اهميت کمک به نيازمندان در ماه مبارک رمضان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

اهميت کمک به نيازمندان در ماه مبارک رمضان

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری makarem news

Chekideh: در آيات و روايات اسلامى تأكيد فراوانى بر انفاق در راه خدا و كمك به نيازمندان شده كه در كمتر چيزى اين گونه تأكيد وارد شده است. تعداد آياتى كه كلمه «انفاق» يا مشتقّاتش در آن به كار رفته است، بيش از هفتاد آيه است. البتّه اگر آياتى كه مضمون آنها دلالت بر انفاق دارد، ولى كلمه انفاق يا مشتقّاتش در آن ذكر نشده است را اضافه كنيم، مجموع آيات انفاق بيش از اين تعداد خواهد شد. در ماه مبارك رمضان كه كارهاى عادى مؤمن در آن عبادت محسوب مى ‏شود، چنين طاعتى تا چه حد ارزشمند و والاست! يكى از فلسفه‏ هاى روزه احساس نياز نيازمندان و رسيدگى به حال و وضع فقراست. رسول خدا (ص) نيز می فرمايند: « [در اين ماه] بر فقراء و مساكين خود احسان و انفاق کنيد».
Keywords: روزه,رمضان,امام صادق,نيازمندان,امام باقر,شيطان,مستضعفان,فقر,انفاق,محرومان,صدقه,صدقات,رسول خدا,حضرت زهرا,احسان,قرض الحسنه,ادب,پرهيزگاران,حضرت علی,فقیر,مسکین,مکارم شيرازی,کمک مالی,سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ,امیر مؤمنان علی,اخلاق روزه داران,الصَّدَقَةُ,بَكِّرُوا بِالصَّدَقَةِ,ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ,ما عِنْدَكُمْ‏ يَنْفَدُ,مَنْ‏ جاءَ بِالْحَسَنَةِ,الَّذِينَ يُنْفِقُونَ,سبيل اللّه,ابْتِغاءَ مَرْضاتِ‏ اللَّهِ,قَرْضاً حَسَناً,يُقْرِضُ اللَّهَ,تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ,أَنْفِقُوا مِنْ‏ طَيِّباتِ‏,لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ‏,صدقه پنهانى,انفاق پنهانی,إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ,لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا,عزّت‏ نفس,تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ و,شَهْرُ اللَّهِ

اخلاق روزه داران از منظر آيت الله العظمی مکارم شيرازی

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری


اهميت کمک به نيازمندان در ماه مبارک رمضان

بسم الله الرّحمن الرّحيم

قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ و بر يكديگر سبقت بجوئيد براى رسيدن به آمرزش پروردگار خود و بهشتى كه وسعت آن آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است * همانها كه در وسعت و پريشانى انفاق مى‏ كنند، و خشم خود را فرو مى‏برند و از خطاى مردم مى‏گذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد».[1]

اهميت كمك به نيازمندان در اسلام‏

در آيات و روايات اسلامى تأكيد فراوانى بر انفاق در راه خدا و كمك به نيازمندان شده كه در كمتر چيزى اين گونه تأكيد وارد شده است.[2] تعداد آياتى كه كلمه «انفاق» يا مشتقّاتش در آن به كار رفته است، بيش از هفتاد آيه است. البتّه اگر آياتى كه مضمون آنها دلالت بر انفاق دارد، ولى كلمه انفاق يا مشتقّاتش در آن ذكر نشده است را اضافه كنيم، مجموع آيات انفاق بيش از اين تعداد خواهد شد.[3]

اهميت اين مسئله به اندازه‏ اى است كه قرآن وقتی به پرهيزگاران نويد بهشت برين را با وسعتى كه به اندازه آسمانها و زمين است مى ‏دهد، اولين صفت آنها را «انفاق» در هر حال مى ‏شمارد:[4] «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ».

قرآن در آيه اوّل كوشش و تلاش نيكوكاران را تشبيه به يك مسابقه معنوى كرده كه هدف نهايى آن آمرزش الهى و نعمت‏ هاى جاويدان بهشت است. در آيه دوّم پرهيزگاران را معرفى مى‏ كند و پنج صفت از اوصاف عالى و انسانى براى آنها ذكر نموده که اوّلين آن اوصاف «انفاق» است.[5]

قرآن کريم در جاى ديگر به كسانى كه آشكارا و پنهان در راه خدا انفاق مى‏ كنند وعده مى‏ دهد كه هيچ ترس و اندوهى [در قيامت] در برابر عذاب ‏هاى الهى نخواهند داشت: «الَّذِينَ‏ يُنْفِقُونَ‏ أَمْوالَهُمْ‏ بِاللَّيْلِ‏ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛[6] آنها كه اموال خود را، شب يا روز، پنهان يا آشكار، انفاق مى ‏كنند، مزدشان نزد پروردگارشان [محفوظ] است، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مى ‏شوند».[7]

خداوند متعال در قرآن مجيد، انسان را به پرداخت قسمتى از آنچه نصيب او مى ‏گردد و در اختيارش مى ‏باشد، فرمان داده است. در آيه 19 سوره ذاريات تعبير زيبايى از اين مطلب شده است: «وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌ‏ لِلسَّائِلِ‏ وَ الْمَحْرُومِ؛ و در اموال آنان (پرهيزگاران) حقّى براى سائل و محروم بود». برابر اين آيه، مؤمن براى فقرا و مساكين در اموالش حقّى قائل است.

مرحوم كلينى در كتاب‏ كافى‏ در آغاز جلد چهارم،[8] چندين باب با روايات بسيار ذكر مى ‏كند درباره اهميت صدقه و اينكه تأثير عميقى در دفع بلا دارد و موجب افزايش و بركت اموال مى‏ شود.

در حديثى از امام باقر عليه السلام مى‏ خوانيم: «اَلْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَزِيدَانِ فِي الْعُمُرِ وَ يَدْفَعَانِ تِسْعِينَ[9] مِيتَةَ السَّوْءِ؛[10] نيكى و صدقه فقر را از انسان دور مى ‏كند و سبب طول عمر مى‏ شود و نود نوع مرگ بد را دور مى ‏سازد».

در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است كه فرمود: «وَ لَأَنْ أَعُولَ أَهْلَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ أُشْبِعَ جَوْعَتَهُمْ وَ أَكْسُوَ عَوْرَتَهُمْ وَ أَكُفَّ وُجُوهَهُمْ عَنِ النَّاسِ، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَحُجَّ حَجَّةً وَ حَجَّةً وَ حَجَّةً، حَتَّى انْتَهَى إِلَى عَشْرٍ وَ عَشْرٍ وَ عَشْرٍ وَ مِثْلَهَا وَ مِثْلَهَا، حَتَّى انْتَهَى إِلَى سَبْعِينَ‏؛[11] اگر خانواده ‏اى از مسلمانان را كه فقيرند تكفّل كنم، گرسنگى آنها را برطرف سازم، برهنگان آنها را بپوشانم و آنها را از اينكه دست نياز به سوى مردم دراز كنند باز دارم، براى من محبوب ‏تر از آن است كه يك حج و يك حج و يك حج - و همچنان امام عليه السلام ادامه داد تا ده حج و ده حج و ده حج تا به هفتاد حج رسيد - به جا آورم».

امام صادق عليه السلام می فرمايد: «بَكِّرُوا بِالصَّدَقَةِ وَ ارْغَبُوا فِيهَا، فَمَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَتَصَدَّقُ بِصَدَقَةٍ يُرِيدُ بِهَا مَا عِنْدَ اللَّهِ لِيَدْفَعَ اللَّهُ بِهَا عَنْهُ شَرَّ مَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ، إِلَّا وَقَاهُ اللَّهُ شَرَّ مَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ؛[12] صبحگاهان صدقه دهيد و به آن علاقه ‏مند باشيد، هيچ مؤمنى نيست كه براى خدا به نيازمند صدقه دهد تا شر بلاهايى كه از آسمان به زمين نازل مى ‏شود در آن روز ازاو باز دارد، مگر اينكه خداوند چنين خواهد كرد و اين شرور را از او دفع مى ‏كند».[13]

«انفاق» در تعبيرات زيباى قرآن‏

به منظور بيان اهمّيّت انفاق در اسلام و نشان دادن ارزش آن در قرآن، تعبيراتى كه خداوند در آيات متعدّد قرآن از انفاق فرموده است، بسيار قابل توجّه و دقّت است. در اينجا تنها به چند نمونه آن اشاره مى‏ شود.[14]

1. خداوند در آيه 96 سوره نحل مى‏فرمايد: «ما عِنْدَكُمْ‏ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ؛ آنچه نزد شماست فانى مى ‏شود، امّا آنچه نزد خداست باقى است».

چه تعبير زيبايى! چه عبارت كوتاه و پرمعنايى! يعنى اگر كسى ميليون‏ها تومان پول خرج كند، تماماً از بين مى‏ رود؛ ولى اگر يك تومان براى رضاى خداوند و در راه خدا هزينه شود، نزد خداوند در خزانه غيب او باقى مى ‏ماند؛ يعنى بر خلاف آنچه بيشتر مردم تصوّر مى‏كنند، انفاق نابود نمى ‏شود.

2. در آيه 89 سوره نمل آمده است: «مَنْ‏ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ‏ خَيْرٌ مِنْها؛ هر كس كار نيك و خوبى انجام دهد، بهتر از آن را پاداش مى‏ گيرد».[15]

برابر صراحت اين آيه شريفه، نه تنها انفاق و صدقه از بين نمى ‏رود و نزد خداوند باقى مى ‏ماند، بلكه خداوند در عوض، چيزى بهتر به انفاق كننده مى‏ دهد.

3. آيه 160 سوره انعام ارزش انفاق را فراتر برده است و خداوند در آن آيه مى ‏فرمايد: «مَنْ‏ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها؛ هر كسى كار خوبى انجام دهد، خداوند ده برابر به او پاداش مى ‏دهد».

اين آيه كه به طور كلّى درباره «حسنات» است، «انفاق» يكى از حسنات بزرگ را هم در برمى ‏گيرد كه برابر صراحت آن، ده برابر ثواب و پاداش دارد. [16]

4. خداوند در آيه 261 سوره بقره مى ‏فرمايد: «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ‏ سَنابِلَ‏ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ؛ كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه، يك صد دانه باشد و خداوند آن را براى هر كس بخواهد [و شايستگى داشته باشد] دو يا چند برابر مى‏كند و خدا [از نظر قدرت و رحمت‏] وسيع و [به همه چيز] داناست.

در اين آيه شريفه براى انفاق «فى سبيل اللّه» تشبيه زيبا و مثال جالبى بيان شده است.[17] در آن ارزش فوق العاده‏اى براى صدقه و انفاق بيان مى‏ شود در اين آيه آمده است: «مَثَل كسانى كه انفاق مى‏ كنند و قسمتى از اموالشان را در راه خدا به فقرا و مساكين مى‏ دهند، همچون يك دانه است كه هر گاه در زمينى حاصل خيز و مستعد كاشته شود، رشد و نموّ مى ‏كند، به هفت خوشه تبديل مى ‏شود و در هر خوشه يك صد دانه جاى مى ‏گيرد». يعنى انفاق تا هفتصد برابر اجر و پاداش دارد و حتّى بيش از اين؛ زيرا كه خداوند براى هر كس كه بخواهد آن را مضاعف، دو برابر يا بيشتر مى ‏كند.

سپس آيه شريفه مى ‏فرمايد: «شما نگران آن نباشيد كه اين ثواب ‏ها از كجا مى ‏آيد. چون خزانه غيب الهى، وسيع و گسترده است و علاوه بر اين خداوند نسبت به همه چيز و همه كس آگاه است».[18]

5. خداوند در آيه 265 سوره بقره مى‏ فرمايد: «وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ‏ اللَّهِ‏ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ مَثَل كسانى كه اموال خود را براى خشنودى خدا، و تثبيت [ملكات انسانى در] روح خود، انفاق مى‏ كنند، همچون باغى است كه در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت به آن برسد، و ميوه خود را دو چندان دهد، و خداوند به آنچه انجام مى‏ دهيد، بيناست».

خداوند مى ‏فرمايد: كسانى كه به خاطر رضايت و خشنودى خدا و بدون منّت و آزار با اخلاص انفاق مى‏ كنند، همچون بوستانى‏ اند كه در بلنداى زمين حاصل‏خيزى واقع است. آفتاب از هر سو بر آن مى ‏تابد و بارانى تند، آن را سيراب مى‏كند و طبيعتاً ميوه‏ هاى فراوانى مى‏ دهد. مَثَل آن انفاق كنندگان مثل چنين باغ‏ سرسبز و پر ميوه است. يعنى خودشان خرّم و زنده‏دل و انفاقشان تا اين اندازه پرثمر است.

انگيزه و قصد انفاق كنندگان را برابر اين آيه شريفه مى ‏توان چنين برشمرد:

اوّل: «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ‏ اللَّهِ‏» يعنى تنها براى طلب رضاى حق انفاق مى‏كنند نه براى ريا و خودنمايى و نه قصد آزار و اذيّت و منّت و نيز نه به قصد رفتن به بهشت و نه از ترس جهنّم.

دوّم: نيّت و انگيزه ديگر انفاق كنندگان در اين آيه شريفه، رشد كمالات نفسانى و ملكات روحانى است. «تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» يعنى اينان به منظور تثبيت كمالاتى چون ايثار، فداكارى، جود، سخاء، و نوع دوستى و ... انفاق مى ‏كنند.

يكى از نتايج به دست آمده از اين مَثَل آن است كه علاوه بر بهشت موعود در آخرت، بهشتى هم در اين دنيا وجود دارد و آن باغ سرسبز و پر ميوه دل و جان مؤمن؛ يعنى همان صفات و فضايل نيكوى اخلاقى و صفاى روح اوست. اين بهشت دنيايى را هنگامى مى‏ توان درك و لمس كرد كه كارها تنها براى خشنودى خداوند باشد «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ‏ اللَّهِ‏» و هيچ شائبه ريا و نيز غير خدا در بين نباشد. جمله آخر به همين موضوع اشاره دارد «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» اگر ذرّه ‏اى ناخالصى و يا اهداف و انگيزه ‏هاى غير خدايى وجود داشته باشد، خداوند نسبت بدان آگاه است.[19]

6. در آيه شريفه 245 سوره بقره مى ‏فرمايد: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً؛ كيست كه به خدا «قرض الحسنه ‏اى» بدهد [و از اموالى كه خدا به او بخشيده، انفاق كند] تا آن را براى او چندين برابر كند؟».

تعبير «قرض الحسنه» در مورد انفاق چه بديع و شگفت است! خدايى كه بى نياز مطلق است و وجودش غنى بالذّات و خود مالك همه چيز، چگونه ممكن است از انسان نيازمند فقير ناچيز، كه هر دم از حيات او به اراده الهى وابسته است و اگر رشته فيض الهى از او بريده شود، نيست و نابود مى ‏شود، وام بگيرد؟ با توجّه به اينكه در شرع مقدّس اسلام «قرض ربوى» حرام است. آيا اين تعبير بديع «قرض الحسنه» چيزى جز بيان اهمّيّت انفاق و تشويق بندگان به انجام خالصانه آن است؟

ذكراين نكته ضرورى است كه تحريم «قرض ربوى» ناظر به بندگان است؛ امّا تعبير «قرض الحسنه» در آيه شريفه بالا، به معناى «وام ربوى» است. يعنى خداوند نه تنها اصل آنچه را از بنده مى ‏گيرد، بدو باز مى‏ گرداند، بلكه چندين برابرش را نيز بدو مى ‏بخشد.

آيه شريفه فوق در آيه 11 سوره حديد نيز تكرار و جمله‏ اى هم بر آن افزوده شده است. «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ‏ لَهُ‏ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ‏». يعنى [اوّلًا] چند برابر به او برمى ‏گرداند و [در مرحله بعد] اجر كريم و پاداش پرارزش در انتظار اوست.[20]

انفاق از دوست داشتنى ‏ها

در آيه 92 سوره آل عمران مى‏ خوانيم: «لَنْ‏ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ هرگز به [حقيقت‏] نيكوكارى نمى‏ رسيد مگر اين كه از آنچه دوست داريد، [در راه خدا] انفاق كنيد، و آنچه انفاق مى ‏كنيد، خداوند از آن آگاه است».

در آيه شريفه 267 سوره بقره نيز آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ‏ طَيِّباتِ‏ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ‏؛ اى ايمان آورندگان از دستاوردهاى نيكوى خويش و از آنچه برايتان از زمين رويانديم انفاق كنيد».

طبق اين آيات آنچه خدا از ما خواسته اين است که: از چيزهاى خوب و ارزشمند خود انفاق كنيم. حتّى در آيه اوّل به فراتر از اين دستور مى ‏دهد كه نه تنها از دستاوردهاى خوب و ارزشمند خود انفاق كنيد، بلكه چيزى را در راه خداوند به نيازمندان بدهيد كه خود دوست مى ‏داريد. همان غذايى كه خود مى‏خوريد در انفاقتان به نيازمندان بخورانيد. همان جامه ‏اى كه بر تن فرزندان خود مى ‏كنيد، بر فرزندانشان بپوشانيد و همان آسايشى كه براى خود و خانواده خود مى‏خواهيد، براى آنان بخواهيد و فراهم آوريد. [21]

اگر شخصى، غذاهاى اضافى، لباس‏ هاى كهنه و آنچه را كه نياز ندارد، انفاق كند اشكالى در بين نيست؛ اين، حدّاقل و پايين ‏ترين مرتبه انفاق است. ولى براى رسيدن به بالاترين مراتب انفاق و دست يافتن به كمال، انسان بايد آنچه را كه دوست دارد و خود مى ‏خواهد، انفاق كند.

درباره حضرت زهرا عليها السلام گفته‏ اند كه: وقتى ايشان را به خانه شوهر مى ‏بردند، نيازمندى از آن حضرت درخواست كمك كرد، ايشان با آن كه لباس كهنه و عادى اضافه همراه خود داشت و مى ‏توانست آن را انفاق كند، لباس عروسى خود را به نيازمند داد و خود لباس كهنه پوشيد.[22] در تمام تاريخ بشريّت، چنين انفاق خالصانه ‏اى را نمى‏ توان يافت كه دختر جوان تازه عروسى، لباس عروسى‏ اش را به نيازمندى بدهد. اين براستى مصداق روشن آيه شريفه بالاست.

در زندگانى ديگر معصومان عليهم السلام نيز چنين انفاق ‏هايى را مى ‏توان يافت. در حالات حضرت على عليه السلام نوشته‏اند: «هنگامى كه لباس مى ‏خريد، دو لباس تهيّه مى ‏كرد و هر دو را نزد قنبر، غلامش مى‏ گذاشت و مى ‏فرمود هر كدام را كه بهتر است بردار، و ديگرى را براى خود بر مى‏ داشت».[23]

امام صادق عليه السلام در روايتى مى ‏فرمايد: «مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا وُكِّلَ بِهِ مَلَكٌ، إِلَّا الصَّدَقَةُ، فَإِنَّهَا تَقَعُ فِي يَدِ اللَّهِ تَعَالَى؛ تمام اعمال شايسته انسان موكّلى دارد (روزه، نماز، جهاد، حج و ... به وسيله فرشتگان به آسمانها برده مى‏ شود و به مقام قرب الهى مى‏ رسد) تنها صدقه و انفاق است كه بدون واسطه و مستقيماً در دست خداوند قرار مى‏ گيرد».[24] آيا سزاوار است عملى تا اين پايه ارزشمند، يعنى انفاق، كه بدون واسطه به دست خدا مى‏ رسد، از اموالى باشد كه خود دوست نداريم؟![25]

انفاق‏ هاى همراه با اذيّت و آزار

خداوند متعال در آيه 264 سوره بقره مى‏ فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ‏ بِالْمَنِ‏ وَ الْأَذى‏ كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لايُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لايَقْدِرُونَ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لايَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! بخشش هاى خود را با منّت و آزار باطل مسازيد. همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم، انفاق مى‏ كند و به خدا و روز رستاخيز ايمان نمى ‏آورد. [كار او] همچون قطعه سنگى است كه بر آن [قشر نازكى از] خاك باشد [بذرهايى در آن افشانده شود] و رگبار باران بدان رسد [و همه خاكها و بذرها را بشويد] و آن را صاف [و خالى از خاك و بذر] رها كند. آنان از كارى كه انجام داده‏ اند، چيزى به دست نمى ‏آورند و خداوند جمعيّت كافران را هدايت نمى ‏كند».

در اين آيه بحث درباره انفاق منفى است و اين كه افراد باايمان نبايد انفاق ‏هاى خود را در راه خدا، بر اثر منّت گذاردن و آزار رساندن به ديگران باطل سازند. اين آيه شريفه با خطاب به مؤمنان و اهل ايمان شروع مى ‏شود. معناى اين خطاب آن است كه آنچه در اين آيه بيان شده و بدان دستور داده شده است، شرط ايمان است و كسى كه آن را انجام ندهد، مؤمن نيست.

خداوند مى ‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! صدقات خود را با منّت نهادن و سخن گفتن درباره آن و اذيّت كردن گيرندگان صدقات، باطل نكنيد». از اين بخش از آيه شريفه نتيجه گرفته مى ‏شود كه دو چيز صدقه را باطل مى‏ كند: نخست، منّت گذاردن و ديگر، آزار و اذيّت رساندن؛ زيرا گاه ديده مى‏ شود كه كسى به ديگرى كمك مى‏ كند؛ ولى تا آخر عمر او را اذيّت مى‏ كند؛ مثلًا مى ‏گويد: «اگر من نبودم بيچاره مى‏شدى و آبرويت مى‏رفت» و ... .

نه تنها آزار و منّت بر فقير، صدقه را باطل مى‏كند و كارى پسنديده محسوب نمى ‏شود، حتّى قطع سخن نيازمند در شرح حال و بيان مشكلات خويش، امرى نكوهيده و ناپسنديده است. در روايتى آمده است: «اگر فقيرى شرح حال و مشكلات و ناراحتى‏ هايش را برايت مى ‏گويد، اگر نمى‏ توانى كمكش كنى، دست كم به سخنش گوش كن و كلام او را قطع نكن».[26] زيرا اگر قطع کلام كنى و سپس به او كمك نمايى، كمكت بى ‏فايده و از نظر اسلام بى ‏ارزش است.

در ادامه آيه شريفه، خداوند مى ‏فرمايد: «مَثَل چنين كسانى كه اين گونه انفاق مى ‏كنند و منّت مى ‏گذارند، مَثَل آدم كافر يا رياكار است؛ زيرا چنين شخصى نه به خدا ايمان دارد، نه به روز رستاخيز». بنابراين، چنين انفاقى هم به درگاه خداوند، پذيرفتنى نيست؛ چه شرط قبولى انفاق، ايمان است و اخلاص و چنين شخصى كه ايمان ندارد، مخلص نيز نمى ‏باشد.

 سپس مى‏ فرمايد: «مَثَل هر دوى آنان يعنى رياكار و انفاق كننده ادعايى و زبانى، مثَل قطعه سنگى صاف است كه لايه‏اى خاك بر سطح آن نشسته است و بر اين خاك ظاهراً بارور، بذرى افشانده ‏اند، ناگاه دانه ‏هاى درشت باران مى ‏بارد و در يك آن، تمام اين خاكها و بذرها را مى‏ شويد و از بين مى ‏برد و سنگ بى هيچ پوششى، خود را نمايان مى ‏سازد». تلاش ‏هايى كه در اين بذرافشانى صرف شده بود، همه بى ‏حاصل مى‏ شود؛ زيرا اين كار تنها بر پايه توجّه به ظاهر بوده است و نه عملى متّكى بر شناخت باطن و عمق.[27]

صدقه پنهانى براى خدا

قرآن كريم درباره صدقه مى ‏فرمايد: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ‏ مِنْ‏ سَيِّئاتِكُمْ‏ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ؛[28] اگر صدقات [و انفاق‏ هاى خود] را آشكار كنيد خوب است و اگر آنها را پنهان ساخته و به نيازمندان بدهيد براى شما بهتر است و از گناهانتان مى‏ كاهد و خداوند به آنچه كنيد آگاه است». در تفسير برهان در ذيل اين آيه شريفه روايتى از امام باقر عليه السلام آورده كه در تفسير جمله اوّل آيه كه صدقه آشكار را پسنديده خوانده است، مى ‏فرمايند: «مراد زكات واجب است» و در جمله دوم كه صدقه پنهان را براى صدقه‏ دهندگان شايسته و نيكوتر دانسته، می فرمايند: «مقصود صدقه مستحب است».[29]

امام صادق عليه السلام فرمود: «كُلُ‏ مَا فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ، فَإِعْلَانُهُ أَفْضَلُ مِنْ إِسْرَارِهِ، وَ مَا كَانَ تَطَوُّعاً فَإِسْرَارُهُ أَفْضَلُ مِنْ إِعْلَانِهِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا حَمَلَ زَكَاةَ مَالِهِ عَلَى عَاتِقِهِ فَقَسَمَهَا عَلَانِيَةً كَانَ ذَلِكَ حَسَناً جَمِيلًا؛[30] هر چيزى را كه خداوند بر تو واجب كرده است، اگر آن را آشكارا انجام دهی بهتر از پنهان است، و چيزى را كه مستحب كرده، پنهانش بهتر از آشكار است. اگر مردى زكات واجب خود را به دوش بگيرد و آشكارا بين صاحبان حق تقسيم كند كارى بسيار پسنديده كرده است».[31]

پرداخت انفاق همراه با نهايت ادب‏

در پرداخت انفاق و بخشش رعايت ادب و احترام لازم است و بايد در حفظ آبرو و شخصيّت نيازمند كوشيد. قرآن مجيد در اين باره مى ‏فرمايد: «قَوْلٌ‏ مَعْرُوفٌ‏ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ‏ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ؛[32] گفتار نيكو [در برابر نيازمندان‏] و عفو [و گذشت از خشونت ‏هاى آنان‏] از بخششى كه آزارى به دنبال داشته باشد، بهتر است». اگر نيازمندى به شما مراجعه كند و شما بگوييد «معذرت مى ‏خواهم يا شرمنده‏ ام، نمى ‏توانم كمك كنم» و با احترام او را رد كنيد، بهتر است از اين كه پولى به او بدهيد و بى ‏حرمتى كنيد.

تعجيل در پرداختن صدقه‏

به هنگام پرداخت صدقه و تقرّب به درگاه پروردگار عالم، نبايد خيلى تأمّل كرد و وسواس به خرج داد؛ چون در اين زمان، شيطان به شدّت در تلاش است تا شايد انسان را از كارش منصرف كند. خداوند متعال در اين باره در آيه 268 سوره بقره مى‏ فرمايد: «الشَّيْطانُ‏ يَعِدُكُمُ‏ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ؛ شيطان، شما را [به هنگام پرداخت انفاق‏] وعده فقر و تهيدستى مى ‏دهد [و از بينوايى مى ‏ترساند] و به كارهاى زشت وا مى‏دارد، در حالى كه خداوند وعده آمرزش و فزونى به شما مى‏ دهد و خداوند قدرتش وسيع و [به همه چيز] داناست».

شيطان با راههاى گوناگون وسوسه مى‏كند؛ مثلًا مى ‏گويد: «آينده ‏نگر باش، به فرزندانت بينديش. زمان پيرى خود را در نظر داشته باش و سرمايه و دارايى ‏ات را براى آن زمان حفظ كن» و مطالبى از اين قبيل، تا انسان را از انفاق منصرف كند. در مقابل، خداوند هم وعده مغفرت و آمرزش مى ‏دهد و هم وعده بازگشت بيشتر اين مال انفاق شده.

اينكه در ميان مردم معروف است كه هنگام پرداخت انفاق، شيطان به دست انسان آويزان مى ‏شود و نمى ‏گذارد انفاق انجام شود، اشاره به همين آيه شريفه است.

قابل توجّه است كه در سراسر قرآن، كلمه «فقر» تنها در همين آيه به كار برده شده است‏[33] و در آن هم به شيطان نسبت داده شده است.

اولويّت با نيازمندانى است كه اظهار نياز نمى ‏كنند

قرآن مجيد فقرا و نيازمندانى را كه درخواست كمك نمى‏ كنند، نيازمند حقيقى مى ‏شناسد و آنان را در دريافت صدقات شايسته ‏تر و اولى ‏تر مى‏ داند. خداوند متعال در آيه 273 سوره بقره چنين مى‏ فرمايد: «لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ‏ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ [انفاق و صدقات شما] از آن نيازمندانى است كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته ‏اند و [به خاطر اطاعت از حق همچون شركت در جهاد و آوارگى از موطن و سرزمين خويش‏] نمى‏ توانند كارى در پيش بگيرند [و روزى به دست آورند] و از شدّت خويشتندارى، هر كه از حال آنان با خبر نباشد، مى ‏پندارد كه توانگرند؛ امّا آنان را از چهره ‏هايشان مى ‏شناسى كه هرگز به اصرار چيزى از مردم نمى ‏خواهند و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است».

فقرايى با اين عزّت‏ نفس و آبرومندى، در دريافت صدقه و انفاق، سزاوارترند.

به ويژه در اين ماه مبارك كه كارهاى عادى مؤمن در آن عبادت محسوب مى ‏شود، چنين طاعتى تا چه حد ارزشمند و والاست![34]

رمضان؛ فرصتی برای درک حال فقرای جامعه

چنانکه می دانيم يکی از آثار اجتماعی روزه درس مساوات و برابرى در ميان افراد اجتماع است. با انجام اين دستور مذهبى، افراد متمكن هم وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس در مى ‏يابند و هم‏ با صرفه ‏جويى در غذاى شبانه روزى خود مى‏ توانند به كمك آنها بشتابند.

البته ممكن است با توصيف حال گرسنگان و محرومان، سيران را متوجه حال گرسنگان ساخت، ولى اگر اين مساله جنبه حسى و عينى به خود بگيرد اثر ديگرى دارد. روزه به اين موضوع مهم اجتماعى رنگ حسى مى‏ دهد، لذا در حديث معروفى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه وقتی هشام بن حكم از علت تشريع روزه پرسيد، امام فرمود: «إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ الصِّيَامَ لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُّ وَ الْفَقِيرُ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْغَنِيَّ لَمْ يَكُنْ لِيَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ فَيَرْحَمَ الْفَقِيرَ لِأَنَّ الْغَنِيَّ كُلَّمَا أَرَادَ شَيْئاً قَدَرَ عَلَيْهِ فَأَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُسَوِّيَ بَيْنَ خَلْقِهِ وَ أَنْ يُذِيقَ الْغَنِيَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الْأَلَمِ لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعِيفِ وَ يَرْحَمَ الْجَائِعَ‏؛[35] روزه به اين دليل واجب شده است كه ميان فقير و غنى مساوات بر قرار گردد، و اين به خاطر آن است كه غنى طعم گرسنگى را بچشد و نسبت به فقير اداى حق كند، چرا كه اغنياء معمولا هر چه را بخواهند براى آنها فراهم است، خدا مى‏ خواهد ميان بندگان خود مساوات باشد، و طعم گرسنگى و درد و رنج را به اغنياء بچشاند تا به ضعيفان و گرسنگان رحم كنند».[36]

حال كه يكى از فلسفه‏ هاى روزه احساس نياز نيازمندان[37] و رسيدگى به حال و وضع فقراست،[38] رسول خدا صلی الله عليه و آله نيز در ضمن توصيه های مربوط به آداب و اخلاق ماه رمضان می فرمايند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ ... فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ، أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ ... وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِينِكُمْ؛ اى مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوى شما روی آورده است ... بنابراين با نيّت هاى خالص و دلهاى پاك از خداوند بخواهيد تا شما را بر روزه‏ داشتن و تلاوت قرآن در اين ماه توفيق دهد ... و [در اين ماه] بر فقراء و مساكين خود احسان و انفاق کنيد».[39]

Source:
1. انوار هدايت 
2. تفسير نمونه‏ 
3. پيام امام امير المومنين عليه السلام
4. مثالهاى زيباى قرآن
Peinevesht:

[1] . سوره آل عمران، آيات 133-134.

[2] . پيام امام امير المومنين عليه السلام، آيت الله العظمی ناصر مكارم شيرازى‏، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران‏، 1386هـ ش‏، چاپ اول‏، ج‏13، ص772

[3] . مثالهاى زيباى قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: حجة الإسلام والمسلمين ابوالقاسم عليان نژادى،‏ ناشر: نسل جوان‏، قم، 1382هـ ش‏، چاپ اول، ج‏1، ص96.

[4] . پيام امام امير المومنين عليه السلام، همان، ص772.

[5] . تفسير نمونه‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1374هـ ش، چاپ سى و دوم، ج‏3، ص91-96.

[6] . سوره بقره، آيه 274.

[7] . پيام امام امير المومنين عليه السلام، همان، ص772.

[8] . الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر - آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏1407هـ ق، چاپ چهارم، ج‏4، ص2.

[9] . و در بعضى از نسخه‏هاى سبعين به معناى هفتاد.

[10] . الکافی، همان، «بَابُ فَضْلِ الصَّدَقَة»، ح2.

[11] . همان، ح3.

[12] . همان، ص5، «بَابُ أَنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ الْبَلَاء»، ح1.

[13] . پيام امام امير المومنين عليه السلام، همان، ص772-773.

[14] . مثالهاى زيباى قرآن، همان، ص111.

[15] . اين آيه شريفه در سوره قصص، آيه 84 نيز آمده است.

[16] . مثالهاى زيباى قرآن، همان، ص96-97.

[17] . همان، ص93.

[18] . همان، ص97-98.

[19] . همان، ص125-134.

[20] . همان، ص111-112.

[21] . همان، ص112.

[22] . «ذكر ابن الجوزي‏ أنّ النّبيّ (ص) صنع لها قميصا جديدا ليلة عرسها و زفافها، و كان لها قميص مرقوع، و إذا بسائل على الباب، يقول: أطلب من بيت النّبوة قميصا خلقا، فأرادت أن تدفع إليه القميص المرقوع، فتذكرت قوله تعالى: "لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ"‏، فدفعت له الجديد...». (احقاق الحق و ازهاق الباطل‏، شوشترى‏، قاضى نور الله، مكتبه آيت الله المرعشى‏، قم، 1409هـ ق‏، چاپ اول‏، ج‏10، ص401).

[23] . «أَنَّهُ أَتَى الْبَزَّازِينَ فَقَالَ لِرَجُلٍ بِعْنِي ثَوْبَيْنِ، فَقَالَ الرَّجُلُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِنْدِي حَاجَتُكَ، فَلَمَّا عَرَفَهُ مَضَى عَنْهُ، فَوَقَفَ عَلَى غُلَامٍ فَأَخَذَ ثَوْبَيْنِ‏ أَحَدُهُمَا بِثَلَاثَةِ دَرَاهِمَ‏ وَ الْآخَرُ بِدِرْهَمَيْنِ‏، فَقَالَ‏ يَا قَنْبَرُ خُذِ الَّذِي‏ بِثَلَاثَةٍ، فَقَالَ أَنْتَ أَوْلَى بِهِ تَصْعَدُ الْمِنْبَرَ وَ تَخْطُبُ النَّاسَ، فَقَالَ وَ أَنْتَ شَابٌّ وَ لَكَ شِرَّةُ الشَّبَابِ وَ أَنَا أَسْتَحْيِي مِنْ رَبِّي أَنْ أَتَفَضَّلَ عَلَيْكَ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ أَلْبِسُوهُمْ مِمَّا تَلْبَسُونَ وَ أَطْعِمُوهُمْ مِمَّا تَأْكُلُون‏...». (بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربی، بيروت، 1403هـ ق، چاپ دوم، ج‏40، ص324، «باب زهده و تقواه و ورعه (ع‏)»، ذيل ح6).

[24] . وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏، 1409هـ ق‏، چاپ اول، ج‏9، ص434، «بَابُ اسْتِحْبَابِ تَقْبِيلِ الْإِنْسَانِ يَدَهُ بَعْدَ الصَّدَقَةِ وَ تَقْبِيلِ مَا تَصَدَّقَ بِهِ»، ح6.

[25] . مثالهاى زيباى قرآن، همان، ص136-137.

[26] . «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص‏): لَا تَقْطَعُوا عَلَى السَّائِلِ مَسْأَلَتَهُ، فَلَوْ لَا أَنَّ الْمَسَاكِينَ يَكْذِبُونَ، مَا أَفْلَحَ مَنْ رَدَّهُمْ». (وسائل الشيعة، همان، ص418، «بَابُ كَرَاهَةِ رَدِّ السَّائِلِ وَ لَوْ ظُنَّ غِنَاهُ ...»، ح3).

[27] . مثالهاى زيباى قرآن، همان، ص115-118.

[28] . سوره بقره، آيه 271.

[29] . «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)، فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ: "إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ‏". قَالَ: "يَعْنِي الزَّكَاةَ الْمَفْرُوضَةَ". قَالَ: قُلْتُ: "وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ". قَالَ: "يَعْنِي النَّافِلَةَ، إِنَّهُمْ يَسْتَحِبُّونَ إِظْهَارَ الْفَرَائِضِ، وَ كِتْمَانَ النَّوَافِلِ"». (البرهان في تفسير القرآن، بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، مؤسسه بعثه، قم، 1374هـ ش / 1415هـ ق، چاپ اول، ج‏1، ص549).

[30] . تهذيب الأحكام، طوسى، محمد بن الحسن‏، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران، 1407هـ ق‏، چاپ چهارم‏، ج‏4، ص104، «بَابٌ مِنَ الزِّيَادَاتِ فِي الزَّكَاة»، ح31.

[31] . انوار هدايت، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، امام على بن ابى طالب عليه السلام‏، قم، 1390هـ ش‏، چاپ اوّل‏، ص428-429.

[32] . سوره بقره، آيه 263.

[33] . ديگر مشتقات كلمه «فقر» چهارده بار در قرآن به كار رفته است.

[34] . مثالهاى زيباى قرآن، همان، ص137-140.

[35] . وسائل الشيعة، همان، ج‏10، ص7، «أَبْوَابُ وُجُوبِ الصَّوْمِ وَ نِيَّتِهِ‏، باب1»، ح1.

[36] . تفسير نمونه، همان، ج‏1، ص630-631.

[37] . «3- عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (ع)‏ فِيمَا كَتَبَ إِلَيْهِ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ عِلَّةُ الصَّوْمِ ... لِيَعْلَمَ شِدَّةَ مَبْلَغِ ذَلِكَ مِنْ أَهْلِ الْفَقْرِ وَ الْمَسْكَنَةِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. 4- عَنْ حَمْزَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ (ع) لِمَ فَرَضَ اللَّهُ الصَّوْمَ فَوَرَدَ فِي الْجَوَابِ لِيَجِدَ الْغَنِيُّ مَسَّ الْجُوعِ فَيَمُنَّ عَلَى الْفَقِيرِ. 5- عَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ: إِنَّمَا أُمِرُوا بِالصَّوْمِ لِكَيْ يَعْرِفُوا أَلَمَ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ فَيَسْتَدِلُّوا عَلَى فَقْرِ الْآخِرَةِ ... وَ لِيَعْرِفُوا شِدَّةَ مَبْلَغِ ذَلِكَ عَلَى أَهْلِ الْفَقْرِ وَ الْمَسْكَنَةِ فِي الدُّنْيَا فَيُؤَدُّوا إِلَيْهِمْ مَا افْتَرَضَ‏ اللَّهُ لَهُمْ فِي أَمْوَالِهِمْ.». (وسائل الشيعة، همان، ص8-9، «أَبْوَابُ وُجُوبِ الصَّوْمِ وَ نِيَّتِهِ‏، باب1»، ح3 و4 و5).

[38] . مثالهاى زيباى قرآن، همان، ص140.

[39] . الأمالی، صدوق، ابن بابويه، محمد بن على، كتابچى، تهران، 1376هـ ش، چاپ ششم، ص93-96، «المجلس العشرون‏»، ح4.

TarikheEnteshar: « 1402/11/24 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 2725