ولادت حضرت مادر؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

ولادت حضرت مادر؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها

معاونت پژوهش پایگاه اینترنتی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem news

Chekideh: تولد حضرت زهرا(س)، ارمغان معراج / القاب حضرت زهرا و معنای مهم ترین نام های ایشان / محبّت فراوان پيامبر(ص) نسبت به فاطمه(س) / عصمت و مقام علمی حضرت زهرا(س) / حجاب و عفاف در سیره حضرت زهرا(س) / زهد حضرت زهرا(س) / الگوهای رفتاری حضرت زهرا(س) به عنوان یک مادر / جایگاه «مادر» در منظومه تعالیم اسلام؟ / چرایی تأکید اسلام بر مقام مادر؟
Keywords: حجاب,زن,الگو,محبّت,اسوه,عصمت,حضرت فاطمه,حضرت زهرا,زهرا,فاطمه,معراج,فاطمه زهرا,زهد,زنان,مادر,روز مادر,عفاف,پيامبر(ص),شیعه,مادری,صدّیقه کبری,صدّيقه,مرضیه,طاهره‏,مباركه,راضيه‏,زكيّه,مرضيّه,محدّثه,بتول‏

ولادت حضرت مادر؛ فاطمه زهرا سلام الله علیها(٢٠ جمادی الثانيه)

تهیه و تحقیق: معاونت پژوهش پایگاه اینترنتی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


همه ساله، سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در کشور ما گرامی داشته می شود و به این مناسبت، جشن های فراوانی در سراسر شهرها برگزار می گردد. همچنین با نام گذاری این روز به عنوان «روز مادر»، بر جایگاه و نقش بسیار با اهمیت مادران در جامعه اسلامی تأکید و الگوهای رفتاری حضرت زهرا(س) در خانواده به عنوان یک مادر بیان می شود. گرچه سخن گفتن از نمونه بارز و الگوی کامل مادر، جناب صدّیقه کبری(س) امری بسیار سخت و خطیر است، امّا شایسته است که از دریای زلال معارف آن بانوی بزرگ، «هم به قدر تشنگی باید چشید».

تولد حضرت زهرا(س)، ارمغان معراج
حضرت فاطمه در سال پنجم بعثت(1)، در روز بیستم ماه جمادی الثانی(2) به دنیا آمدند. در کتاب دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری از امام صادق(عليه السلام) نقل می کند که فرمود: «فاطمه در بیستم جمادی الثانی سال چهل و پنجم از ولادت پیامبر(ص) متولد شد».(3)

در سال پنجم بعثت و پیش از تولد حضرت زهرا(سلام الله علیها)، حادثه بزرگى در زندگى پيامبر(صلى الله عليه وآله) رخ داد؛ او به فرمان خدا براى مشاهده ملكوت آسمان ها به معراج رفت و به مصداق‏ آیه 1 سوره اسراء یعنی «لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا»، آيات عظيم پروردگار را در پهنه بلند آسمان با چشم خود ديد و روح بزرگش آماده پذيرش رسالتى سنگين توأم با اميد گردید. در همین سیر و سفر آسمانی هنگامی که پيامبر(ص) از بهشت عبور مى كرد، جبرئيل از ميوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى كه پيامبر(ص) به زمين بازگشت نطفه حضرت فاطمه زهرا(س) از آن ميوه بهشتى منعقد شد.(4) لذا در حديثی مى خوانيم كه پيامبر(ص) فاطمه(س) را بسيار مى بوسيد، روزى همسرش عايشه بر اين كار خرده گرفت كه چرا اين همه دخترت را مى بوسى؟! پيامبر(ص) در جواب فرمود: «من هر زمان فاطمه را مى بوسم، بوى بهشت برين را از او استشمام مى كنم».(5)

القاب حضرت زهرا و معنای مهم ترین نام های ایشان
اين بانوى بهشتى ده نام داشت كه هر كدام از ديگرى پر معناتر و بيانگر اوصاف و بركات وجود پربركت اوست:
1- فاطمه 2- صدّيقه 3- طاهره‏ 4- مباركه 5- زكيّه 6- راضيه‏ 7- مرضيّه 8- محدّثه 9- زهرا 10- بتول‏.(6)

در نام معروفش «فاطمه» بزرگترين بشارت براى پيروان مكتبش نهفته است؛ چرا كه «فاطمه» از ماده «فطم» به معناى جدا شدن يا بازگرفتن از شير است(7) و طبق حديثى كه از امام علی(علیه السلام) نقل شده، آن بانو به این خاطر به این اسم نامیده شده که (خداوند دوست دارانش را از آتش دوزخ باز گرفته است)؛ «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا عَنِ النَّارِ».(8)

از ميان نام هاى او نام «زهرا» نيز درخشندگى و فروغ خاصى دارد. از امام صادق(علیه السلام) پرسيدند: چرا فاطمه را «زهرا» مى نامند؟ فرمود: «زيرا زهرا به معناى درخشنده است و فاطمه چنان بود كه چون در محراب عبادت مى ايستاد نور او براى اهل آسمان ها پرتوافكن مى شد همان گونه كه نور ستارگان براى اهل زمين پرتو افكن است لذا زهرا نام نهاده شد».(9)

محبّت فراوان پيامبر(ص) نسبت به فاطمه(س)
بیانات فراوانی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) وارد شده که دالّ بر محبت فراوان حضرت شان به دخترشان حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است. بديهى است علاقه پيامبر تنها به خاطر رابطه پدرى و فرزندى نبود، هر چند اين عاطفه در وجود پيامبر(ص) موج مى زد، امّا تعبيرات و سخنانى كه آن حضرت به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش فاطمه(س) بيان مى كرد، نشان مى داد كه در اينجا معيارهاى ديگرى مطرح است. یعنی محبت به حضرت زهرا به عنوان یکی از اولیای الهی.(10) در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «هنگامى كه شوق بهشت در دلم پيدا مى شود گلوى فاطمه را مى بوسم».(11) این حدیث نیز از بسیاری از محدثین شیعه و سنی راجع به رابطه پیامبر اسلام(ص) با دخترشان نقل شده که فرمودند: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس او را خشمگین کند مرا هشمگین نموده و هر کس او را مسرور كند مرا مسرور نموده است».(12)

بدون شك شخصيت والاى فاطمه(عليها السلام) و آينده درخشان و مقام عرفان و ايمان و عبادتش اين همه احترام را ايجاب مى كرد. چرا كه امامان، همه از نسل او بودند. و به علاوه او همسر بزرگ مرد اسلام اميرمؤمنان على(علیه السلام) بود. اما پيامبر(ص) با اين عمل مى خواست حقيقت ديگرى را نيز به مردم تفهيم كند و ديدگاه اسلام را در زمينه ديگرى روشن سازد و در فضای جهل زده جامعه عربی آن روز، انقلاب فكرى و فرهنگى بيافريند و بگويد: دختر، موجودى نيست كه بايد زنده به گور شود، ببينيد من دست دخترم را مى بوسم، او را بر جاى خود مى نشانم و اين همه عظمت و احترام براى او قائلم. دختر انسانى است همچون ساير انسان ها، نعمتى است از نعمت هاى پروردگار، موهبتى است الهى. دختر نيز مى تواند مانند پسر مدارج كمال را طى كند و به حريم قرب خدا راه يابد. پیامبر(ص) به اين ترتيب شخصيت در هم شكسته زن را در آن محيط تاريك احيا فرمود.(13)

عصمت و مقام علمی حضرت زهرا(س)
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به سبب آنکه یکی از مصادیق آیه تطهیر(14) است، دارای مقام عصمت است: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»؛ (جز این نیست که همواره خدا می خواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است پاک و پاکیزه گرداند).(15) بر اساس این آیه، خداوند اراده کرده است اهل بیت(علیهم السلام) را از هرگونه زشتی و پلیدی پاک گرداند و بنابر بسیاری از روایات شیعه و اهل سنّت، فاطمه یکی از مصادیق اهل بیت است.(16) در منابع روایی و تاریخی اهل سنت روایاتی گزارش شده که پیامبر(ص) با استشهاد به آیه تطهیر، اهل بیت خود یعنی فاطمه(س)، علی(علیه السلام)، حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) را از هرگونه گناه مبرّا دانسته است.(17)

همچنین آن حضرت به خاطر تربیت یافتن در دامان پدری چون پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) واجد والاترین مراتب علمی نیز بودند. ممکن نیست فردى که به مقامات والاى علم و دانش نرسیده، رضاى او رضاى خدا و غضب او غضب پروردگار و پیغمبر باشد. روایات مهمّى در منابع معروف اسلامى وارد شده، که از مقام ارجمند علمى این بانوى بزرگ پرده بر مى دارد.

ابونعیم در حدیثی از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که روزى رو به یارانش کرد و فرمود: «چه چیزى براى زنان از همه بهتر است؟» یاران ندانستند در جواب چه بگویند. على(علیه السلام) به سوى فاطمه(سلام الله علیها) آمد و این مطلب را به اطلاع او رسانید. بانوى اسلام گفت: «چرا نگفتی از همه بهتر برای آنها این است که نه آنها مردان بیگانه را ببینند و نه مردان بیگانه آنها را [یعنی با آنها جلسات خصوصى نداشته باشند]؟»، على(ع) بازگشت و این پاسخ را به پیغمبر اکرم(ص) عرض کرد. پیامبر فرمود: «چه کسى این پاسخ را به تو آموخت؟»، عرض کرد: «فاطمه». پیامبر فرمود: «او پاره وجود من است».(18)

این حدیث نشان مى دهد که امیرمؤمنان(علیه السلام) با آن مقام عظیمى که در علوم و دانش داشت که دوست و دشمن همه به آن معترفند و باب مدینه علم پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بود گاهى از محضر همسرش فاطمه(علیها السلام) استفاده علمى مى کرد. این سخن پیغمبر(ص) نیز که بعد از بیان احاطه علمى فاطمه(س) مى گوید: «او پاره اى از وجود من است» بیانگر این واقعیت است که منظور فقط این نیست که حضرت زهرا(س) پاره تن و جسم آن حضرت باشد بلکه فاطمه(س) پاره اى از روح پیامبر(ص) و علم و دانش و اخلاق و ایمان و فضیلت او نیز بود و پرتوى از آن خورشید و شعله اى از آن مشکات محسوب مى شد.

منشأ علم بی کران آن حضرت، علاوه بر پرورش در دامان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، نتیجه ارتباط ایشان با عالم غیب نیز بود. این همان چیزی است که در اصطلاح دینی به آن «محدَّث بودن» اطلاق می شود. موضوع محدث بودن مسئله ا‏ى مسلم در آموزه های اسلامى است؛ زیرا شیعه و اهل سنت در این مطلب هم ‏رأى و هم‏ سخن هستند و علمای اهل سنت به امکان «محدَّث» و مورد سخن غیب قرار گرفتن افراد تصریح کرده اند. قرطبی در این باره می نویسد: «محدث کسی است که پندار و گمانش صادق باشد یا به او الهام می شود؛ آن کسی که در دلش به صورت الهام یا مکاشفه از عالم بالا چیزی القا شده باشد و یا اینکه بدون تصمیم قبلی سخن راستی بر زبانش جاری شود و یا بدون آنکه به مقام نبوت رسیده باشد ملائکه با او سخن گویند. این کرامتی است که خدا به هریک از بندگانش که بخواهد، عطا می فرماید».(19) همچنین از امامان اهل بیت روایات بسیار نقل شده است که جانشینان پیامبر(صلى الله علیه وآله) همگی محدّث بوده اند؛ به عنوان نمونه امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «به درستى که اوصیاء محمد همگى محدث هستند».(20)

مقصود از نقل این روایات، اشاره به این مطلب است که حضرت صدیقه(علیها السلام) با على(علیه السلام) و اولاد معصومین او در این فضیلت شریک است و او نیز محدثه بوده، چنان که امامان دوازده‏ گانه محدث بوده‏ اند. امام صادق(علیه السلام) در باره «محدثه بودن» حصرت زهرا(س) مى‏ فرماید: «فاطمه دختر رسول خدا محدثه بود ولی پیامبر نبود. او را از این جهت محدثه نامیده‏ اند که فرشتگان از آسمان بر او نازل مى ‏شدند و با او - همان گونه که با مریم بنت عمران گفتگو داشتند - این چنین سخن مى‏ گفتند: یا فاطمه به درستى که خداى تعالى تو را پاک و منزه گردانید و از میان تمام زنان عالم تو را برگزید... . شبى حضرت صدیقه(علیها السلام) به فرشتگانِ هم ‏صحبت خویش فرمود: آیا آن زنی که از جمیع زنان عالم برتر است مریم نیست؟ جواب دادند: نه، زیرا مریم فقط سیده زنان عالم در زمان خودش بود، ولى خداى تعالى تو را - هم در زمان مریم، و هم در بین زنان دیگر - از اولین و آخرین، سرور بانوان جهان قرار داده است».(21)

همچنین در برخى از احادیث تصریح شده است به اینکه جبرئیل هم ‏صحبت حضرت صدیقه(علیها السلام) بوده است. روایات وارده در این موضوع صریحا حاکى از این است که بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، خداوند متعال براى تسلى خاطر حضرت زهرا(س) فرشتگان را هم ‏صحبت و مانوس او گردانید و در این مورد حضرت صادق(علیه السلام) مى‏ فرماید: «فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم بیش از 75 روز زنده نماند، و غم جان سوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود، به این جهت جبرئیل پى در پى به حضورش مى‏ آمد و او را در عزاى پدر تسلیت مى‏ گفت، و تسلى‏ بخش خاطر غمین زهرا بود؛ و گاه از مقام و منزلت پدر بزرگوارش سخن مى‏ گفت، و گاه از حوادثى که بعد از رحلت او بر ذریه ‏اش وارد مى‏ گردید خبر مى‏ داد؛ و امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز آنچه جبرئیل املاء مى‏ کرد همه را به رشته تحریر در مى‏ آورد، و مجموعه‏ ى این سخنان است که به مصحف فاطمه موسوم گردید».(22)

روایات دال بر «محدثه بودن» حضرت زهرا فراوان است؛ امّا ما به همین مقدار اکتفا می کنیم.

حجاب و عفاف در سیره حضرت زهرا(س)
سیره عملی و جزء جزء حیات آن حضرت گویاترین شاهد قدر و منزلت حیاء، عفاف و حجاب نزد ایشان است. آن حضرت در توصیه ای تربیتی به زنان می فرمایند: «بهترين چيز براي زن آن است كه مردي را نبيند و نيز مورد مشاهده مردان قرار نگيرد».(23) مطالعه متون تاریخی مربوط به پوشش شخصی حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز می تواند راهنمای ما برای شناخت اهمیت این حکم شرعی نزد اهل بیت(علیهم السلام) باشد.

در این باره فضیل بن یسار از امام باقر(علیه السلام) اینگونه روایت می کند که فرمود: «ِفاطمه سيده زنان بهشت است و مقنعه او تا اينجا بيشتر نبود و [امام باقر] با دست تا وسط بازو را نشان داد».(24) این مقنعه بلند فقط بخشی از حجاب حضرت صدیقه طاهره بوده است، چرا که پوشش ایشان هنگام حضور در مجامع عمومی تر، شکلی بسیار کامل تر داشت. در توصیف پوشش آن حضرت در حوادث تلخ بعداز وفات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز می خوانیم که: «مقنعه خود را بر روی سر انداختند [پیچاندند] و سرتاسر خود را با چادرشان پوشاندند، همراه با جمعی زنان قبیله خود راه افتادند در حالی که دنباله دامن شان روی زمین می کشید».(25)

حیای ایشان به آن حد بود که در کتاب «ذخائرالعقبی» از اسماء بنت عمیس داستان عجیبى به این شرح نقل شده است: روزى فاطمه(علیها السلام) به من فرمود: «من از کار مردم مدینه که زنان خود را بعد از وفات به صورت ناخوشایندى براى دفن مى برند و تنها پارچه اى بر او مى افکنند که حجم بدن از پشت آن نمایان است ناخرسندم». اسماء گفت: من در سرزمین حبشه چیزى دیده ام که با آن جنازه مردگان را حمل مى کردند، سپس شاخه هایى از درخت نخل را برداشت و به صورت تابوت مخصوصى درآورد که پارچه اى را روى چوب هاى آن مى افکندند، و بدن را درون آن مى گذاردند، به گونه اى که بدن پیدا نبود. هنگامى که فاطمه بانوى بزرگ اسلام(سلام الله علیها) آن را مشاهده کرد فرمود: «بسیار خوب و عالى است [و هنگامى که من از دنیا رفتم مرا با آن بردارید]». در ذیل همین حدیث آمده است: هنگامى که فاطمه(س) چشمش به آن افتاد تبسم کرد و این تنها تبسم او بعد از وفات پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود.(26)

زهد حضرت زهرا(س)
کم ارزش داشتن مظاهر دنیا، ساده زیستی و زهد، یکی از مهم ترین ویژگی های حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود که در تک تک مراحل حیات پربرکت شان نمود داشت. یکی از بارزترین نمودهای این سادگی جهیزیه آن حضرت بود.

در منابع تاریخی ثبت شده است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) با این وسایل ساده به خانه حضرت علی(علیه السلام) رفتند: يك عدد روسرى بزرگ به چهار درهم، يك قواره پيراهن به هفت درهم، يك تخت كه با چوب و برگ خرما تهيه شده بود، چهار عدد بالش از پوست گوسفند كه از گياه خوشبوى «اذخر» پر شده بود، يك پرده پشمى، يك قطعه حصير، يك عدد آسياب كوچك دستى، يك مشك چرمى، يك طشت مسى، يك ظرف بزرگ براى دوشيدن شير، يك سبوى گِلى سبز رنگ.

این جهزیه به قدری ساده و اندک بود که وقتی آن را نزد پیامبر آوردند، پیامبر گریست و دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا مبارک کن این جهیزیه را که اغلب آن از گل است.(27)

این سادگی در ادامه زندگی آن حضرت نیز مصادیق فراوانی داشت. در روایتى نقل شده که وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) از سفر باز مى گشت نخست به سراغ دخترش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) مى آمد و مدتى نزد او مى ماند. ولى یک بار براى فاطمه زهرا(س) دو دستبند از نقره و همچنین یک گردن بند و دو گوشواره ساخته بودند و ایشان پرده اى بر در اطاق آویزان کرده بود. هنگامى که پیامبر(ص) وارد شد و این منظره را دید بیرون آمد در حالى که آثار غضب در چهره اش نمایان بود، به مسجد آمد و بر منبر نشست. فاطمه(س) دانست که ناخشنودى پیغمبر(ص) به خاطر همان مختصر زینت است، همه را نزد پدر فرستاد تا در راه خدا صرف کند. هنگامى که چشم پیامبر(ص) به آن افتاد سه بار فرمود: «فاطمه آنچه را که مى خواستم انجام داد، پدرش به فدایش باد».(28)

خدمات زهرای مرضیه(سلام الله علیها) در خانه على(علیه السلام) تا آن جا بود که با یک دست گندم را براى پختن نان آسیاب مى کرد و با ست دیگر طفلش را در آغوش مى گرفت. این همه شاهد گویاى مقام زهد اوست.(29)

الگوهای رفتاری حضرت زهرا(س) به عنوان یک مادر
یکی از مهم ترین و درس آموزترین ویژگی های حضرت زهرا(سلام الله علیها)، راهکارهای تربیتی ایشان در پرورش فرزندان شان است که می تواند برای هر مادری الگوی کاملی باشد.

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) خود با فرزندانش هم بازی می شد و در حین بازی با استفاده از الفاظ و جملات مناسب سعی در ساختن شخصیت کودکانش و ارائه الگویی مناسب در زندگی برای آن ها داشت. ایشان با فرزندش امام مجتبی(علیه السلام) بازی می کرد و او را بالا می انداخت و برایش شعری می خواند که مضمون آن چنین بود: «پسرم حسن مانند پدرت باش؛ ریسمان ظلم را از حق بر کن. خدایی را بپرست که صاحب نعمت های متعدد است و هرگز با صاحبان ظلم و تعدی دوستی مکن».(30)

رعایت عدالت در بین فرزندان اعتماد آنها را جلب می کند و تأثیر ایجابی عمیقی بر آنها می گذارد. نمودهای این عدالت در ابراز محبت، تأمین نیازهای مادی، گفتگو، مشاوره، تقدیم هدیه، خرید و... از والدین به فرزندان صورت می پذیرد. در نبود عدالت، تبعیض و مقدم داشتن یکی از فرزندان بر دیگری، حسادت و نفرت فرزندان از همدیگر را برمی انگیزد و ممکن است موجب شود که آن کودک، لجوج بار بیاید.

در برخورد حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با فرزندان نمونه هایی از رعایت این اصل ظریف و مهم تربیتی به چشم می خورد. روزی امام حسن(علیه السلام) نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمد و اظهار تشنگی کرد و از پیامبر(ص) تقاضای آب نمود. رسول خدا(ص) بی درنگ برخاسته، ظرفی برداشت و از گوسفندی که داخل منزل بود، مقداری شیر دوشید و به امام حسن داد. در این هنگام حسین(علیه السلام) خواست تا ظرف شیر را از برادرش بگیرد. اما پیامبر به حمایت از امام حسن(ع) مانع گرفتن شیر شد. فاطمه(س) که شاهد این ماجرا بود، به پیامبر گفت: گویا حسن(ع) برای شما عزیزتر از حسین است؟ پیامبر(ص) فرمود: نه هر دو برایم عزیز و محبوبند، ولی چون اول حسن(ع) تقاضا کرد او را مقدم داشتم.(31)

یکی دیگر از مهم ترین اصول تربیتی که والدین باید آن رعایت آن را در تعامل با فرزندان شان مدنظر قرار دهند، پرورش روحیه نوع دوستی و مواجهه با مشکلات است که در زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها) به عنوان به یک مادر؛ نمود فراوانی داشت. در کتب حدیثی وارد شده که فرزندان فاطمه(س) همواره شاهد آن بودند که مادرشان به مردم کمک کرده و خود گرسنه می ماند و به قیمت گرسنگی خود دیگران را سیر می کرد.(32)

سیره حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و الگوهای رفتاری ایشان در تعامل با فرزندانش مملو از مثال های درس آموزی در زمینه تربیت فرزندان است اما در این مقال کوتاه امکان پرداختن به همه آنها وجود ندارد.

جایگاه «مادر» در منظومه تعالیم اسلام؟
در تعالیم دین اسلام، جایگاه «مادر» همیشه به عنوان شأنی بااهمیت و شایسته احترام مورد تأکید قرار گرفته است. برای مثال در قرآن مجید، 4 بار پس از آموزه «توحید»، جایگاه و مقام «مادر» مورد اشاره قرار گرفته است.(33) در آیات و روایات، بیانات فراوانی مختص به جایگاه و شأن مخصوص مقام مادر می توان یافت.

برای مثال می بینیم که در آیه 14 سوره لقمان(34) و آیه 15 سوره احقاف(35)، با بیان رنج و تلاش مادر در دوران بارداری، بر اهمیت و ارزش کار او و لزوم تشکر از آن تأکیده شده است. این تأکید به خاطر سختی های زنان در این دوران پرمشقت است که در آن گرفتار سستى مى شوند. چون در این دوران شيره جان و مغز استخوان شان را به پرورش جنين خود اختصاص مى دهند و از تمام مواد حياتى وجود خود بهترينش را تقديم او مى دارند. به همين دليل است که می بینیم زنان در 9 ماه حمل دچار كمبود نقصان ويتامين ها مى شوند.(36)

در بیانات پیشوایان اسلامی نیز مثال های متعددی از لزوم توجه به جایگاه مادران به چشم می خورد. برای مثال در بیانی نبوی و در بیان اهمیت رضایت مادر می خوانیم که: «بهشت زیر پای مادران است».(37) نیز در نقلی تاریخی می خوانیم که وقتی مردی خدمت آن حضرت رسید و سؤال کرد که چه کسی شایستگی نیکی کردن دارد، رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) او را به احسان به «مادر» توصیه کرد و بعداز تکرار دوباره و سه باره این پرسش، همین پاسخ را از آن حضرت شنید.(38)

همچنین در روایتی از امام سجاد(علیه السلام) نیز می خوانیم که بعد از شمارش همه حقوق عظیمی که مادران به گردن فرزندان شان دارند، این حقیقت بیان می شود که، منزلت آن صاحب حق آن قدر والا و ارزشمند است، که حتی امکان شکرگزاری او بدون کمک و یاری خداوند، میسر نیست.(39)

علاوه بر این روایات، در فرمایشات ائمه اهل بیت(علیهم السلام)، «مادران» دارای جایگاهی معروفی می شوند که رضایت یا عدم رضایت آنها می تواند عاملی تأثیرگذار در «عاقبت به خیری» و «سعادت» فرزندان یا «شقاوت» و تباهی آنها باشد.

امام صادق(علیه السلام) ضمن بیان واقعه ای تاریخی درباره یکی از نزدیکان حضرت موسی(علیه السلام)، نیکی آن شخص را به مادر خود - در کنار احسان به پدر - موجب برخوردار شدنش از نعمات الهی معرفی کرده است.(40)

همچنین پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) در بیانی بسیار مهم و ارزشمند، نیکی کردن به مادر و جلب رضایت او را مقدمه توبه و استغفار از گناهان و عاقبت بخیری دانسته است.(41) و در مقابل، در بیانی دیگر نارضایتی مادر را - در کنار پدر - به عنوان یکی از چهار عاملی که رحمت الهی را از انسان دریغ می کند برشمرده است.(42)

همه این آموزه ها و دیگر بیاناتی که امکان بیان شان در این مقال مختصر نبود، دلالت بر اهمیت جایگاه بی نظیر مادر در تعالیم اسلامی دارد.

چرایی تأکید اسلام بر مقام مادر؟
تأکید اسلام بر جایگاه «مادران» فقط نظر به جنبه های اخروی و معنوی ندارد و به خاطر واقعیتی انکارناشدنی در جامعه است. تأثیرگذاری مادر در شکل گیری خانواده، به عنوان مهم ترین نهاد اجتماعی، نمی تواند بر کسی پوشیده باشد.

نمی توانیم انکار کنیم که جامعه چیزی نیست جز انبوه خانواده های کوچکی که در کنار هم قرار قرار گرفته و کلیت واحدی به نام «نظام اجتماعی» را پدید آورده اند. برای ساختن یک جامعه ای موفق، می توان از طریق خانواده به فرزندان - به عنوان شهروندان نسل های آینده جامعه و بازیگران عرصه های مختلف اقتصادی و فرهنگی و نظامی و بهداشتی آن - فداکاری، محبت، عشق، آداب و رسوم، فرهنگ بومی، وظیفه شناسی، مسئولیت پذیری و بسیاری دیگر از آموزه های اخلاقی را آموخت و بدین وسیله بذر شرافت، سازگاری و سلامتِ جسمی و روانی و عاطفی را درون آنها کاشت.(43) در یک کلمه، شخصیت شان را شکل داد.

در این پروسه بسیار با اهمیت اگرچه مادران و پدران هر دو سهیم اند، اما این مادران هستند که به خاطر گستره تعامل و عمق ارتباطی که با فرزندان دارند، نقش اساسی را ایفا می کنند.

کسانی که نقش «مادری» را کم ارج می دانند و تربیت فرزند را امری بی ارزش و مقدار ارزیابی می کنند و الگوی «زنان موفق» را در نقش ها و هویت های شغلی و ورزشی و تحصیلی منحصر می کنند، دانسته یا ندانسته، شکل گیری هویت نسل های آینده را با تهدیداتی جبران نشدنی مواجه می سازند.

بعداز محدود شدن الگوی زنان موفق در «زنان شاغل»، در بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان، وظیفه تربیتی کودکان به مربیان «مهد کودک» ها و پرستاران خانگی سپرده شد. یعنی کسانی که نوعا نگاهی کاری و از سر تأمین معیشت به این مسئولیت مهم دارند و - چه بسا به خاطر درگیر بودن با مشکلات متعدد اقتصادی و اخلاقی - دقت لازم را در وظیفه تربیتی شان به خرج ندهند. گذشته از این مشکل بسیار مهم و حتی بر فرض وظیفه شناسی مربیان و پرستاران، نفس عدم وجود مادر در خانه و از دست رفتن اوقات مورد نیاز برای تربیت کودک، موجب کاهش فرصت های همگرایی و هم نشینی مادر و فرزند و در نتیجه پدید آمدن کمبودهای روانی و احساسی و نقصان های عاطفی در کودکان می شود. چنین کودکانی ظرفیت فراوانی برای پرخاشگری و عقده ای شدن دارند و چه بسا با کمترین توجّه دروغین و فریب در تور شیاطین جامعه گرفتار آیند.

اینجاست که راز تأکید اسلام بر نقش «مادری» فراتر از همه ثواب های اخروی و مقامات معنوی و فراتر از همه بزرگداشت های تشریفاتی و نمادین روشن می گردد.


مطالعه بیشتر درباره: حضرت فاطمه زهرا(س)

Source:
.
Peinevesht:

(1). الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407هـ ق‏، چاپ چهارم‏، ج 1، ص 458؛ دلائل الإمامة، طبرى آملى صغير، محمد بن جرير بن رستم‏، نشر بعثت‏، قم‏، 1413هـ ق، چاپ اول‏، ص 79؛ روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، فتال نيشابورى، محمد بن احمد، انتشارات رضى‏، قم‏، 1375هـ ش، چاپ اول‏، ج 1، ص 143.

(2). مسار الشيعة، مفيد، محمد بن محمد، نجف، مهدى‏، دار المفيد، قم، 1413هـ ق‏، چاپ اول، ص 54؛ المصباح، كفعمى، ابراهيم بن على عاملى‏، دار الرضي، قم‏، 1405هـ ق، چاپ دوم، ص 512.

(3). الإمامة، طبرى آملى صغير، محمد بن جرير بن رستم‏، نشر بعثت‏، قم‏، 1413هـ ق، چاپ اول، ص 79.

(4). تفسير فرات الكوفي‏، كوفى، فرات بن ابراهيم‏، محقق / مصحح: كاظم، محمد، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي‏، تهران‏، 1410هـ ق، چاپ اول، ص 211.

(5). «فَمَا قَبَّلْتُهَا قَطُّ إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبَى مِنْهَا». بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403هـ ق‏، چاپ دوم، ج 43، ص 6.

(6). زهرا(ع) برترين بانوى جهان‏، مکارم شیرازی، ناصر، ناشر: مؤلّف، قم، بی تا، چاپ اول، ص 21.

(7). كتاب العين‏، فراهيدى، خليل بن أحمد، نشر هجرت‏، قم‏، 1409هـ ق، چاپ دوم، ج 7، ص 442.

(8). بحارالأنوار، همان، ج 42، ص 16.

(9). بحارالانوار، همان، ج 42، ص 12.

(10). زهرا(ع) برترين بانوى جهان‏، همان، ص 25.

(11). «اذَا اشْتَقْتُ الَى الْجَنَّةِ قَبَّلْتُ نَحْرَ فاطِمَةَ». ذخائر العقبى في مناقب ذوى القربى، الطبری، محب الدين أحمد بن عبد الله، مكتبة القدسي، القاهرة، 1356هـ ق، ص 36.

(12). «إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی‏، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی، وَ مَنْ غَاظَهَا فَقَدْ غَاظَنِی‏ وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی». اعتقادات الإماميه، ابن بابويه، محمد بن على‏، كنگره شيخ مفيد، قم‏، 1414هـ ق، چاپ دم، ص 105.

(13). زهرا(ع) برترين بانوى جهان‏، همان، ص 28.

(14). سوره احزاب، آیه 33.

(15). الشافی فی الامامة، سیدمرتضی، علی‌بن حسین، تحقیق: حسینی، سیدعبدالزهرا، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1410هـ ق، ج 4، ص 95.

(16). برای مثال ر.ک: الاحتجاج، طبرسی، احمدبن علی، تحقیق: خرسان، محمدباقر، دارالنعمان، نجف، ۱۳۸۶هـ ق، ج 1، ص 215؛ الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، سیوطی، جلال الدین، کتابخانه مرعشی نجفی، قم، 1404هـ ق، ج 5، ص 198.

(17). الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، همان، ج 5، ص 305؛ مناقب علی بی ابی طالب، ابن مردویه اصفهانی، احمد بن‌ موسی، تحقیق: عبدالرزاق، محمدحسین، انتشارات دارالحدیث، قم، ۱۴۲۴هـ ق، ص 305.

(18). دعائم الإسلام‏، ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى‏، محقق / مصحح: فيضى، آصف‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم، 1385هـ ق، چاپ دوم، ج 2، ص 215.

(19). فيض القدير شرح الجامع الصغير، المناوی، محمد عبدالرؤوف، المكتبة التجارية الكبرى، مصر، 1356هـ ق، الطبعة الاولی، ج 4، ص 507.

(20). «أَنَّ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُونَم. الکافی، همان، ج 1، ص 270.

(21). كتاب سليم بن قيس الهلالي‏، هلالى، سليم بن قيس‏، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد، نشر الهادى‏، قم، 1405هـ ق، چاپ اول‏، ج 2، ص 824.

(22). بحارالانوار، همان، ج 26، ص 41.

(23). «خَيْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ». وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم، 1409هـ ق، چاپ اول، ج 20، ص 67.

(24). «فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَا كَانَ خِمَارُهَا إِلَّا هَكَذَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى وَسَطِ عَضُدِه». مكارم الأخلاق‏، طبرسى، حسن بن فضل‏، نشر الشريف الرضى‏، قم‏، 1412هـ ق، چاپ چهارم، ص 93.

(25). «لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِي لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ يُولَهَا». بحار الأنوار، همان، ج 29، ص 216.

(26). ذخائر العقبى في مناقب ذوي القربى، طبری، محب الدين، مؤسسه‌ دار الكتاب الإسلامى‌، قم‌، 1528هـ ق، چاپ اوّل‌، ج 1، ص 222.

(27). كشف الغمة في معرفة الأئمة، الاربلی، بهاءالدین علی بن عیسی، نشر شریف رضی، قم، بی تا، ج 1، ص 359.

(28). «فَعَلَتْ، فِداها اَبُوها». بحارالانوار، همان، ج 43، ص 20.

(29). «لَقَدْ طَحَنَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ(ص) حَتّى مَجَلَتْ یَدُها، وَ رَبا، وَ اَثَّرَ قُطْبُ الرَّحى فِی یَدِها». حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، الاصبهانی، احمد بن عبدالله، نشر السعادة، مصر، 1394هـ ق، ج 2، ص 41.

(30). المجالس السنيّة في مناقب ومناصب العترة النبويّة، الامین، سید محسن، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، بی تا، ج 1، ص 18؛ شجرة الطوبى، الحائری، محمد مهدی، منشورات المطبعة الحيدرية، نجف، 1358هـ ق، ج 2، ص 257؛ المناقب لابن شهرآشوب‌، محمد بن علی، مؤسسة انتشارات علامه، قم، بی تا، ج 3، ص 389.

(31). بحارالانوار، همان، ج 43، ص 283.

(32). همان، ج 41، ص 34.

(33). ر.ک: آيه 83 سوره بقره، آيه 36 سوره نساء، آيه 151 سوره انعام، آيه 23 سوره اسراء.

(34). «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً».

(35). «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلي‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في‏ عامَيْنِ أَنِ اشْکُرْ لي‏ وَ لِوالِدَيْکَ إِلَيَّ الْمَصيرُ».

(36). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1371هـ ش، چاپ دهم، ج ‏17، ص 40.

(37). مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏، 1408هـ ق، چاپ اول‏، ج 15، ص 180.

(38). الکافی، همان، ج 2، ص 159.

(39). ر.ک: الخصال‏، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، انتشارات جامعه مدرسين‏، قم‏، 1362هـ.ش، چاپ اول‏، ج 2، ص 658.

(40). الکافی، همان، ج 71، ص 65.

(41). همان، ج 71، ص 82.

(42). همان، ج 21، ص 71.

(43). ر.ک: روان شناسی ارشد، نجابتی، موسسه مهشاد، تهران، 1371هـ ش، ص 67.

TarikheEnteshar: « 1398/11/05 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 21322