تن پروران طماع

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اهمیّت نماز و عالم برزخ
جنگ تبوک و منافقان نشانه هاى شیعه على(علیه السلام)


جنگ تبوک، جنگى بسیار حسّاس و با مشکلاتى کاملا پیچیده توأم بود، به همین جهت عده اى از افراد ضعیف الایمان و منافق، از شرکت در این میدان تعلل مىورزیدند. در آیات گذشته خداوند گروهى از مؤمنان را سرزنش مى کند که چرا به هنگام صدور فرمان جهاد، سنگینى به خرج مى دهند؟ و مى فرماید: دستور جهاد به سود خود شما خواهد بود.
به دنبال این سخن، بار دیگر مؤمنان را دعوت همه جانبه به سوى جهاد مى کند و مسامحه کننده ها را مورد سرزنش قرار مى دهد.
نخست مى گوید: «همگى به سوى جهاد حرکت کنید، خواه سبکبار باشید یا سنگین بار. انفرو اخفافا و ثقالا».
خفاف، جمع «خفیف» و ثقال، جمع «ثقیل» است و این دو کلمه مفهوم جامعى دارد که همه حالتهاى انسان را شامل مى شود; یعنى اعم از این که جوان باشید یا پیر، مجرد باشید یا متأهل، کم عائله باشید یا پر عائله، غنى باشید، یا فقیر، بدون گرفتارى باشید یا گرفتار، زراعت، باغ و تجارت داشته باشید یا نداشته باشید، در هر صورت و در هر حال و در هر موقعیت بر شما لازم است هنگامى که فرمان جهاد صادر شد، همگى این دعوت آزادى بخش را اجابت کنید و از هر کار دیگرى چشم بپوشید و سلاح به دست گرفته به سوى میدان نبرد حرکت کنید. سپس اضافه مى کند; «در راه خدا با اموال و جانها جهاد کنید» (وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ).
یعنى جهادى همه جانبه و فراگیر، چرا که در برابر دشمن نیرومندى که از ابرقدرتهاى آن زمان محسوب مى شد (یعنى رومیها) قرار داشتند و بدون آن پیروزى ممکن نبود.
اما باز براى این که اشتباه نشود که این فداکارى ها به سود خداوند است؟ مى گوید: «این به نفع شما است اگر بدانید» (ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ)یعنى اگر بدانید که جهاد کلید سربلندى، عزت و برطرف کننده ضعف و ذلت است، و بدانید که هیچ ملتى در جهان بدون جهاد به آزادى واقعى و عدالت نخواهد رسید و اگر بدانید که راه رسیدن به رضاى خدا سعادت جاویدان، انواع نعمتها و مواهب الهى در این نهضت مقدس عمومى و فداکارى همه جانبه است; سپس بحث را متوجه افراد سست، و تنبل و ضعیف الایمان که براى سرباز زدن از حضور در این میدان بزرگ به انواع بهانه ها متوسل مى شدند، کرده و به پیامبر(صلى الله علیه وآله)چنین مى گوید: «اگر غنیمتى آماده، و سفرى نزدیک بود به خاطر رسیدن به متاع دنیا به زودى دعوت تو را اجابت مى کردند».
و براى نشستن بر سر چنین سفره اى مى دویدند (لَوْ کَانَ عَرَضاً قَرِیباً وَسَفَراً قَاصِداً لاَتَّبَعُوکَ) ولکن اکنون که راه براى آنها دور است، سستى مىورزند و بهانه مى آورند، (وَلَکِنْ بَعُدَتْ عَلَیْهِمْ الشُّقَّةُ). عجب این که تنها به عذر و بهانه قناعت نمى کنند، بلکه «به زودى نزد تو مى آیند و قسم یاد مى کنند که اگر ما قدرت داشتیم با شما خارج مى شدیم» (وَسَیَحْلِفُونَ بِاللهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَکُمْ).
و اگر مى بینید به این میدان نمى آییم بر اثر ناتوانى، گرفتارى و عدم قدرت است.
«آنها با این دروغها در واقع خود را هلاک مى کنند» و (یُهْلِکُونَ أَنفُسَهُمْ) «ولى خدا مى داند آنها دروغ مى گویند» (وَاللهُ یَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ).
آنها کاملا قدرت دارند; اما چون سفره چرب و نرمى نیست و برنامه دشوار و پر دردسرى در پیش است، به قسمهاى دروغ متوسل مى شوند.
این موضوع به جنگ «تبوک» و زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) منحصر نبود و در هر جامعه اى همیشه گروهى تنبل، منافق، طماع و فرصت طلب وجود دارد که همیشه منتظرند لحظه هاى پیروزى و نتیجه گیرى فرا رسد و آنگاه خود را در صف اوّل جا بزنند، فریاد بکشند، گریبان چاک کنند و خود را نخستین مجاهد و برترین مبارز و دلسوزترین افراد معرفى کنند تا بدون زحمت از ثمرات پیروزى دیگران بهره گیرند. ولى همین گروه مجاهد سینه چاک، و مبارز دلسوز، به هنگام پیش آمدن حوادث مشکل، هر کدام به سویى فرار مى کنند و براى توجیه خود عذرها و بهانه ها مى تراشند.(1)
اکنون اگر فرض کنیم حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این زمان رهبر کشور ما بود و دستور مى داد که زکات را از زارعها و دام دارها و خمس را از میلیاردرها با قوت تمام بگیرد، و تمام کسانى که به طور عمد نماز را ترک مى کنند تعزیر شوند، آن وقت مى دیدیم آنهایى که ادعاى دوستى على(علیه السلام) را مى کنند و گندمى را که زکاتش را نداده مى فروشند، و به زیارت امیرالمؤمنین، امام رضا و امام حسین(علیهما السلام) مى روند و با پولى که خمسش را نداده اند به مکه، مدینه و براى زیارت خانه خدا و پیامبر مى روند، با او به جنگ برمى خواستند. آن وقت یک گروه خوارج نهروان در مقابل على(علیه السلام) صف مى بستند و به آن حضرت مى گفتند: (لا حکم الاالله) یا نه؟ و مى گفتند: على کافر شده، چنان که خوارج نهروان گفتند، بنابراین کسانى که از خواندن هفده رکعت نماز مضایقه مى کنند، چگونه مى توانند میلیاردها ریال خمس و زکات بدهند و یا در جبهه حاضر شوند؟
جنگ هشت ساله تحمیلى ایران با عراق را، همان نمازگزارها، روزه گیرها، مسجدیها و بسیجیهاى مذهبى بودند که به پیروزى و ثمر رساندند، آنهایى که خود را در آتش جنگ مى سوزانیدند همان هایى که ایمان پولادین داشتند; وگرنه آن مردم راحت طلب و سست ایمان که حاضر نیستند زحمت دو رکعت نماز را به خود بدهند چگونه مى توانند از این کارها بکنند؟ اکنون براى کسانى که ادعا مى کنند که ما شیعه امیرالمؤمنین(علیه السلام) هستیم و او ما را شفاعت مى کند چند حدیث از نشانه هاى شیعه را در این کتاب مى نویسم، تا براى آنها روشن شود که آیا آنها واقعاً شیعه امیرالمؤمنین هستند یا نه؟


(1). تفسیر نمونه، ذیل دو آیه فوق.

 

جنگ تبوک و منافقان نشانه هاى شیعه على(علیه السلام)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma