در آستان شبهای قدر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

در آستان شبهای قدر

تهیه و تحقیق: معاونت پژوهش پایگاه اینترنتی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem news

Chekideh: «قدر» به چه معناست؟ / چرایی نامیده شدن این شب به «قدر»؟ / زمان دقیق «شب قدر»؟ / اختصاص شب قدر به امت پیامبر(ص) حتی بعد از وفات ایشان / ارزش شب قدر / نزول قرآن در شب قدر / شب استغفار / نزول فرشتگان در شب قدر / شب قدر و چگونگی حلول در افق های متعدد مناطق مختلف جهان؟! / شب قدر و نقش انسان در تعیین سرنوشت خویش؟! / اعمال و مناسک شب قدر؟ / سخن پایانی
Keywords: قرآن,دعا,نماز,روزه,رمضان,شب قدر,استغفار,توبه,سرنوشت,آمرزش,جبر,امام حسين,غسل,قدر,نزول قرآن,اختیار,تقدیر,احیا,ضیافت الهی,شهرالله,الروح

در آستان شبهای قدر

تهیه و تحقیق: معاونت پژوهش پایگاه اینترنتی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


در آستان شبهای قدر
شب های قدر، نقطه عطف ماه مبارک رمضان، به عنوان ماه ضیافت الله و بهترین فرصت برای عبودیت و مناجات و تقرب الهی است. ما درباره ارزش این شب ها و جایگاه و منزلت شان بسیار شنیده ایم، امّا آیا می دانیم این ارزش از کجا نشأت می گیرد؟ دقیقا در این شب ها چه اتفاقاتی برای تعیین سرنوشت یک ساله هر انسانی می افتد؟ این اتفاق دقیقا به چه معناست و ما چه تأثیری با عبادات مان بر این تعیین سرنوشت می توانیم بگذاریم؟

«قدر» به چه معناست؟
«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه گیری است و «تقدیر» نیز به معنای اندازه گیری و تعیین می باشد.(1) معنای لغوی تقدیر در سخنی از امام رضا(علیه السلام) نیز به کار رفته و بدان اینگونه اشاره شده است: «تَقْدِيرُ الشَّيْ‏ءِ مِنْ طُولِهِ وَ عَرْضِه»(2)؛ (اندازه گیری هر چیز اعم است از طول و عرض آن).

منظور از معنای اصطلاحی «قدر الهی» نیز عبارت است از اینکه خداوند هر مخلوقى را با اندازه، شرایط، خصوصیّات و توان مخصوصی به وجود می آورد.(3) به عبارت دیگر، خداوند برای هر پدیده ای اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصّی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی تحقّق می یابد.

چرایی نامیده شدن این شب به «قدر»؟
درباره اینکه چرا شب خاصی از شب های ماه مبارک رمضان، به نام «شب قدر» نامیده شده، تفسیرها و تصورهای مختلفی وجود دارد. مهم ترین آنها از این قرارند:

1. شب قدر به این جهت «قدر» نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مى شود. به تعبیر علامه طباطبایی، خداوند در این شب، اموری از قبیل زندگی، مرگ، روزی، سعادت و شقاوت انسان ها را مشخص می سازد.(4) شاهد این معنى در آیات 3 و 4 سوره دخان است که در آن می خوانیم: «إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَة مُبارَکَة إِنّا کُنّا مُنْذِرینَ * فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکیم»؛ (ما این کتاب مبین را در شبى پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بوده ایم * در آن شب که هر امرى بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین مى گردد). این بیان، هماهنگ با روایات متعددى است که مى گوید: در آن شب مقدرات یک سال انسان ها تعیین مى گردد و ارزاق و سرآمد عمرها و امور دیگر در آن لیله مبارکه تفریق و تبیین مى شود.

2. این شب را از این جهت «شب قدر» نامیده اند که داراى قدر و شرافت عظیمى است. نظیر آنچه در آیه 74 سوره «حج» آمده است: «ما قَدَرُوا اللّه حَقَّ قَدْرِهِ»؛ (آنها قدر خداوند را نشناختند).

3. نامیده شدن این شب به این نام به خاطر آن است که قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید.

4. این شب از این باب به «قدر» نام گذاری شده که مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.

5. این نام به آن خاطر است که کسى که آن شب را احیا بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت مى شود.

6. یا این که چنین نامگذاری ای به این دلیل انجام شده شده که در آن شب، آن قدر فرشتگان نازل مى شوند که عرصه زمین بر آنها تنگ مى شود ـ چون تقدیر به معنى تنگ گرفتن نیز آمده است ـ مانند: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُه».(5)

در یک جمع بندی میان تمام این وجوه مختلف می توان گفت که جمع میان تمام این تفسیرها در مفهوم گسترده «لیلة القدر» کاملاً ممکن است هر چند تفسیر اول از همه مناسب تر و معروف تر است.(6) شاهد آن نیز می تواند آیه چهارم سوره قدر باشد باشد که در آن می خوانیم: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ»؛ (فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى [تقدير] هر كارى نازل مى ‏شوند).

منظور از «مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» اين است كه فرشتگان براى تقدير و تعيين سرنوشت ها و آوردن هر خير و بركتى در آن شب نازل مى ‏شوند، و هدف از نزول آنها انجام اين امور است. يا اينكه هر امر خير و هر سرنوشت و تقديرى را با خود مى ‏آورند. طبق تفسير اول، حرف «مِن» به معنى «لام» است و مفهوم «مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» می شود: «لاجل كل امر». اما بنا بر تفسير دوم «من» به معناى «باء مصاحبت» مى ‏باشد و معنای همراهی می دهد. البته بعضى نيز گفته ‏اند منظور اين است كه آن فرشتگان به امر و فرمان خدا نازل مى ‏شوند ولى مناسب همان معناى اول است. چرا که تعبير «ربهم» در آیه، كه در آن تكيه روى مساله ربوبيت و تدبير جهان شده است تناسب نزديكى با كار اين فرشتگان دارد كه آنها نیز براى تدبير و تقدير امور نازل مى ‏شوند و كار آنها نيز گوشه ‏اى از ربوبيت پروردگار است‏.(7)

زمان دقیق «شب قدر»؟
گفتیم که شب قدر یکی از شب های ماه مبارک رمضان است و شکی در این موضوع نیست ولى در این که کدام شب از شب هاى ماه رمضان است گفت وگو بسیار است و در این زمینه تفسیرهاى زیادى وارد شده است. از جمله: شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بیست و یکم، شب بیست و سوم، شب بیست و هفتم، و شب بیست و نهم. اما مشهور و معروف در روایات این است که شب قدر در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم یا بیست و سوم است.

دهه سوم ماه مبارک رمضان، همیشه به عنوان فرصتی برای دعا و تهجد، مورد تأکید آموزه های دینی بوده است. رسول خدا درباره فضیلت این دهه می فرمودند که «اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان برابر با دو حج و دو عمره است»(8) خودشان نیز در این دهه بسترشان را جمع می کردند و در مسجد معتکف می شدند و مهیا و با نشاط به شب زنده داری و عبادت می پرداختند.(9)

در همین راستا و برای اشاره به زمان شب قدر، حدیثی از خود پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «الْتَمِسُوهَا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَان‏»(10)؛ (شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان جستجو کنید).

همچنین در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که: «شب قدر، شب بیست و یکم یا بیست و سوم است». حتى هنگامى که راوى اصرار کرد از امام بپرسد که کدام یک از این دو شب است و پرسید که: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت کنم کدام یک را انتخاب نمایم؟! امام تعیین نفرمود و افزود: «مَا أَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فِیما تَطْلُبُ»(11)؛ (چه آسان است دو شب براى آنچه مى خواهى).

با این وجود در روایات متعددى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) رسیده است بیشتر روى شب بیست و سوم تکیه شده، در حالى که روایات اهل سنت بیشتر روى شب بیست و هفتم دور مى زند.

همچنین در روایتى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «أَلتَّقْدِیْرُ فِى لَیْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشَرَ، وَ الاِبْرامُ فِى لَیْلَةِ اِحْدى وَ عِشْرِیْنَ وَ الاِمْضاءُ فِى لَیْلَةِ ثَلاثُ وَ عِشْرِیْنَ»(12)؛ (تقدیر مقدرات در شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضاء در شب بیست و سوم است). به این ترتیب بین روایات جمع مى شود.

ولى به هر حال هاله اى از ابهام شب قدر را فرا گرفته است. بسیارى معتقدند مخفى بودن شب قدر در میان شب هاى سال، یا در میان شب هاى ماه مبارک رمضان، براى این است که مردم به همه این شب ها اهمیت دهند همان گونه که خداوند: رضاى خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده تا مردم به همه طاعات روى آورند. غضبش را در میان معاصى پنهان کرده، تا از همه بپرهیزند. دوستانش را در میان مردم مخفى کرده، تا همه را احترام کنند. اجابت را در میان دعاها پنهان کرده، تا به همه دعاها رو آورند. اسم اعظم را در میان اسمائش مخفى ساخته، تا همه را بزرگ دارند. و وقت مرگ را مخفى ساخته، تا بندگان در همه حال آماده باشند و این فلسفه مناسبى به نظر مى رسد.(13)

بنابر روایتی، وقتی درباره تعیین شب قدر از امیرالمؤمنین(علیه السلام) سؤال شد، آن حضرت از مشخص کردن آن طفره رفت و فرمود: «لَسْتُ أَشُكُّ أَنَّ اللَّهَ إِنَّمَا يَسْتُرُهَا عَنْكُمْ نَظَراً لَكُمْ لِأَنَّكُمْ لَوْ أَعْلَمَكُمُوهَا عَمِلْتُمْ فِيهَا وَ تَرَكْتُمْ غَيْرَهَا وَ أَرْجُو أَنْ لَا تُخْطِئَكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»(14)؛ (در این جهت تردید ندارم که خداوند جهت مخفی داشتن شب قدر برای شما نظر و عنایت دارد؛ زیرا اگر آن را برای شما اعلام داشته بود در همان شب به عبادت می‌ پرداختید و در شب های دیگر عبادت را ترک می نمودید و من هم به خواست خدا در مورد بهره برداری شما از شب های دیگر امیدوارم شما را محروم نگردانم).

اختصاص شب قدر به امت پیامبر(ص) حتی بعد از وفات ایشان
ظاهر آیات 4 و 5 سوره قدر یعنی «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»؛ (فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى [تقدير] هر كارى نازل مى شوند* شبى است سرشار از سلامت [و بركت و رحمت] تا طلوع سپيده)، نشان مى دهد شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیست، بلکه همه سال تا پایان جهان تکرار مى شود. تعبیر به فعل مضارع در این آیه یعنی «تَنَزَّل» که دلالت بر استمرار دارد و همچنین تعبیر به جمله اسمیه «سَلامٌ هِیَ حَتّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» که نشانه دوام است نیز گواه بر این معنى است. به علاوه روایات بسیارى که شاید در حدّ تواتر باشد نیز این معنى را تأیید مى کند.

ولى آیا در امت هاى پیشین و پیروان دیگر ادیان نیز چنین شبی گرامی داشته می شده یا نه صریح روایات متعددى این است که این از مواهب الهى بر امت اسلام است چنان که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است: «اِنَّ اللّهَ وَهَبَ لاِمَّتِى لَیْلَةَ الْقَدْرِ لَمْ یُعْطِها مَنْ کانَ قَبْلَهُمْ»(15)؛ (خداوند شب قدر را به امت من بخشیده، و احدى از امت هاى پیشین از این موهبت برخوردار نبودند).(16)

ارزش شب قدر
در آیه 3 سوره قدر، یعنی «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر»؛ (شب قدر بهتر از هزار ماه است) ارزش شب قدر، بیشتر از هزار ماه دانسته شده است. مى ‏دانيم که هزار ماه بيش از هشتاد سال است. این شب با عظمت به اندازه يك عمر طولانى پر بركت ارزش دارد. در بعضى از تفاسير آمده است كه پيغمبر اكرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «يكى از بنى اسرائيل لباس جنگ در تن كرده بود و هزار ماه از تن بيرون نياورد و پيوسته مشغول [يا آماده] جهاد فى سبيل اللَّه بود. اصحاب و ياران تعجب كردند و آرزو داشتند چنان فضيلت و افتخارى براى آنها نيز ميسر مى ‏شد. آيه فوق نازل گشت و بيان كرد كه شب قدر از هزار ماه برتر است».(17)

در حديث ديگرى نيز آمده است كه پيغمبر اكرم(ص) از چهار نفر از بنى اسرائيل كه هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصيان انجام داده بودند سخن به ميان آورد. اصحاب آرزو كردند كه اى كاش آنها هم چنين توفيقى پيدا مى ‏كردند. آيه فوق در اين زمينه نازل شد.(18)

در اينكه عدد هزار در اينجا براى بیان فضیلت این شب ها با عدد مشخص ایام و ماه هاست یا اینکه فقط برای بیان کثرت، بعضى گفته ‏اند براى تكثير است و ارزش شب قدر از هزاران ماه نيز برتر مى‏ باشد ولى رواياتى كه در بالا نقل كرديم نشان مى‏ دهد كه عدد مزبور براى تعداد است و اصولا عدد هميشه براى تعداد است مگر اينكه قرينه روشنى بر تكثير باشد.(19)

به هر حال ارزش و اهمیت این شب به اندازه ای است که امام صادق(علیه السلام) آن را قلب ماه رمضان(20) و پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن را سَروَر شب ها دانسته اند.(21)

نزول قرآن در شب قدر
موضوع نزول قرآن در شب قدر، یکی از دلایلی است که به عقیده مفسرین، موجب اهمیت و ارزش این شب شده است. همان طو ر که بیان شد، آیه اول سوره قدر و آیه سوم سوره دخان، بیانگر نزول قرآن در این شب است. برخی مفسرین اعتقاد دارند که آغاز نزول تدریجی قرآن در ماه رمضان بوده است. اما بیشتر مفسران معتقدند در این شب، قرآن به صورت یک باره از لوح محفوظ به بیت المعمور یا قلب پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده که به آن نزول دفعی یا نزول اجمالی قرآن می گویند.(22)

قرآن چون يك كتاب سرنوشت‏ ساز است و خط سعادت و خوشبختى و هدايت انسان ها در آن مشخص شده است بايد در شب قدر، شب تعيين سرنوشت ها، نازل گردد و چه زيبا است رابطه ميان «قرآن» و «شب قدر» و چه پر معنى است پيوند اين دو با يكديگر.(23)

شب استغفار
شب قدر فرصت بسیار ویژه ای برای جلب رحمت و عفو خداوند و طلب آمرزش گناهان است. از پیامبر(صلی الله علیه وآله) روایت شده است: «هر کس شب قدر را احیا کند و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، همه گناهانش بخشیده می‌شود».(24)

از آنجا كه در شب قدر سرنوشت انسانها براى يك سال، بر طبق لياقت ها و شايستگی هاى آنها، تعيين مى‏ شود بايد آن شب را بيدار بود و توبه كرد و خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لياقتى بيشتر و بهتر براى رحمت او پيدا كرد. آرى در لحظاتى كه سرنوشت ما تعيين مى‏ شود نبايد انسان در خواب باشد و از همه چيز غافل و بي خبر كه در اين صورت سرنوشت غم ‏انگيزى خواهد داشت.(25)

نزول فرشتگان در شب قدر
بر اساس آیات سوره قدر - همان طور که دیدیم - فرشتگان و «روح» در این شب بر زمین فرود می آیند. در اينكه منظور از «روح» كيست؟ بعضى گفته‏ اند که روح، جبرئيل امين است كه «روح الامين» نيز ناميده مى ‏شود و بعضى «روح» را به معنى «وحى» تفسير كرده ‏اند. قرینه آنها برای چنین تفسیری، آيه 52 سوره شورى یعنی «و كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا»؛ (همان گونه كه بر پيامبران پيش وحى فرستاديم بر تو نيز به فرمان خود وحى كرديم) است. بنابراين مفهوم آيه چنين مى ‏شود: «فرشتگان با وحى الهى در زمينه تعيين مقدرات در آن شب نازل مى ‏شوند».

در اينجا تفسير سومى وجود دارد كه از همه نزديكتر به نظر مى ‏رسد و آن اينكه «روح» مخلوق عظيمى است ما فوق فرشتگان؛ چنان كه در حديثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه شخصى از آن حضرت سؤال كرد: آيا روح همان جبرئيل است؟ امام(ع) در پاسخ فرمود: «جبرئيل از ملائكه است، و روح اعظم از ملائكه است، مگر خداوند متعال نمى‏ فرمايد: ملائكه و روح نازل مى ‏شوند».(26) يعنى به قرينه مقابله، اين دو با هم متفاوتند. تفسيرهاى ديگرى نيز براى كلمه «روح» ذكر شده است اما تفاسیر بیان شده در اینجا از مابقی آنها موجه ترند.(27)

طبق برخی احادیث، فرشتگان هنگام نزول در شب قدر، برای ابلاغ تقدیر سال آینده نزد امام می روند و آنچه مقدر شده را به او ابلاغ می کنند. در حديثى آمده است كه از امام باقر(علیه السلام) سؤال شد: آيا شما مى ‏دانيد شب قدر كدام شب است؟ فرمود: «چگونه نمى ‏دانيم، در حالى فرشتگان در آن شب در گرد ما دور مى‏ زنند».(28)

شب قدر و چگونگی حلول در افق های متعدد مناطق مختلف جهان؟!
با توضیحاتی که درباره شب قدر و ارزش و اهمیت و جایگاه آن بیان شد، بسیاری از ابهامات مربوط به آن باید حل شده باشد اما با این حال ممکن است هنوز سؤالاتی راجع به برخی ابعاد مغفول مانده آن باقی مانده باشد؛ یکی از این سؤالات مربوط به چگونگی حلول این شب مبارک در تمامی نقاط جهان است.

گفتیم که شب قدر در تمام سال بیش از یک شب نیست ولى از طرفى مى دانیم که به جهت تفاوت افق، ماه رمضان در بعضى از کشورها یکى دو روز زودتر و در بعضى دیرتر آغاز مى شود. روى این حساب شب قدر در این نقاط هم یکى دو شب با هم اختلاف پیدا مى کنند و بدین ترتیب براى نقاط مختلف، شب قدرهاى متعدّدى به وجود مى آید. این وضع، با یکى بودن شب قدر در تمام سال و این که فرشتگان در این شب مخصوص، با رحمت الهى فرود مى آیند چگونه قابل جمع است؟

در پاسخ می گوییم که ایراد مذکور از این تصوّر پیش آمده که منظور از یکى بودن شب قدر در تمام سال این است که براى تمام نقاط مختلف روى زمین در هر سال، شب واحد و مشترکى، شب قدر معیّن شده به طورى که این شب در ساعت معیّنى در سراسر کره زمین آغاز و در ساعت معیّنى هم پایان مى پذیرد!

در حالى که این تصوّر اشتباه است، چون مى دانیم زمین کروى است و همیشه یک نیمکره آن در تاریکى و نیمکره دیگر آن در روشنایى قرار دارد و به این ترتیب اصلا امکان ندارد که در ساعت هاى معیّن و مشترکى در سراسر زمین شب باشد. بنابراین منظور از این «شب قدر» در سراسر سال یک شب است، این است که براى اهالى هر نقطه اى بر حسب سال قمرى خودشان، تنها یک «شب قدر» وجود دارد.

توضیح این که: اهالى هر نقطه، سال قمرى خود را بر حسب افق خاصّ آن نقطه از اوّل ماه محرّم آغاز مى کنند و پس از گذشتن چند ماه قمرى، ماه رمضان همان نقطه هم برحسب افق خاصّ آن جا آغاز مى شود و در این ماه، شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوّم براى اهالى آن نقطه «شب قدر» است.

این مطلب که اهالى هر نقطه، ایّام و اوقات مقدّس خود را باید با افق خاصّ آن نقطه تعیین کنند اختصاص به شب قدر نداشته، در سایر روزها و اوقات مقدّس اسلامى هم همین حساب وجود دارد؛ مثلا روز عید فطر و قربان در اسلام روزهاى مقدّسى است و براى آنها عبادت ها و دستورهاى خاصّى وارد شده و هر کدام از این اعیاد هم در تمام سال بیش از یک روز نیست؛ این روز واحد را در کشورهاى مختلف اسلامى با تفاوت افقى که دارند با مراجعه به افق خاصّ هر کشور تعیین مى گردد و به این جهت در بسیارى اوقات - مثلا عید قربان در کشور سعودى - یک روز زودتر از ایران و بعضى از کشورهاى دیگر آغاز مى شود.

باید توجّه داشت که این حساب درباره «شب قدر» با مطالبى مانند این که فرشتگان در این شب نازل مى شوند منافاتى ندارد، زیرا تمام این جریان ها که حکایت از توسعه حرمت خاصّ الهى در این شب مى کند، براى اهالى هر نقطه اى در شب قدر خاصّ آن نقطه صورت مى گیرد.(29)

شب قدر و نقش انسان در تعیین سرنوشت خویش؟!
یکی دیگر از ابهامات و اشکالاتی که ممکن است راجع به شب قدر پدید آید، موضوع مقدر شدن سرنوشت انسان در شب و شائبه پدید آمدن «جبر» در اعمال انسان و مخدوش شدن اختیار وی است.

مسأله منوط بودن سرنوشت انسان به اعمال اختیاری و کار و تلاش او، موضوعی عقلانی و مورد تأیید آموزه های دینی است. برای مثال می بینیم که خداوند متعال در آیه 39 سوره نجم می فرماید: «وَ أَن لَیْسَ لِلاْنْسانِ إلاّ ما سعى»؛ (انسان بهره اى جز سعى و کوشش خود ندارد). علاوه بر آن در آیه 38 سوره مدثّر می خوانیم: (هر کس در گرو اعمال خویش است)؛ «کُلُّ نَفْس بِمَا کَسَبَتْ رَهینَةٌ».

این در حالی است که آنچنان که گفتیم در آموزه های دینی سخن از نزول فرشتگان در شب قدر، برای تقدیر امور بندگان به میان آمده است و شب قدر به عنوان شبی که مقدّرات جهان و انسان، ارزاق و سرآمد عمرها در آن رقم می خورد، معرّفی شده است. با توجه به این گزاره های به ظاهر متناقض این سؤال مطرح می گردد که اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان چه معنا و مفهومی دارد؟ و چگونه انسان می تواند با تلاش و کوشش سرنوشت خویش را تغییر دهد؟

اساسی ترین نکته در پاسخ به این سؤال توجه به این حقیقت است که تقدیر الهى در شب قدر به وسیله فرشتگان و بر طبق شایستگی افراد و میزان ایمان عمل شان تعیین می شود. یعنى براى هر كس آن چیزی را مقدّر مى كنند كه شایسته آن است یا به تعبیری دیگر، زمینه هایش از ناحیه خود او فراهم شده است و این نه تنها منافاتى با اختیار ندارد، بلكه تاكیدى بر آن است.(30)

خداوند متعال بر اساس نظام سراسر حکمت هستی، چنان مقدّر کرده که بین پدیده های جهان روابطی خاص برقرار است؛ برای مثال می بینیم خوردن برخی غذاها بر تقویت حافظه موثر است. اعمال و كردار اختیارى انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست و بین عمل و نتیجه آن رابطه مستقیمی وجود دارد. در شب قدر خداوند متعال رفتارهای برآمده از اختیار انسان را می سنجد و تقدیرشان را بر اساس قالبی تعیین می نماید.

بنابراین، بین تقدیر الهى و اختیار انسان، هیچ منافاتى وجود ندارد؛ زیرا در سلسله علل و شرایط موثّر در سرنوشت انسان، اراده او یكى از علل و اسباب است. لذا می گوییم: آنچه در شب قدر مقدّر می گردد به معنای سلب اختیار از آدمی نیست.

علاوه بر آنچه گفته آمد، باید این نکته را نیر مدنظر قرار داد که هرچند سرنوشت و تقدیر انسان بر اساس اعمال گذشته او معیّن می گردد، امّا انسان می تواند با اختیار خود شرایطی را در آینده فراهم کند که سرنوشت جدیدی را رقم زند. در آن زمان خداوند متعال علل و نتایج پیشین را محو می نماید و شرایط و نتایج جدیدی را مقدّر می گرداند. یعنی هیچ منافاتی ندارد امری كه در شب قدر مقدّر شده است، به صورت دیگری تحقّق یابد؛ چون دگرگونی در تقدیر الهی، با تعلّق مشیّت الهی امری ممکن است. چنان که خود خدا در آیه 39 سوره رعد در این باره می فرماید: «يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ»؛ (خداوند آنچه را بخواهد محو می كند و مندرج می سازد و ام الكتاب [و لوح محفوظ] در نزد اوست). در این آیه به «لوح محفوظ» یا همان «امّ الکتاب» و همچنین «لوح محو و اثبات» اشاره شده است. هر چند آنچه در «امّ الکتاب» ثبت است ـ یعنی قضا و قدر حتمی ـ تغییر پذیر نیست؛ امّا آنچه در «لوح محو و اثبات» ثبت شده است، ـ یعنی قضا و قدر غیر حتمی ـ قابل تغییر و محو و اثبات می باشد.

آموزه های راهگشا و نورانی اهل بیت(علیهم السلام) نیز بر این حقیقت دلالت دارند که امکان پدید آمدن تغییر در قضا و قدر غیرحتمی الهی وجود دارد. امام صادق(علیه السلام) در تبیین اثرات دعا، در توصیه به یکی از شاگردان خود می فرماید: «الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ كُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ كُلِّ حَاجَة»(31)؛ (دعا قضای الهی را بر می گرداند اگر چه قضای الهی محکم شده باشد؛ از این رو زیاد دعا کن که آن کلید هر رحمت و بر آوردن هر حاجت است).

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز درباره تأثیر صدقه در زندگی انسان می فرماید: «إِنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ مِيتَةَ السَّوْءِ عَنِ الْإِنْسَانِ»(32)؛ (صدقه، مرگ بد را از انسان دفع می کند). علاوه بر این، در روایت دیگری از امام صادق(علیه السلام) درباره تأثیر صله رحم در سرنوشت آدمی، می خوانیم که: «صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تُنْسِئُ لَهُ فِي عُمُرِهِ وَ تُوَسِّعُ فِي رِزْقِهِ»(33)؛ (صله رحم اعمال را پاک می کند، بلا را دفع می نماید، اموال را افزایش می دهد، بر طول عمر می افزاید، و رزق را توسعه می دهد).

بنابراین انسان می تواند با تلاش و انجام عمل صالح و امور خیر سرنوشت شایسته ای را برای خود رقم زند و این امر با مقدّراتی که در شب قدر معیّن می گردد منافاتی ندارد.

اعمال و مناسک شب قدر؟
برای بهره جویی از فضائل و برکات شب قدر اعمالی وجود دارد. اعمال شب‏هاى قدر بر دو قسم است. يك قسم آن مشترك ميان هر سه شب است و قسم ديگر اعمالى است مخصوصِ هر يك از اين سه شب.

اعمال مشترك شب‏هاى قدر عبارت اند از:
1. غسل: بهتر است غسلِ شب‏ هاى قدر مقارن غروب آفتاب انجام پذیرد تا شخص نماز مغرب را با غسل بخواند.

2. دو ركعت نماز: در هر ركعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره «قُل هُوَ اللَّه» تلاوت شود و بعد از پايان نماز، هفتاد مرتبه ذکر «اسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ الَيْهِ‏» گفته شود. در روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) آمده است: كسى كه اين عمل را به جا آورد، از جاى خويش برنخيزد مگر اين‏كه خداوند متعال او و پدر و مادرش را بيامرزد و خداوند فرشتگان را مأمور مى ‏كند تا سال آينده براى وى حسنات بنويسند.(34)

3. طلب بخشش از خداوند: امام باقر(عليه السلام) درباره عمل ديگر اين شب فرمود: شخص قرآن را بگشايد و در برابر خود قرار دهد و بگويد: «اللَّهُمَّ انّى‏ اسْئَلُكَ بِكِتابِكَ الْمُنْزَلِ وَما فيهِ، وَفيهِ اسْمُكَ [الْأَعْظَمُ‏] الْأَكْبَرُ، وَ اسْماؤُكَ الْحُسْنى‏، وَما يُخافُ وَيُرْجى‏، انْ تَجْعَلَنى‏ مِنْ عُتَقائِكَ مِنَ النَّارِ»(35)؛ (خدايا از تو خواهم به حق كتاب فرستاده شده ‏ات و آنچه در آن است كه در آن است نام بزرگت و نام هاى نيكويت و آنچه بدان ها ترس و اميد شود كه قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ). سپس حاجت خود را از خدا بخواهد.

4. مراسم قرآن به سر گرفتن: به فرموده امام صادق(عليه السلام)، شخص قرآن مجيد را بر سر بگذارد و بگويد: «اللَّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ ارْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ‏ فيهِ، وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ، فَلا احَدَ اعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ»؛ (خدايا به حق اين قرآن و به حق آن ‏كس كه او را بدين قرآن فرستادى و هر مؤمنى كه در آن مدحش كردى‏ و به حق تو بر ايشان زيرا هيچ‏كس به حق تو از خودت آشناتر نيست)، آن گاه ده مرتبه بگويد: «بِكَ يا اللَّهُ» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدٍ(ص)» و ده مرتبه «بعَلِىٍّ(ع)» و ده مرتبه «بِفاطِمَةَ(س)» و ده مرتبه «بِالْحَسَنِ(ع)» و ده مرتبه «بِالْحُسَيْنِ(ع)» و ده مرتبه «بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع)» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(ع)» و ده مرتبه «بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع)» و ده مرتبه «بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع)» و ده مرتبه «بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى(ع)» و ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(ع)» و ده مرتبه «بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع)» و ده مرتبه «بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِى(ع)» و ده مرتبه «بِالْحُجَّةِ(ع)»، در پايان هر حاجتى كه دارد از خداوند طلب كند.(36)

در تمام اين اذكار، نهايت حضور قلب و توجّه به درگاه خدا را حفظ كند. همچنین بهتر است اگر مى‏ خواهند توسّل گرفته، يا ذكر مصيبتى كنند قبل يا بعد از دعا باشد و دعا را قطع نكنند.

5. زيارت امام حسين(عليه السلام): زيارت امام حسين(ع) در هر يكى از اين سه شب، مستحبّ مؤكّد است و در روايتى آمده است كه سبب آمرزش گناهان مى‏ شود(37) و اگر دسترسى به زيارت از نزديك نداشته باشد، از دور زيارت كند.

6. احيا داشتن شب ‏هاى قدر: به این معنا که شخص يعنى اين شب را تا صبح بيدار باشد و با عبادت و دعا و تلاوت قرآن و جلسات سخنرانى دينى و پرسش و پاسخ‏ هاى مذهبى و يا مطالعه كتاب‏هاى تفسير و عقايد و مواعظ سپرى كند. در روايتى از امام باقر(عليه السلام) آمده است: «هر كس شب قدر را احيا دارد، گناهان او آمرزيده شود، هرچند زياد باشد».(38)

7. صد ركعت نماز: یعنی هر دو رکعت را به یک سلام بگزارد كه فضيلت بسيار دارد و افضل آن است كه اگر توانايى داشته باشد، در هر ركعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره «قل هو اللَّه» را بخواند.

8. خواندن دعایی از امام سجاد(علیه السلام) که با عبارت «اللَّهُمَّ انّى‏ امْسَيْتُ لَكَ عَبْداً داخِراً...» آغاز و با عبارت «...اوْ عافِيَةٍ اوْ بَلاءٍ، اوْ بُؤْسٍ اوْ نَعْمآءَ، انَّكَ سَميعُ الدُّعآءِ» به پایان می رسد و در کتاب مفاتیح الجنان و دیگر کتب ادعیه در دسترس است. امام زين العابدين(ع) اين دعا را در شب ‏هاى نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم در حالت ايستاده و نشسته و در ركوع و سجود مى‏ خواندند.(39)

9. به فرموده علّامه مجلسی بهترين اعمال در اين شب‏ ها طلب «آمرزش گناهان» و دعا براى امور دنيوى و اخروى است. شخص هم براى خود و هم براى پدر و مادر و خويشان و برادران مؤمن چه زنده باشند و چه از دنيا رفته باشند دعا کند. در بعضى از روايات وارد شده است كه دعاى «جوشن كبير» که مشتمل بر 1000 نام خدا و خواندن او به این نام ها برای رهایی از آتش جهنم است، در اين سه شب خوانده شود.(40)

در روايتى آمده است كه شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله عليه و آله) رسيد و عرض كرد: اگر شب قدر را درك كردم، چه چيزى را از خداوند طلب كنم؟ حضرت فرمود: «عافيت و سلامتى را بخواه».(41)،(42)

غیر از این اعمال که به جا آوردن شان در هر سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان مستحب شمرده شده و با تاکید مورد توصیه واقع گشته است، هر کدام از این شب ها نیز، اعمال مخصوصی دارند. اعمالی مانند: صد مرتبه ذکر «استغفرالله ربی واتوب الیه»؛ صد مرتبه گفتن «اللهم العن قتلة أمیرالمؤمنین»؛ فرستادن صلوات بسیار؛ لعن و نفرین بسیار گفتن بر ظالمان و غاصبان حق محمد و آل محمد و قاتل أمیرالمؤمنین؛ دعا کردن برای فرج یا خواندن دعای سلامتی حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه)؛ قرائت سوره های عنکبوت، روم و دخان؛ هزار مرتبه خواندن سوره قدر و... . ادعیه دیگری نیز از سوی ائمه معصومین(علیهم السلام) برای هر کدام از این شب ها وارد شده است که در کتاب شریف «مفاتیح الجنان» و دیگر کتب ادعیه در دسترس است.(43)

سخن پایانی
با اتفاقاتی که در یک سال اخیر روی داده، ماه های منتهی به شب قدر امسال، نه فقط برای ما بلکه برای تمام مردم جهان، تبدیل به ایامی بسیار حساس و ملتهب و متفاوت با گذشته شده است؛ این موضوع ما را بر آن می دارد که در شب های قدر پیش رو، با تضرع و حضور قلب و توجه و اخلاصی بیش از هر زمان دیگر، از درگاه خداوند متعال برای خودمان و دیگر مسلمانان و همه مردم جهان، طلب و التماس صلاح و خیر و هدایت نماییم.

Source:
.
Peinevesht:

(1). قاموس القرآن، قرشى بنابى، على اكبر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1412 هـ ق، چاپ ششم، ج 1، ص 246؛ مفردات الفاظ القرآن، راغب أصفهانى، حسين بن محمد، دار القلم، بیروت، 1412هـ ق، چاپ اول،‏ ج 1، ص 6570؛ لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مكرم‏، محقق / مصحح: مير دامادى، جمال الدين‏، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، بیروت، 1414هـ ق، چاپ سوم،‏ ج 5، ص 74.

(2). الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلاميه، تهران، 1407 هـ ق، چاپ چهارم، ج 1، ص 150.

(3). محاضرات فی الإلهیات، سبحانی، جعفر، موسسه امام صادق(ع)، قم، 1428هـ ق، چاپ یازدهم، ص 226.

(4). الميزان‏ فی تفسیر القرآن، طباطبايى، محمدحسين‏، مترجم: موسوى، محمد باقر، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، قم‏، 1374 ه ش‏، چاپ پنجم، ج 20، ص 561.

(5). سوره طلاق، آیه 7.

(6). تفسیر نمونه، مکارم شيرازي، ناصر، دارالکتب الإسلامیه، تهران، 1371هـ ش، چاپ دهم، ج 27، ص 187 و 188.

(7). تفسیر نمونه، همان، ج 27، ص 185.

(8). بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403هـ ق، چاپ دوم، ج 94، ص 129.

(9). همان، ص 130.

(10). همان، ص۱۰.

(11). الکافی، همان، ج 4، ص 156.

(12). همان، ص 159.

(13). تفسیر نمونه، همان، ج 27، ص 190.

(14). بحارالانوار، همان، ج 94، ص 5.

(15). الدر المنثور فى التفسير بالماثور، سيوطى، عبدالرحمن بن ابى بكر، كتابخانه عمومى حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى، قم‏، 1404 ه ق‏، چاپ اول، ج 6، ص 371.

(16). ن.ک: تفسیر نمونه، همان، ج 27، ص 190.

(17). الدر المنثور فى التفسير بالماثور، همان.

(18). همان

(19). تفسير نمونه، همان، ج‏27، ص 183 و 184.

(20). تفسير نور الثقلين‏، حويزى، عبدعلى بن جمعه‏، مصحح: رسولى، هاشم‏، نشر اسماعيليان‏، قم‏، 1415 هـ ق‏، چاپ چهارم، ج 5، ص 618.

(21). بحار‌الانوار، همان، ج۴۰، ص ۵۴.

(22). تفسیر نمونه، همان، ج 27، ص 182.

(23). همان، ص 192.

(24). وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏، 1409هـ ق‏، چاپ اول‏، ج 10، ص 359.

(25). تفسير نمونه، همان، ج ‏27، ص 191-192.

(26). البرهان في تفسير القرآن‏، بحرانى، هاشم بن سليمان‏، موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامية، قم‏، 1415هـ ق، چاپ اول، ج 5، ص 701.

(27). تفسیر نمونه، همان، ج 27، ص 185.

(28). تفسير الصافي‏، فيض كاشانى، محمد بن شاه مرتضى‏، مقدمه و تصحيح: اعلمى، حسين‏، مكتبة الصدر، تهران‏، 1415ه ق‏، چاپ دوم، ج 5، ص 353.

(29). پاسخ به پرسش های مذهبی، مکارم شیرازی ناصر، سبحانی، جعفر، انتشارات مدرسة الإمام علی بن أبی طالب(ع)، 1377هـ ش، چاپ اول، ص 500.

(30). تفسیر نمونه، همان، ج 27، ص 187.

(31). الکافی، همان، ج 2، ص 470.

(32). همان، ج 4، ص 5.

(34). إقبال الأعمال، ابن طاووس، على بن موسى‏، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران‏، 1409هـ ق، چاپ دوم‏، ج 1، ص 186.

(35). همان.

(36). همان، ص 187.

(37). تهذيب الأحكام، طوسى، محمد بن الحسن‏، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران‏، 1407هـ ق‏، چاپ چهارم‏، ج 6، ص 49.

(38). إقبال الأعمال، همان، ص 186.

(39). البلد الأمين و الدرع الحصين‏، كفعمى، ابراهيم بن على عاملى‏، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، بيروت‏، 1418هـ ق، چاپ اول‏، ص 203.

(40). زاد المعاد، علّامه مجلسى، محمد باقر، دارالكتب اسلاميه، تهران، 1378 هـ ق، ص 186.

(41). مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏، 1408هـ ق، چاپ اول‏، ج 7، ص 458، ح 12.

(42). ن.ک: كليات مفاتيح نوين‏، مكارم شيرازى، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، 1390هـ ش‏، چاپ بيست و نهم‏، صص 783-786.

(43). ن.ک: همان، صص 786-795.

TarikheEnteshar: « 1399/02/07 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 12034