خاطره اى از زمان تبلیغ استاد در قبل از انقلاب از زبان خودشان:
«قبل از انقلاب روزهاى پنج شنبه و جمعه در تهران منبر مى رفتم. فکر کردم کار فرهنگى ریشه دارى انجام دهم; بدین منظور هر روز جمعه حدیثى به همراه ترجمه، شرح مختصر و منبع آن نوشته و آن را تکثیر کرده و در اختیار حضّار مجلس قرار مى دادم، سپس درباره آن بحث مى کردم.
بعداً پیشنهاد داده شد مسابقه اى از آن احادیث برگزار شود. قرار شد شرکت کنندگان، چهل حدیث با اِعراب، ترجمه و منبع بنویسند. استقبال خوبى از سوى پسران و دختران صورت گرفت و عدّه زیادى برنده شدند. جایزه ها را یکى از تجّار نیکوکار تهیّه کرد و به برندگان داد. سپس براى ارائه گزارشى از مراحل مختلف مسابقه، از آن تاجر خواستیم نامش به عنوان تهیّه کننده جوایز در گزارش بیاید. او فکرى کرد و گفت: «لطفاً ننویسید! اگر اینجا بنویسید مى ترسم آن جا که باید بنویسند نوشته نشود!».
این جملات نشانگر تأثیر ایمان ایشان به جهان آخرت و اخلاصش بود».