90 ذاکر اباعبدالله(علیه السلام)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خاطراتى از استاد
89 هم کنترل و هم تبرّک 91 زندانى هاى کوچولو


پانزدهم خرداد 1389 به همراه جمعى از دوستان و در خدمت مرجع عالى قدر آیت الله العظمى مکارم شیرازى براى استراحت به یکى از روستاهاى اطراف قم رفتیم. از استاد خواستم خاطراتى از 15 خرداد 1342 بیان کنند، فرمودند:
«روز 15 خرداد 1342 که با ایّام عزادارى سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین(علیه السلام) در ماه محرّم الحرام مصادف بود، براى سخنرانى در جماران به سمت آن جا حرکت کردم. بین راه، جیپ شهربانى ما را متوقّف کرد و سرنشینان آن گفتند: «شما باید همراه ما بیایید». مرا به کلانترى همان محل بردند و پس از بازجویى اوّلیه قرار شد به شهربانى تهران منتقل کنند. رئیس کلانترى آهسته در گوش من گفت: «اگر چیزى از اعلامیّه هاى انقلابى همراهتان هست در مسیر تهران، به بیابان بریزید که اسباب دردسرتان نشود». سپس همراه رئیس کلانترى و چند مأمور قوى پیکر به سمت تهران حرکت کردیم. در بین راه رئیس کلانترى، شماره منزل ما را گرفت تا از تلفن بین راه خبر دستگیرى مرا به خانواده اطّلاع دهد که منتظر نباشند. در همین لحظه ها یکى از مأمورهاى مراقب، به دیگرى گفت:
«این چه شغلى است که ما داریم؟ همه مردم مشغول عزادارى براى امام حسین(علیه السلام)هستند و ما ذاکران اباعبدالله(علیه السلام)را دستگیر کرده، روانه زندان مى کنیم. ما عاقبت به شرّ شده ایم».
با خود گفتم: رژیم شاه با این مأموران که یکى با ما همکارى مى کند و دیگرى از کار خود متأسّف است، چگونه مى خواهد با ما مبارزه کند؟!».
 

 

89 هم کنترل و هم تبرّک 91 زندانى هاى کوچولو
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma