در روزهاى پایانى مردادماه 1387 که در فکر بازگشت به قم بودیم، از هزینه هاى یک ماه اقامت استاد در مشهد مقدّس صحبت شد. استاد ضمن بیان هزینه هاى مختلف به داستان زیر اشاره کرد:
«یکى از افراد بسیار محترم که مشکل مالى پیدا کرده بود درخواست کمک کرد. پس از مطالعه درخواست ایشان، تصمیم گرفتم دو میلیون تومان به وى کمک کنم، سپس این مبلغ بیشتر شد و در نهایت قرار شد پنج میلیون تومان به وى کمک شود. درباره این تصمیم تردید کرده و با خود گفتم: به جاى این که این مبلغ (که معادل شهریه تعداد زیادى طلبه در آن زمان بود) به یک نفر داده شود بهتر است صرف مشکلات چند نفر گردد. سراغ قرآن رفتم تا با
خداوند مشورت نمایم. قرآن را باز کردم، خداوند فرمود: «(وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً); و خداوند نعمت هاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است».(1) پیام آیه این بود که اکنون که خداوند نعمتش را در اختیار ما نهاده، نباید از کمک به آن شخص خوددارى کنیم. لذا مبلغ مذکور را کامل به ایشان پرداختیم».