مطابق حدیث ثقلین ـ که به طور متواتر(1) از طریق شیعه و سنّى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است ـ عترت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)در کنار قرآن کریم، سبب هدایت امّت خواهند بود و مسلمانان موظّفند به آنان تمسّک جویند و از آنها جدا نشوند. از این رو، موضع آنان در این ماجرا بسیار مهم و تأثیرگذار است. البته مى دانیم مراد از اهل بیت(علیهم السلام)على(علیه السلام) فاطمه زهرا و حسن و حسین اند(2) و آنچه پس از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در این ماجرا مهم است موضع گیرى على(علیه السلام) و فاطمه زهرا(علیها السلام)مى باشد. آیا على(علیه السلام) با رضایت بیعت کرد؟ و آیا فاطمه(علیها السلام) از خلیفه سقیفه نشین رضایت داشت؟
مطابق نقل مورخان على(علیه السلام) و زبیر و بنى هاشم حاضر به بیعت با ابوبکر نشدند و عمر به سراغ آنها رفت. مطابق نقل طبرى: در این میان زبیر شمشیر کشید و گفت: «تا با على بیعت نشود، من شمشیر را غلاف نخواهم کرد». عمر گفت: «شمشیر زبیر را بگیرید و به زمین بکوبید». آنگاه عمر دستور داد على و زبیر را به زور بیاورند. سپس به آن دو گفت: «لتبایعان وأنتما طائعان او لتبایعان وأنتما کارهان; شما مجبورید بیعت کنید، چه از روى میل و رغبت و یا با ناخوشایندى و کراهت».(3)
مطابق نقل دیگر، مردى به زُهْرى گفت: آیا على(علیه السلام) به مدّت شش ماه بیعت نکرد؟ گفت: آرى! نه على در آن مدت بیعت کرده بود و نه هیچ یک از بنى هاشم. آنگاه که على(علیه السلام) مجبور به بیعت شد، پس از وى بنى هاشم نیز بیعت کردند؟(4)
آن حضرت براى خود در خلافت حقّ قائل بود و ابوبکر و یارانش را به استبداد متهم کرد (إنّ لنا فى هذا الامر حقاً، فاستبددتم به علینا).(5)
مطابق نقل بخارى در صحیح خود، على(علیه السلام) در مدّت حیات فاطمه(علیها السلام) با ابوبکر بیعت نکرده بود و پس از شش ماه که آن حضرت وفات یافت، على(علیه السلام) به سراغ مصالحه و بیعت با ابوبکر رفت.(6)
اکنون به صورت روشن تر، موضع اهل بیت(علیهم السلام) در این باره و تهدید و ارعاب سقیفه سازان را بیان مى کنیم: