اگر انسان در حالات تارک الصلاة ها دقت کند مى فهمد که اکثر آنها مردمى راحت طلب و تنبل هستند که نماز را ترک مى کنند و اگر دقت بیشترى شود درک مى شود که علت راحت طلبى آنها به ضعف ایمان آنها، نسبت به عذاب قیامت برمى گردد چون از عذاب خدا نمى ترسند، نماز خواندن براى آنها کارى بسیار دشوار است. چنان که خداوند مى فرماید: «(وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ * الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاَقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ); از صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و کنترل هوسهاى درونى و توجه به پروردگار) نیرو بگیرید و این کار جز براى خاشعان، گران است; آنها که ایمان دارند خداى خود را ملاقات مى کنند و به سوى او باز مى گردند».(1)
قرآن براى این که انسان بتواند بر امیال و خواسته هاى دل پیروز گردد و حب جاه و مقام را از سر بیرون کند; چنین مى گوید: «از صبر و نماز یارى جویید» و با استقامت و کنترل خویشتن بر هوسهاى درونى پیروز شوید; (وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ). و در آیه بعد خاشعان را چنین معرفى مى کند، «همان ها که مى دانند پروردگار خود را ملاقات خواهند کرد و به سوى او باز مى گردند»; (الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاَقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ).
«یظنون» از ریشه «ظن» گاه، به معناى، گمان و گاه به معناى یقین مى آید و در اینجا مسلّماً به معناى ایمان و یقین قطعى است، زیرا ایمان به «لقاء الله» و بازگشت به سوى او حالت خشوع، خداترسى و احساس مسئولیت را در دل انسان زنده مى کند و این یکى از آثار تربیتى ایمان به معاد است که، همه جا در برابر انسان صحنه آن دادگاه بزرگ را مجسم مى سازد و به انجام مسئولیت ها، حق و عدالت دعوت مى کند و این احتمال نیز وجود دارد که; «ظن» در اینجا به معناى «گمان» باشد، و این در حقیقت یک نوع مبالغه و تأکید است که اگر انسان به فرض به آن دادگاه بزرگ ایمان نداشته باشد و فقط گمان کند که قیامتى است; کافى است که از هرگونه خلافکارى خوددارى نماید.