيْرِ مَا يُعَجَّلُ؛[٣] خداوند كار نيكى را دوست دارد كه با سرعت انجام شود».

٢. در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على عليه السلام آمده است: «بَادِرُوا بِعَمَلِ الْخَيْرِ قَبْلَ أَنْ تُشْغَلُوا عَنْهُ بِغَيْرِهِ؛[٤] در انجام كارهاى نيك سرعت كنيد، پيش از آن كه چيزى شما را به خود مشغول سازد و از آن باز دارد».

٣. در احاديث متعددى از امام صادق عليه السلام اين مضمون ديده مى ‏شود: «مَنْ هَمَّ بِخَيْرٍ فَلْيُعَجِّلْهُ وَ لَا يُؤَخِّرْهُ؛[٥] كسى كه تصميم به كار نيكى مى‏ گيرد، بايد در آن شتاب كند و تأخير نيندازد».

٤. در حديث ديگرى همين معنى به صورت مشروح‏ ترى از همان امام بزرگوار نقل شده است: «إِذَا هَمَّ أَحَدُكُمْ‏ بِخَيْرٍ أَوْ صِلَةٍ فَإِنَ‏ عَنْ‏ يَمِينِهِ‏ وَ شِمَالِهِ‏ شَيْطَانَيْنِ فَلْيُبَادِرْ لَا يَكُفَّاهُ‏ عَنْ ذَلِكَ؛[٦] هنگامى كه كسى از شما تصميم بر انجام كار خير يا رساندن نفعی بر ديگری گرفت، بايد مواظب باشد كه در طرف راست و چپ او دو شيطان هستند؛ بنابراين بايد به سرعت اقدام كند، مبادا آن دو شيطان - با وسوسه ‏هاى خود - او را از اين كار باز دارند».

٥. اميرمؤمنان على عليه السلام مى ‏فرمايند: «لَيْسَ مِنْ عَادَةِ الْكِرَامِ، تَأْخِيرُ الْإِنْعَامِ؛[٧] تأخير در بخشش از عادت كريمان نيست».

٦. امام باقر عليه السلام مى ‏فرمايند: «مَن هَمَّ بِشَىْ‏ءٍ مِنَ الخَيرِ فَلْيُعَجِّلْهُ فَانَّ كُلَّ شَىْ‏ءٍ فيهِ تَأخيرٌ فَانَّ لِلشَّيطانِ فيهِ نَظْرَةً؛[٨] كسى كه تصميم بر كار نيكى مى‏ گيرد، بايد شتاب كند؛ زيرا هر چيزى كه در آن تأخير باشد، شيطان در آن نظر دارد [و با وسوسه ‏هاى خود، تصميم انسان را تضعيف مى ‏كند]».

كوتاه سخن اينكه در برابر كارهاى خير، هميشه موانع و وسوسه‏ هاى شياطين جن و انس وجود دارد؛ به همين دليل هنگامى كه مقدمات آن فراهم گردد، بايد شتاب كرد، مبادا افراد تنگ نظر، كوتاه فكر و شيطان صفت، سنگ هايى در راه آن بيندازند.

اين سخن را با حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام پايان مى ‏دهيم: «لَا تُؤَخِّرْ إِنَالَةَ الْمُحْتَاجِ إِلَى غَدٍ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا يَعْرِضُ لَكَ وَ لَهُ فِي غَد؛[٩] كمك به نيازمندان را به فردا ميفكن؛ زيرا نمى ‏دانى فردا براى تو و براى او چه پيش مى ‏آيد اى بسا! توان تو از ميان برود، يا نياز او».[١٠]

پی نوشت:

[١] . نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، حلوانى، حسين بن محمد، محقق / مصحح: مدرسة الإمام المهدی(عج)، ناشر: مدرسة الإمام المهدی(عج)، قم، ١٤٠٨هـ ق‏، چاپ اول‏، ص٨١-٨٢؛ كشف الغمة فی معرفة الأئمة، اربلى، على بن عيسى‏، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: بنى هاشمى، تبريز، ١٣٨١هـ ق، چاپ اول،‏ ج‏٢، ص٢٩-٣٠؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربی، بيروت، ١٤٠٣هـ ق، چاپ دوم، ج‏٧٥، ص١٢١-١٢٢.

[٢] . اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، ١٣٧٧هـ ش‏‏، چاپ اول،‏ ج‏٢، ص٤١٨-٤١٩.

[٣] . الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية، تهران، ١٤٠٧هـ ق، چاپ چهارم، ج٢، ص١٤٢، ح٤.

[٤] . الخصال‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، جامعه مدرسين‏، قم، ١٣٦٢هـ ش، چاپ اول،‏ ج‏٢، ص٦٢٠.

[٥] . الكافى، همان، ص١٤٢، ح٦.

[٦] . همان، ص١٤٣، ح٨.

[٧] . غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائى، سيد مهدى‏، دارالكتاب الإسلامي‏، قم، ١٤١٠هـ ق‏، چاپ دوم‏، ص٥٥٨.

[٨] . الکافی، همان، ص١٤٣، ح٩.

[٩] . غرر الحكم و درر الكلم، همان، ص٧٥٨.

[١٠] . اخلاق در قرآن، همان، ص٤١٩-٤٢٠.

احکام شرعی

شرایط وضو

عدم حجیت یقین مکلف در نبودن مانع

اگر كسى يقين به عدم مانع در اعضاى وضو داشته و بعد خلاف آن ثابت شود،آیا یقین او حجت بوده و دیگر نیازی به تکرار وضو نمی باشد؟

یقین مکلَّف کفایت نمی کند و در نماز طهارت شرط واقعی و ملاک می باشد، بنابراین باید وضو و عبادتی را که انجام داده تکرار نماید.

شک در مانعیت مانع حین و بعد از وضو و غسل

اگر شک در مانعیت، مانع موجود در اعضای وضو و غسل کند وظیفه او چیست؟

در حال وضو اشکال دارد و باید مانع را برطرف کند؛ ولی بعد از وضو اشکالی ندارد.

حکم مانع در اعضای وضو

وجود مانع در وضو چه حکمی دارد؟

باید مانعى از رسيدن آب نباشد و هرگاه می داند چيزى به اعضاى وضو چسبيده، ولى شك دارد كه آيا مانع رسيدن آب هست يا نه، بايد آن را برطرف كند.

حکم لاک در انگشتان برای وضو

حکم استفاده از لاک در انگشان برای وضو چیست؟

در وضو انگشتان دست بايد از لاک پاک شود، ولي در انگشتان پا اگر يک انگشت خالي از لاک باشد (غير از انگشت کوچک) و بر روي آن مسح بکشند صحيح است.

وجوب رفع مانع در اعضای وضو

چنانچه در یکی از اعضای وضو مانع وجود داشته باشد، وظیفه چیست؟

هنگام شستن دست و صورت باید آب را به پوست برسانند و در اعضای مسح نیز نباید مانعی وجود داشته باشد، اگر موانعى وجود دارد بايد برطرف كنند، حتّى اگر احتمال مانع می دهد بايد وارسى نمايند.

وظیفه امامجماعت در صورت مشاهده مانع بر اعضاء وضو

اگر امامجماعت بعد از نماز بفهمد که در وضو مانعی بر پوستش بوده درحالیکه قبل از وضو وارسی کرده و متوجه مانع نشده، وظیفه ی امام و مأمومین چیست؟

درصورتی که مانع قابل توجهی باشد و یقین به نرسیدن آب کند باید نماز را اعاده کند؛ ولی نماز مأمومین صحیح است؛ اما اگر احتمال می دهد که مانع بعد از وضو به وجود آمده است نماز خودش نیز صحیح است.

وظیفه عروس برای وضو هنگام داشتن آرایش غلیظ

چنانچه عروس آرایش زیاد و غلیظ داشته باشد و امکان پاککردن آرایش مذکور نباشد، وظیفهاش چیست؟

در صورت امکان بر سنگ صاف تیمم کند اگر نمی تواند همان گونه نماز بخواند و بعداً اعاده کند.

حکم وجود چرک در زیر ناخن

آیا وجود چرک در زیر ناخن مانع محسوب میشود؟

اگر زير ناخن كمى چرك باشد وضو اشكال ندارد، ولى بهتر است آن را تميز كند، امّا اگر ناخن را بگيرد بايد آن چرك را كه مانع رسيدن آب به بدن است برطرف كند و نيز اگر ناخن بيش از حدّ معمول بلند باشد و چرك زير آن، مانع رسيدن آب وضو است، بايد آن را برطرف سازد.

حکم وجود رنگهای بدون جرم در اعضای وضو

آیا وجود رنگهایی که جرم ندارند، برای وضو اشکال دارد؟

رنگ هایی كه مانع رسيدن آب به بدن نيست، براى وضو ضررى ندارد ولى اگر مانع باشد، يا شك كند كه مانع است يا نه بايد آن را برطرف سازد.

حکم چرب بودن موی سر با روغن

چنانچه موی سر آغشته به روغن (روغن بادام و مانند آن) شده باشد برای وضو تکلیف چیست؟

چربی های معمولی و کم، مانع از رسیدن آب به موی سر نیست و در صورت مانع بودن لازم است بيخ موها يا پوست سر که روغن و مانند آن ندارد را مسح کنند.

Peinevesht:
  
    
TarikheEnteshar: « 1402/08/01 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 1799