حضرت استاد در مراسم کلنگ زنى مجتمع امام کاظم(علیه السلام)در تاریخ 7/12/1386 در بخشى از سخنان خود، چنین فرمودند:
«در این فکر بودم که مدرسه بزرگى در چندین طبقه با امکانات کافى از قبیل کتابخانه، پارکینگ و کلاس هاى متعدّد درس بسازم; زیرا محلّ درس هاى موجود براى طلاّب
کافى نبود.
روزى یکى از تجّار تهران آمد و گفت: «مدّتى است در فکر هستم ثلث ثروت خود را که دو میلیارد تومان مى شود خرج مسجد و مدرسه اى کنم. اجازه بدهید چک آن را نوشته، خدمتتان تقدیم نمایم!».
گفتم: بعد از این که زمین آن تهیّه شد، مقدّمات خرید آن فراهم گردید و معامله قطعى شد، در آستانه رفتن به محضر، شما چک را بنویسید، زیرا معلوم نیست فردا چه حادثه اى براى من رخ دهد و این پول چه خواهد شد. من زیر بار مسئولیّت این پول سنگین نمى روم.
سپس دنبال زمین مناسبى گشتیم. زمین پیدا شد، به محضر رفتیم. قیمت زمین، دو میلیارد و سیصد میلیون تومان شد. آن تاجر محترم گفت: «سیصد میلیون اضافه را هم مى دهم» و ایشان کلّ مبلغ زمین مجتمع امام کاظم(علیه السلام) را به عنوان ثلث اموالش پرداخت. پس از دادن چک گفت:
«دیشب خوابم نمى برد، با خود مى گفتم شاید تا فردا زنده نمانم که به محضر بروم و این پول را بدهم. اکنون که این کار انجام شده، امشب آسوده مى خوابم».
آرى، چنین اخلاص هایى هم پیدا مى شود!