روزه اعضا و جوارح بدن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

روزه اعضا و جوارح بدن

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری makarem news

Chekideh: رسول خدا (ص) در پيشواز ماه مبارک رمضان و در ضمن خطبه ای مشهور به «خطبه شعبانيه» که در آخرين روزهای يکی از ماههای شعبان ايراد شده، فرموده اند: «... وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ، وَ غُضُّوا عَمَّا لَايَحِلُّ النَّظَرُ إِلَيْهِ أَبْصَارَكُمْ، وَ عَمَّا لَايَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَكُمْ‏...؛ [در فرصت ماه رمضان] زبانتان را حفظ كنيد، و چشم هايتان را از آنچه كه نظر به آن حرام است بپوشانيد، و گوش هايتان را از آنچه كه شنيدن آن حرام است حفظ كنيد...». يكى از آداب «روزه كامل» در اسلام اين است كه انسان هنگام روزه‏ گرفتن زبان خود را از آلودگى به گناه و سخنان باطل حفظ كند، همانگونه كه چشم و گوش‏ را بايد از آلودگى به گناه محافظت كرد. رسول خدا (ص) شنيد كه زنى در حال روزه‏ دارى، كنيز خود را دشنام مى ‏دهد! دستور داد طعامى حاضر كردند و به آن زن فرمود: بخور. عرض كرد: روزه‏ دارم. فرمود: چگونه روزه ‏دار هستى، در حالى كه كنيز خود را دشنام دادى!؟ روزه فقط پرهيز از طعام و شراب نيست». حضرت زهرا (س) مى ‏فرمايند: «اگر روزه‏ دار زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد، روزه به چه كارش مى ‏آيد!».
Keywords: روزه,رمضان,مسلمان,شايعه,امام صادق,عبادت,تقوا,دشنام,قلب,زبان,رسول خدا,نگاه,چشم,گوش,مؤمن,اصلاح اعمال,تهذيب,امير المؤمنين,صوم,خطبه شعبانيه,سخن حق,ایمان,تقوی,غیبت,حفظ زبان,اصلاح قلب,اعضای بدن,آبروی مسلمان,صائم,روزه جوارح,مکارم شيرازی,روزه زبان,روزه قلب,روزه اعضاء,روزه گوش,صَوْمُ الْقَلْبِ,صَوْمُ اللِّسَانِ,صِيَامِ الْبَطْنِ,روزه اعضا,روزه چشم,جوارح بدن,بدزبانی,قول سديد,گفتار حق,اصلاح زبان,اعضا و جوارح,حرمت آبرو,حرمت جان,حرمت مال,روزه کامل,سلوك,منافق‏,گناه چشم,گناه زبان,گناه گوش,فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ‏,فَإِنَّ الْغِيبَةَ تُفَطِّرُ,غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ,قبولی روزه,فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ

اخلاق روزه داران از منظر آيت الله العظمی مکارم شيرازی

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری


روزه اعضا و جوارح بدن

بسم الله الرّحمن الرّحيم

قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً * يُصْلِحْ‏ لَكُمْ‏ أَعْمالَكُمْ‏ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد از خدا بپرهيزيد و سخن حق و درست بگوئيد * تا خدا اعمال شما را اصلاح كند و گناهانتان را بيامرزد».[1]

سخن حق بگوئيد تا اعمالتان اصلاح شود

آيات فوق درباره تاثير زبان و نوع سخن در عمل و کمال آن است. آيه اوّل درباره «شايعه ‏پراكنان» و «آزارگران بد زبان» است و دستورى صادر مى‏ كند كه در حقيقت درمان درد بزرگ اجتماعى «شايعه ‏پراكنی» است. آيه مى ‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد تقواى الهى پيشه كنيد، و سخن حق و درست بگوئيد». «قول سديد» از ماده «سدّ» به معنى «محكم و استوار» و خلل ناپذير و موافق حق و واقع است؛ سخنى است كه همچون يك سد محكم جلو امواج فساد و باطل را مى ‏گيرد.

آيه بعد نتيجه «سخن حق گفتن» را چنين بيان مى کند: «خداوند به خاطر تقوا و گفتار حق، اعمال شما را اصلاح مى‏ كند و گناهان شما را مى ‏بخشد». در حقيقت «گفتار حق» يكى از عوامل مؤثر «اصلاح اعمال»، و اصلاح اعمال سبب «آمرزش گناهان» است.

زبان پربركت ‏ترين عضو بدن، و مؤثرترين وسيله طاعت و هدايت و اصلاح است، و در عين حال خطرناكترين و پرگناه ترين عضو بدن محسوب مى ‏شود، تا آنجا كه حدود سى گناه كبيره از همين عضو كوچك صادر مى‏ گردد.[2]

روايات بسياری وجود دارد كه همگى آنها حاكى از اهميت فوق العاده نقش زبان و اصلاح آن در اصلاح اخلاق و تهذيب نفوس انسانى است؛ به همين دليل در حديثى مى ‏خوانيم: «مَا جَلَسَ رَسُولُ الله (ص) عَلى هَذَا الْمِنْبَر قطُّ إِلَّا تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ: "يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً[3] هرگز پيامبر بر منبرش ننشست، مگر اينكه اين آيه را تلاوت فرمود: اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد تقواى الهى را پيشه كنيد و سخن حق و درست بگوئيد».[4]

اهل تقوا قبل از هركار به اصلاح گفتار خويش مى ‏پردازند و به همين دليل، سالكان طريق الى اللّه معتقدند كه اوّلين گام در اصلاح خويشتن، اصلاح زبان است كه اصلاح آن مايه اصلاح ساير اركان است. اصلاح اعمال و غفران ذنوب به دنبال تقوا و قول سديد، قرينه خوبى بر رابطه اينها با يكديگر است.[5]

رابطه ايمان، تقوا، اصلاح قلب و اصلاح زبان

ايمان اعتقاد درونى است كه به انسان جهت و مسئوليّت داده، و هدف انسان را اصلاح مى ‏كند. ايمان اعتقادى است كه تمام وجود انسان را تحت تأثير قرار داده، و آثار آن در تمام «اعضا و جوارح» آدمى آشكار مى ‏شود. امّا مراتب و مراحلى دارد.

ايمان در وجود انسان هاى ضعيف الايمان بسان نور ضعيف شمعى است كه در اطاق بزرگى روشن شده، كه نور آن به سختى فضاى خانه را روشن مى‏ كند، امّا از پنجره‏ ها بيرون نمى ‏رود و اگر كسى از بيرون به آن اطاق نگاه كند متوجّه نور درون خانه نمى‏ شود.

ايمان انسان هاى قوىّ الايمان بسان نورافكنى است كه نه تنها فضاى خانه را كاملًا روشن كرده، بلكه از تمام پنجره ‏ها و منافذ خانه به بيرون پرتو مى‏ افكند. به گونه ‏اى كه از چندين كيلومتر فاصله مى‏ توان تشخيص داد كه چراغى در آن خانه روشن است.

آثار ايمان بايد در «اعضا و جوارح» انسان نمايان گردد. نور ايمان بايد چشم را از محرّمات حفظ كند، به گوش اجازه شنيدن امور غير مجاز ندهد، پا را از رفتن به مجالس گناه‏ باز دارد، و خلاصه در تمام اعضا اثر كند.[6]

حضرت علی عليه السلام از رسول خدا صلی الله عليه و آله نقل می کند که فرمود: «لَا يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ‏ عَبْدٍ حَتَّى‏ يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ وَ لَا يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى‏ يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ؛[7] ايمان هيچ بنده ‏اى از بندگان خدا استوار نمی گردد، مگر اينكه قلبش آرام گردد، و قلبش آرام نمى ‏شود مگر اينكه زبانش حفظ شود».[8] 

طبق اين حديث نورانى، اصلاح زبان مقدّمه اصلاح قلب، و اصلاح قلب مقدّمه استقامت در ايمان است.[9]

رابطه ‏اى كه ميان‏ اصلاح‏ زبان‏ و قلب‏ و ايمان‏ در اين‏ حديث‏ آمده‏، دقيق و حساب شده است؛ تجربه نشان داده كه آلودگى زبان به انواع گناهان و سخنان لغو و بيهوده، قلب را تاريك و روح را تهى از معنويت مى ‏كند و بديهى است هنگامى كه قلب تاريك شود، جاى درخشش نور ايمان نخواهد بود. بنابراين رابطه لازم و ملزوم بودن اصلاح زبان و اصلاح قلب و اصلاح ايمان، يك رابطه روشنى است.

امير المؤمنين عليه السّلام بعد از بيان سخن رسول خدا صلی الله عليه و آله مى‏ فرمايد: «پس هر كس از شما بتواند خدا را در حالى ملاقات كند كه دستش از خون و اموال مسلمانان پاك باشد و زبانش از تعدى بر آبروى آنان سالم‏ بماند، بايد چنين كند؛ فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ نَقِيُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمْوَالِهِمْ سَلِيمُ اللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ فَلْيَفْعَلْ‏».[10]

به يقين چنين كسى از تقواى فراوانى برخوردار است و در سايه آن مشمول برترين عنايات الهى خواهد شد. چه تقوايى از اين بالاتر كه اذيت و آزار انسان به هيچ كس نرسد و اصول سه گانه احترام انسان‏ها را رعايت كند: «احترام جان و مال و آبرو».

حرمت آبرو، جان و مال مسلمان به قدرى مهم است كه رعايت آن، نشانه مسلمان بودن است و ترك آن، دليل بر بيگانگى از اسلام است؛ در حديث معروفى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى ‏خوانيم: «وَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ؛[11] مسلمان، كسى است كه مسلمانان ديگر از زبان و دست او در امان باشند».

امام صادق عليه السّلام مطلب را از دايره اسلام و مسلمين فراتر برده و مى ‏فرمايد: «اَلْمُسْلِمُ‏ مَنْ‏ سَلِمَ‏ النَّاسُ‏ مِنْ‏ يَدِهِ‏ وَ لِسَانِهِ،‏ وَ الْمُؤْمِنُ مَنِ ائْتَمَنَهُ النَّاسُ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ؛[12] "مسلمان" كسى است كه مردم از دست و زبانش در امان باشند، و "مؤمن" كسى است كه مردم او را بر مال و جان خود امين بشمرند».[13]

رابطه روزه داری با حفظ جوارح و زبان

رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره ماه رمضان و روزه فرموده است: «يَا جَابِرُ! هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ، مَنْ‏ صَامَ‏ نَهَارَهُ‏ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَيْلِهِ‏ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ كَفَّ لِسَانَهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَخُرُوجِهِ مِنَ الشَّهْرِ؛[14] اى جابر هر كس در ماه رمضان روزهايش را روزه بگيرد و شب ‏هايش مشغول دعا و مناجات باشد و شكم و شرمگاه و زبان خود را نگهدارد از گناهش خارج مى ‏شود همان طور كه ماه رمضان را پشت سر مى‏ گذارد».[15]

يكى از آداب «صوم كامل» در اسلام اين است كه انسان هنگام روزه‏ گرفتن زبان خود را از آلودگى به گناه و سخنان باطل حفظ كند، همانگونه كه چشم و گوش‏ را بايد از آلودگى به گناه محافظت كرد.[16]  تا زبان اصلاح نشود، هيچ چيز اصلاح نمى‏ شود. زبان بزرگترين عامل قرب الى اللَّه و بزرگترين وسيله براى شيطان است.[17]

پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏فرمايد: «ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ‏ كَانَ‏ مُنَافِقاً، وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى، وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ: مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ، وَ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ، وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ‏؛[18] سه چيز است در هر كس باشد منافق‏ است، هر چند روزه‏ بگيرد و نماز بخواند، و خود را مسلمان بداند: كسى است كه در امانت خيانت كند، و در سخن دروغ‏ گويد، و به هنگام وعده تخلّف جويد».

البتّه ممكن است به ندرت گناهان فوق از افراد باايمان صادر شود و سپس توبه كنند، ولى استمرار آن نشانه روح نفاق است.[19]

دروغ گفتن باعث عدم قبولى بعضى از عبادات مى ‏شود، همانگونه كه درباره روزه داران آمده است؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام مى ‏خوانيم كه فرمود: «فَإِذَا صُمْتُمْ، فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ‏ عَنِ‏ الْكَذِبِ،‏ وَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ‏؛[20] هنگامى كه روزه‏ مى ‏گيريد، زبان‏ را از دروغ حفظ كنيد، و چشمان خود را [از نگاه گناه آلود] فرو گيريد». اين حديث دليل بر آن است كه اينگونه اعمال (گناهان زبان و چشم و ...) از ارزش روزه مى ‏كاهد.[21]

يکی ديگر از گناهان زبان که ارزش عبادات، خصوصا روزه را كم مى ‏كند، غيبت است؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين باره مى ‏فرمايد: «يَا عَلِيُّ! اِحْذَرِ الْغِيبَةَ وَ النَّمِيمَةَ، فَإِنَّ الْغِيبَةَ تُفَطِّرُ، وَ النَّمِيمَةَ تُوجِبُ عَذَابَ الْقَبْرِ؛[22] اى على! از غيبت‏ و سخن ‏چينى بپرهيز، چرا كه غيبت روزه‏ را مى ‏شكند (پاداش آن را از بين مى ‏برد) و سخن‏ چينى باعث عذاب قبر مى ‏شود».[23]

ايشان در حديث ديگری مى ‏فرمايد: «الْجُلُوسُ فِي الْمَسْجِدِ انْتِظَاراً لِلصَّلَاةِ عِبَادَةٌ، مَا لَمْ يُحْدِثْ. فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ! وَ مَا الْحَدَثُ؟ قَالَ: اَلْاِغْتِيَابُ؛[24] در مسجد منتظر به نماز نشستن عبادت است، تا موقعى كه حدثى سر نزده است؛ سؤال شد: يا رسول الله! حَدَث چيست؟ فرمود: غيبت کردن».

و در جاى ديگرى مى ‏فرمايد: «وَ مَنِ اغْتَابَ‏ مُسْلِماً، بَطَلَ‏ صَوْمُهُ‏ وَ نُقِضَ‏ وُضُوؤُهُ؛[25] كسى كه مسلمانى را غيبت نمايد، روزه و وضويش باطل است».

عبادت يك حالت نزديكى به پروردگار و نورانيّت معنوى در انسان ايجاد مى‏ كند. هنگامى كه انسان بعد از وضو يا در حال روزه زبان خود را آلوده به غيبت می كند، به مقدار قابل توجهى از آن حالت معنويت كاسته مى‏ شود و شخص از آن درجه قرب به پروردگار سقوط مى‏ كند.[26]

رسول خدا صلى الله عليه و آله در پيشواز ماه مبارک رمضان و در ضمن خطبه ای مشهور به «خطبه شعبانيه» که در آخرين روزهای يکی از ماههای شعبان ايراد شده، فرموده اند: «... وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ، وَ غُضُّوا عَمَّا لَايَحِلُّ النَّظَرُ إِلَيْهِ أَبْصَارَكُمْ، وَ عَمَّا لَايَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَكُمْ ‏...؛[27] [در فرصت ماه رمضان] زبانتان را حفظ كنيد، و چشم هايتان را از آنچه كه نظر به آن حرام است بپوشانيد، و گوش هايتان را از آنچه كه شنيدن آن حرام است حفظ كنيد...».

گاهى يك نگاه زندگى انسان را عوض كرده و باعث گرفتارى مى ‏شود و خلاف ‏هاى متعدّدى به دنبال مى ‏آورد كه اگر آن نگاه اوّل نبود، كار به اينجا نمى ‏رسيد. گوشها را هم بايد از شنيدن صداهايى مانند موسيقى حرام، غيبت، تهمت، تشويق به گناه و ... حفظ كرد.[28]

آفرين بر خواب هوشمندان و افطارشان!

امير المؤمنين و مولای متّقيان علی عليه ‏السلام می فرمايد: «كَمْ‏ مِنْ‏ صَائِمٍ‏ لَيْسَ‏ لَهُ‏ مِنْ‏ صِيَامِهِ‏ إِلَّا الْجُوعُ‏ وَ الظَّمَأُ، وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ، حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ؛[29] چه بسيار روزه‏ دارانى كه از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره ‏اى نمى ‏برند، و چه بسيار شب ‏زنده ‏دارانى كه از قيام شبانه خود جز بى‏ خوابى و خستگى ثمره‏ اى نمى ‏گيرند، آفرين بر خواب هوشمندان و افطارشان!».

اين بيان شريف درباره «روزه مستحبّ» و نماز شب خواندن مسلمان نماهای بی تقوا صادر شده است؛ امام عليه السّلام در اين كلام حكيمانه ‏اش اشاره به عبادات بى‏ روح و كم ‏نتيجه يا بى ‏نتيجه كرده.

عبادات، ظاهرى دارد و باطنى يا صورتى و سيرتى؛ صورت عبادات افعالى است كه در ظاهر بايد انجام شود؛ ولى باطن آنها فلسفه ‏هاى تربيتى است كه نتيجه آن قرب الى الله است. براى رسيدن به اين نتايج قناعت به شكل عبادات كافى نيست، بلكه توجه به آداب آن نيز لازم است.

روزه برنامه ‏هاى ظاهرى مانند خوددارى از خوردنى و نوشيدنى و بعضى ديگر از لذات نفسانى دارد و فلسفه ‏اى كه عبارت از تقويت ايمان و اراده و مبارزه با هواى نفس و شيطان است كه اگر آنها حاصل نشود، نتيجه روزه كه «تقوا» است،[30] حاصل نمى ‏گردد و انسان را از عذاب الهى باز نمى ‏دارد و سپرى در برابر آتش نمى ‏شود.

به همين دليل در روايات اسلامى تأكيد زيادى بر آداب نماز و روزه و ساير عبادات شده است، تا عبادات افزون بر اسقاط تكليف، به «درجه قبولى» در نزد پرورگار برسد.

علاوه بر اين، افعال و اعمال زشت جزء «موانع  قبولى» عبادت است؛ مانند غيبت كردن، نوشيدن مست‏ كننده ‏ها، استفاده از اموال حرام و امثال آن كه سبب مى‏ شود عبادات تا مدتى مقبول درگاه خدا نگردد. نيز يكى از مهم‏ ترين شرايط قبولى عبادات، پذيرش ولايت اهل ‏بيت است كه اگر نباشد عبادات به كلى بى ‏روح و خالى از محتوا مى ‏شود.

كلام حكيمانه فوق ناظر به تمام اين امور نيز هست. كسانى هستند که روزه‏ مى‏ گيرند، اما انواع گناهان را در حال روزه انجام مى ‏دهند، ظلم مى ‏كنند، مال مردم مى‏ خورند، آبروى مسلمانان را مى ‏ريزند و با غيبت‏ و تهمت افراد بى ‏گناه را آزار مى ‏دهند؛ به يقين اينگونه اشخاص از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره ‏اى نمى‏ برند. [31]

درجات روزه داران

1. روزه عام: روزه چه «واجب» باشد چه «مستحب»، اگر در آن فقط از مفطرات روزه خوددارى ‏شود، سطح نازلی از روزه داری است. اگر روزه خلاصه شود در امساك و خوددارى از مبطلات روزه، چنين روزه ای جز گرسنگى و تشنگى حاصلی ندارد. رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره چنين روه دارانی فرموده ‏اند: «رُبَّ صَائِمٍ، حَظُّهُ مِنْ صِيَامِهِ، الْجُوعُ وَ الْعَطَشُ‏؛[32] چه بسا روزه ‏دارى، كه بهره ‏اش از روزه گرفتن، گرسنگى و تشنگى است».

2. روزه خاص: سطح بالاتری از روزه داری وجود درارد كه در آن گوش و چشم و زبان و دست و پا و ساير جوارح هم از گناهان برحذر مى‏ گردد. حضرت زهرا سلام الله عليها مى ‏فرمايند: «مَا يَصْنَعُ الصَّائِمُ بِصِيَامِهِ، إِذَا لَمْ يَصُنْ لِسَانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوَارِحَهُ!؛[33] اگر روزه‏ دار زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد، روزه به چه كارش مى ‏آيد!». در روايتى از امام صادق عليه السلام نيز آمده: «إِذَا صُمْتَ، فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ شَعْرُكَ وَ جِلْدُكَ؛ هرگاه روزه گرفتى، بايد گوش و چشم و مو و پوست تو نيز روزه داشته باشند».

3. روزه اخص: بالاترين سطح روزه اين است كه در آن قلب هم از جميع ما سوى الله در احتراز است. در آن دل از افكار دنيوى و شواغل پست مبرا است، مگر افكار و شواغلى كه همانند پلى بر رهگذر دنيا براى رسيدن به آخرت زده شود. يعنی عبارت است از دورى روزه دار از مبطلات روزه، و دروری اعضا و جوارح او از گناه، و مهمتر اينکه دل او نيز روزه باشد و توجّه به خدا داشته باشد.

امام على عليه السلام مى ‏فرمايند: «صَوْمُ الْقَلْبِ خَيْرٌ مِنْ صِيَامِ اللِّسَانِ، وَ صَوْمُ اللِّسَانِ خَيْرٌ مِنْ صِيَامِ الْبَطْنِ؛[34]  روزه قلب بهتر است از روزه زبان و روزه زبان بهتر است از روزه شكم».[35]

سخن آخر

اين بحث را با حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله خاتمه مى ‏دهيم: «سَمِعَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) امْرَأَةً تَسُبُّ جَارِيَةً لَهَا، وَ هِيَ صَائِمَةٌ. فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِطَعَامٍ، فَقَالَ لَهَا: كُلِي. فَقَالَتْ: إِنِّي صَائِمَةٌ. فَقَالَ: كَيْفَ تَكُونِينَ صَائِمَةً وَ قَدْ سَبَبْتِ جَارِيَتَكِ!؟ إِنَّ الصَّوْمَ لَيْسَ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ؛[36] آن حضرت شنيد كه زنى در حال روزه ‏دارى، كنيز خود را دشنام مى ‏دهد! دستور داد طعامى حاضر كردند و به آن زن فرمود: بخور. عرض كرد: روزه‏ دارم. فرمود: چگونه روزه ‏دار هستى، در حالى كه كنيز خود را دشنام دادى!؟ روزه فقط پرهيز از طعام و شراب نيست».[37]

Source:
1.	اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)
2.	اخلاق در قرآن‏
3.	انوار هدايت
4.	پيام امام امير المومنين عليه السلام
5.	تفسير نمونه 
6.	چهره منافقان در قرآن
7.	زندگى در پرتو اخلاق
8.	سوگندهاى پر بار قرآن‏
9.	قهرمان توحيد
10.	گفتار معصومين(ع) 
11.	مشكات هدايت
Peinevesht:

[1] . سوره احزاب، آيات 70-71.

[2] . «غزالى» در «احياء العلوم» بيست گناه كبيره يا انحراف را كه از زبان سر مى ‏زند، بر شمرده است، كه عبارتند از: 1- دروغ 2- غيبت 3- سخن ‏چينى 4- نفاق در سخن (ذو اللسانين بودن) 5- مدح بيجا 6- بدزبانى و دشنام 7- غنا و اشعار نادرست 8- افراط در مزاح 9- سخريه و استهزاء 10- افشاء اسرار ديگران 11- وعده خلاف 12- لعن نابجا 13- خصومت و نزاع 14- جدال و مراء 15- گفتگو در امور باطل 16- پر حرفى 17- گفتگو در امورى كه به انسان مربوط نيست 18- وصف مجالس شراب و قمار و گناه 19- سؤال و جستجو از مسائلى كه از عهده درك انسان بيرون است 20- تصنع و تكلف در سخن. ما نيز ده موضوع مهم ديگر بر آن افزوده‏ايم: 1- تهمت زدن 2- شهادت باطل 3- اشاعه فحشاء و نشر شايعات بى اساس 4- خودستايى 5- اصرار بيجا 6- خشونت در سخن 7- ايذاء با زبان 8- مذمت از كسى كه مستحق ذم نيست 9- كفران نعمت به وسيله زبان 10- تبليغ باطل.

[3] . الدر المنثور، جلال الدين سيوطی، عبد الرحمن بن أبي بكر، دار الفكر، بيروت، 1993م، ج6، ص667.

[4] . تفسير نمونه‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1374هـ ش، چاپ سى و دوم، ‏ج‏17، ص447-449.

[5] . پيام امام امير المومنين عليه السلام، آيت الله العظمی ناصر مكارم شيرازى‏، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران‏، 1386هـ ش‏، چاپ اول‏، ج‏7، ص535.

[6] . سوگندهاى پر بار قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: حجة الإسلام والمسلمين ابوالقاسم عليان نژادى‏، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1386هـ ش‏، چاپ دوم،‏ ص541.

[7] . نهج البلاغة، شريف الرضى، محمد بن حسين، تحقيق و تصحيح: صبحی صالح، انتشارات هجرت، قم، 1414هـ ق، چاپ اوّل، ص251-255، خطبه 174 «من خطبة له (ع) و فيها يعظ و يبين فضل القرآن و ينهى عن البدعة».

[8] . تفسير نمونه، همان، ص448.

[9] . قهرمان توحيد، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى‏، تهيه و تنظيم: حجة الإسلام مسعود مكارم و حجة الإسلام والمسلمين محمد رضا حامدى‏، انتشارات امام على بن ابى طالب (ع)‏، قم، 1388هـ ش‏، چاپ اول، ص52.

[10] . نهج البلاغة، همان.

[11] . «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَ لَاأُنَبِّئُكُمْ بِالْمُؤْمِنِ؟ الْمُؤْمِنُ مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُؤْمِنُونَ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ أُمُورِهِمْ، وَ الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ، وَ الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّيِّئَاتِ وَ تَرَكَ مَا حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ؛ رسول خدا (ص) فرمود: آيا به شما بگويم مؤمن چه كسى است‌؟ "مؤمن" كسی است كه مؤمنان او را بر مال و امورشان امين بشمارند، و "مسلمان" هم كسى است كه مسلمانان از زبان و دست او در امان باشند، و مهاجر كسى است كه از بدی ها هجرت کند (دورى جويد) و آنچه را خدا بر او حرام كرده ترك كند». (المحاسن، ‏برقى، احمد بن محمد بن خالد، محقق / مصحح: محدث، جلال الدين، دار الكتب الإسلامية، قم‏، 1371هـ ق‏، چاپ دوم‏، ج‏1، ص285، «باب الإسلام و الإيمان‏»، ح426).

[12] . معاني الأخبار، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1403هـ ق، چاپ اول، ص239، «باب معنى المسلم و المؤمن و المهاجر و العربي و المولى‏»‏، ح1.

[13] . پيام امام امير المومنين عليه السلام، همان، ج‏6، ص578-579.

[14] . الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر - آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏1407هـ ق، چاپ چهارم، ج‏4، ص87، «بَابُ أَدَبِ الصَّائِم»، ح2.

[15] . گفتار معصومين(ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: حجة الإسلام سيد محمد عبدالله زاده‏، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1387هـ ش، چاپ اول،‏ ج‏2، ص123.

[16] . اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1377هـ ش‏‏، چاپ اول،‏ ج‏1، ص300.

[17] . مشكات هدايت‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: مسعود مكارم، محمد رضا حامدى‏؛ مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، قم، 1385هـ ش، چاپ اوّل‏،‏ ص110.

[18] . الکافی، همان، ج‏2، ص290، «بَابٌ فِي أُصُولِ الْكُفْرِ وَ أَرْكَانِه‏»، ح8.

[19] . چهره منافقان در قرآن، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم بانو ج فرازمند، نسل جوان‏، قم‏، 1387هـ ش‏، چاپ اول‏، ص95.

[20] . النوادر، اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عيسى‏، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدى عليه السلام‏، مدرسة الإمام المهدي (عج)‏، قم، 1408هـ ق‏، چاپ اول، ص21، «باب ما يكره للصائم في صومه»‏، ح10.

[21] . اخلاق در قرآن، همان، ج‏3، ص233.

[22] . تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، انتشارات جامعه مدرسين‏، قم‏، 1404هـ ق / 1363هـ ش، چاپ دوم‏، ص13-14، «وصية له (رسول الله) أخرى إلى أمير المؤمنين(ع)‏».

[23] . انوار هدايت، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، امام على بن ابى طالب عليه السلام‏، قم، 1390هـ ش‏، چاپ اوّل‏، ص422.

[24] . كشف الريبة، شهيد ثانى، زين الدين بن على‏، دار المرتضوي للنشر، 1390هـ ق‏، چاپ سوم‏، ص11، «بعض الأخبار الواردة في حرمة الغيبة».

[25] . همان، ص10.

[26] . زندگى در پرتو اخلاق‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، ناشر: سرور، قم، 1386هـ ش، چاپ ششم‏، ص116-117.

[27] . الأمالی، صدوق، ابن بابويه، محمد بن على، كتابچى، تهران، 1376هـ ش، چاپ ششم، ص93-96، «المجلس العشرون‏»، ح4.

[28] . مشكات هدايت، همان، ص107-110.

[29] . نهج البلاغة، همان، ص495، کلمات قصار، حکمت145.

[30] . «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». (سوره بقره، آيه 183).

[31] . پيام امام امير المومنين عليه السلام، همان، ج‏13، ص175-178.

[32] . «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): رُبَّ صَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ صِيَامِهِ الْجُوعُ وَ الْعَطَشُ، وَ رُبَّ قَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ قِيَامِهِ السَّهَرُ». (الأمالی، طوسی، محمد بن الحسن، دار الثقافة، قم، 1414هـ ق‏، چاپ اول، ‏ص166، «المجلس السادس»، ح29).

[33] . دعائم الإسلام‏، ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى‏، محقق / مصحح: فيضى، آصف‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم، 1385هـ ق‏، چاپ دوم‏، ج‏1، ص268، «ذكر وجوب صوم شهر رمضان و الرغائب فيه‏».

[34] . عيون الحكم و المواعظ، ليثى واسطى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، دار الحديث، ‏قم‏، 1376هـ ش‏، چاپ اول‏، ص305، «الباب الرابع عشر»، ح5425.

[35] . اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: حجة الإسلام والمسلمين اكبر خادم الذاكرين، ‏نسل جوان، قم‏، 1385هـ ش‏، چاپ اول‏؛ گفتار معصومين(ع)، همان، ص126-127.

[36] . الکافی، همان، ج‏4، ص87، «بَابُ أَدَبِ الصَّائِم‏»، ح3.

[37] . پيام امام امير المومنين عليه السلام، همان، ج‏13، ص180.
TarikheEnteshar: « 1402/11/09 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 1069