خاطره دیگرى از زبان استاد که در فروردین سال 1387 بیان فرمودند:
«در دوران طلبگى در قم چند سالى در مدرسه حجّتیّه بودم. در حجره سه نفر بودیم: بنده، آقاى محفوظى، و مرحوم آقاى شیخ عباس ایزدى، امام جمعه سابق نجف آباد. میز کوچکى داشتیم که پول ها را در کشوى آن مى ریختیم. سهم هر نفر پنج تومان بود. وقتى پول ها تمام مى شد مرحوم آقاى ایزدى مى گفت: «بیت المال تمام شد»، دوباره هر نفر پنج تومان در کشوى میز مى انداختیم; هر کس چیزى مى خرید پول آن را از همان میز برمى داشت. کارها تقسیم شده بود: من مسئول پخت غذا، آقاى ایزدى مسئول خرید اجناس و لوازم مورد نیاز و آقاى محفوظى مسئول شستوشوى ظروف غذا. تقسیم کار، هم باعث نظم در امور مى شد و هم سبب مى شد کارى روى زمین نماند. چقدر در دوران طلبگى زندگى باصفایى داشتیم».