نگاهى گذرا به زندگى علّامه مجلسى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
حلية المتقين
ولادت وخاندان
نام او محمّدباقر و پدرش محمّدتقى و جدّش مقصودعلى است. مادرش از نزديكان شيخ عبدالله بن جابر عاملى و دختر صدرالدّين محمّد عاشورى است كه خود از پرورش‌يافتگان خاندان علم و فضيلت بود.[1]
وى كه به علّامه مجلسى شهرت يافته،[2]  در سال 1037 (وبه گفته برخى سال 1038 و به گفته علّامه سيّدمحسن امين در سال 1027) ديده به جهان گشود.[3]
محمّدباقر آخرين فرزند پسر خانواده بود. پدرش در سال 1070، يعنى 67 سالگى، از دنيا رفت.[4]  برادر بزرگ او مولا عزيزالله در سال 1159 و برادر دوم وى مولا عبدالله در سال 1084 دار فانى را وداع گفتند.[5]
خداوند به علّامه مجلسى چهار پسر و پنج دختر عنايت فرمود. نام پسرانش محمّدصادق و محمّدرضا و ميرزا جعفر و ميرزا عبدالله است.[6]
دوران تحصيل
وى از چهار سالگى نزد پدر درس خواند و در دوران تحصيل در درس بيش از بيست استاد شركت جست كه در فصل بعد به آن اشاره مى‌كنيم.
او در اندك زمانى بر علم صرف و نحو و معانى و بيان و لغت و رياضيّات و تاريخ و فلسفه و حديث و رجال و درايه و اصول و فقه و كلام، احاطه كامل يافت.[7]
وى در چهارده سالگى از فيلسوف بزرگ اسلام، ملّاصدرا، اجازه روايت گرفت.
اساتيد و شيوخ اجازه
علّامه مجلسى سال‌ها نزد علماى بزرگ درس خواند و شاگردى كرد و  از بعضى از آنها اجازه نقل روايت گرفت كه از جمله مى‌توان به دانشمندان زير اشاره كرد :
1. شيخ المحدّثين محمّد بن الحسن الحرّ العاملى، نويسنده كتاب ارزشمند وسائل الشيعه.
2. عالم فاضل و محدّث عارف، فيض كاشانى، نويسنده كتاب‌هاى وافى و تفسير صافى و مفاتيح الشرايع.
3. پدر بزرگوارش، عالم گرانسنگ علّامه محمّدتقى مجلسى، نويسنده كتاب ارزشمند روضة المتّقين.
4. فيلسوف نامدار ملّاصدرا.
5. ملّا صالح مازندرانى، شارح اصول كافى.[8]
جانشينى پدر
علّامه مجلسى در مدرسه ملّاعبدالله اقامه نماز و تدريس مى‌كرد و پس از رحلت پدر بزرگوارش در مسجد جامع اصفهان اين دو كار مهم را ادامه داد.
سيّد نعمت‌الله جزايرى؛ كه از نامورترين شاگردان اوست، درباره علّامه مجلسى؛ مى‌گويد :
با آنكه جوان بود چنان در علوم تتبّع كرده بود كه كسى از علماى زمانش به آن پايه نرسيده بود. هنگامى كه در مسجد جامع اصفهان به مردم پند مى‌داد هيچ‌كس را فصيح‌تر و خوش‌كلام‌تر از او نيافتم. حديثى كه شب مطالعه مى‌كردم چون صبح از او مى‌شنيدم چنان بيان مى‌كرد كه گويى هرگز آن را نشنيده‌ام.[9]
شاگردان وراويان
جمعى از بزرگان و علماى شيعه در محضر علّامه مجلسى؛ شاگردى كرده، يا از وى روايت نقل كرده‌اند.
در مجلس درس او، بنابر نقلى، هزار تن يا بيشتر شركت مى‌كرده‌اند كه علّامه نورى در كتاب فيض قدس نام آنها را ذكر كرده و در جلد صفر بحارالأنوار نام پنجاه تن از شاگردانش آمده است كه به ذكر پنج تن از آنان بسنده مى‌كنيم :
1. صدرالدّين سيّد على خان شيرازى، شارح كتاب صحيفه سجّاديّه.
2. آغا ميرزا عبدالله بن عيسى بن محمّد صالح مشهور به آفندى، نويسنده كتاب رياض العلماء وصحيفه ثالثه.
3. محمّد بن على الأردبيلى مؤلّف كتاب جامع الرّواة.
4. ميرزا محمّد مشهدى صاحب تفسير كنز العرفان.
5. محدّث نبيل، سيّد نعمت الله جزايرى.[10]
تأليفات
علّامه مجلسى؛ از بزرگ‌ترين نويسندگان جهان اسلام است. وى كتاب‌هاى فراوانى در علوم مختلف به عربى وفارسى به رشته تحرير درآورده كه معروف‌ترين و مهم‌ترين و ارزشمندترين آنها كتاب بحارالأنوار الجامعة لدرر اخبار الائمّة الأطهار است و مى‌توان آن را بزرگ‌ترين موسوعه حديثى شيعه، بلكه جهان اسلام شمرد.
نيز از ايشان سيزده كتاب به زبان عربى به ثبت رسيده كه علاوه بر بحارالأنوار الجامعة لدرر اخبار الائمّة الأطهار مى‌توان به مرآة العقول فى شرح اخبار آل الرّسول اشاره كرد كه از كتاب‌هاى مشهور است.
نخستين كتابى كه اين مرد بزرگ نگاشته، رسالة الأوزان نام دارد كه آن هم به زبان عربى است.
كتاب تاريخ تشيّع اصفهان، مجموع كتاب‌هاى علّامه مجلسى را بالغ بر 245 جلد شمرده است.[11]
تعداد كتاب‌هايى كه علّامه مجلسى به زبان فارسى نوشته است تا پنجاه و سه جلد نوشته‌اند؛ البتّه برخى معتقدند تعداد تأليفات فارسى او بيش از اينهاست.
از جمله كتاب‌هاى فارسى ايشان مى‌توان به عين الحياة، حياة القلوب، زادالمعاد، حلية المتّقين وحقّ اليقين اشاره كرد؛ حقّ اليقين، آخرين كتاب علّامه مجلسى؛ است.[12]
حلية المتّقين
حلية المتّقين از كتاب‌هاى بسيار ارزشمند و پرمنفعت علّامه مجلسى است كه احتمالا بيش از ساير كتاب‌هايش چاپ و منتشر شده است.
علّامه آقا بزرگ تهرانى معتقد است كه علّامه مجلسى در 26 ذوالحجّه سال 1081، در 44 سالگى، تأليف اين كتاب ارزشمند را به پايان رساند و اين كتاب به زبان هندى و عربى نيز ترجمه شده است.[13]
سيّدمقبول احمد دهلوى، كتاب حلية المتّقين را به زبان اردو ترجمه كرد و نام آن را تهذيب الإسلام نهاد.[14]  و شيخ خليل رزق عاملى و على عبدالحسين شبسترى نيز آن را تعريب كردند.[15]
گزيده حلية المتّقين به نام مختصر الأبواب فى السّنن والآداب، به وسيله حاج شيخ عبّاس قمى[16] ، و چكيده آن به نام آداب الشريعه به وسيله ملّا محمّدباقر فشاركى اصفهانى تنظيم شده است.[17]
علّامه در سفر
علّامه هيچ‌گاه قلم را حتّى در سفر از خود جدا نمى‌كرد و جلد بيست و دوم بحارالأنوار را پس از مراجعت از سفر حج در نجف اشرف تأليف كرد و در بازگشت از سفر خراسان در بين راه، ترجمه خطبه امام رضا عليه السلام و رساله وجيزه رجب را نگاشت.
در روزهايى كه اين محدّث شهير به منظور زيارت در مشهد مقدّس به سر مى‌برد، جمعى از علما و فضلا و طلّاب براى استفاده از دانش او تقاضاى درس حديث كردند و او چهل حديث (اربعون حديث) را نگاشت.
هنگامى كه شرح اربعين را به انجام رساند يكى از فضلاى اهل سنّت بعد از ديدن كتاب از راه انصاف و محبّت گفت :
گمان مى‌كردم پايه علمى علّامه مجلسى منحصر به ترجمه كتاب عربى به فارسى است تا آن كه كتاب السماء و العالم بحار وشرح اربعين او را ديدم، دانستم علّامه مجلسى دانايى است كه مافوق او در علم متصوّر نيست.[18]
علّامه مجلسى وسياست
علّامه پس از درگذشت ملّا محمّدباقر سبزوارى در سال 1090 ه ق، به منصب «شيخ الاسلام» دست يافت[19]  و در اين مسند خدمات بسيارى در  زمينه‌هاى گوناگون سياسى و اجتماعى به ايران و تشيّع كرد.
بزرگ‌ترين كار علّامه مجلسى؛ در صحنه سياست كه به نفع مكتب تشيّع منتهى شد، مبارزه با صوفيان بود. علّامه در دواير دولتى و نيز نظام‌هاى مختلف ادارى از قدرت آنها كاست. او در خصوص اين گروه كه فقط در اصفهان بيست و يك تكيه و خانقاه و زاويه داشتند، در رساله اعتقادات مى‌نويسد :
اينك اجمالاً براى شما مى‌نويسم و بيان مى‌كنم چيزهايى را كه براى خودم از اصول مذهب به وسيله اخبار كثيره و متواتره ظاهر شده، تا گمراه نشويد و به خدعه‌ها و فريب‌ها و غرورهاى صوفيه فريب داده نشويد و حجّت خدا را بر شما تمام مى‌كنم.[20]
علّامه علاوه بر صوفيان، كشيشان دربار، بيگانگان، نمايندگان مؤسّسات و شركت‌هاى غربى به مبارزه با بت‌پرستان پرداخت. روزى به وى خبر دادند كه بت‌پرستان در شهر اصفهان در خانه‌اى بتى قرار داده و براى نيايش آن بت به آن خانه مى‌روند. وى بعد از تحقيق و آگاهى از محلّ بت، فتواى خراب كردن آن را صادر كرد.[21]
علّامه از منظر اهل نظر
دانشمندان مطالب ارزشمندى در مورد شخصيّت علّامه مجلسى گفته‌اند كه به منظور رعايت اختصار به سه نمونه آن بسنده مى‌كنيم :
1. محدّث شهير شيخ حرّ عاملى؛ شخصيّت آن عالم بزرگوار را چنين وصف كرده است :
آقا محمّدباقر مجلسى عالم فاضل، محقّق ماهر، علّامه مدقّق، انديشمند فقيه، متكلّم برجسته، محدّث مورد اعتماد، دربردارنده محاسن و فضائل، استاد جليل‌القدر و عظيم‌الشأن، داراى تأليفات بسيار و سودمند است. بحارالأنوار في أخبار الأئمّة الأطهار، جلاء العيون، حياة القلوب، عين الحياة، مشكاة الأنوار و حلية المتّقين از جمله آثار اوست.[22]
2. علّامه سيّد محسن امين؛ مى‌گويد :
ملّا محمّدباقر اصفهانى معروف به مجلسى ثانى، فرزند ملّا محمّدتقى (مجلسى اوّل)، از عالمان موفّقى است كه در عالم اسلام كسى به درجه توفيقات ايشان نايل نگشته است. خدمات علّامه به مذهب تشيّع در آن پايه است كه عالِم متعصّب اهل سنّت، عبدالعزيز دهلوى صاحب التحفة الاثنى عشرية فى الردّ على الامامية گفته است: اگر شيعيان را مجلسى مذهب بنامند جا دارد، زيرا اين مرد در رونق اين مذهب نقش بسزايى داشته است.[23]
3. معمار كبير انقلاب اسلامى ايران، امام خمينى رحمة الله علیه، همكارى علّامه مجلسى با سلاطين عصر را براى كنترل زمامداران دانسته، مى‌فرمايد :
مرحوم مجلسى كه در دستگاه صفويّه بود، صفويّه را آخوند كرد؛ نه خودش را صفويّه كرد؛ آنها را كشاند توى مدرسه و توى علم و توى دانش و اينها، تا آن اندازه‌اى كه البتّه توانستند.[24]
وفات علّامه مجلسى؛
طبق آنچه در كتاب وقايع الأيّام ولؤلؤة آمده، علّامه مجلسى در روز 27 ماه رمضان سال 1111 در 73 سالگى از دنيا رفت.[25]
علّامه سيّدمحسن امين معتقد است كه علّامه مجلسى در 1027 متولّد شد ودر سال 1110 رحلت يافت؛ بنابراين، عمر شريفشان 83 سال بوده است.[26]
شاعر در مورد تاريخ وفاتش چنين گفته است :
ماه رمضان چو بيست و هفتش كم شد تاريخ وفات باقر اعلم شد
پيكر پاك علّامه مجلسى در مقبره‌اى كه پدرش و جمعى ديگر از علماى بزرگ مدفون بودند آرام گرفت، تا قبرستان عتيق اصفهان به نور اين بزرگان منوّر شود.
عاش سعيدآ ومات سعيدآ
وسوف يبعث إن شاء اللّه سعيدآ
[1] . گلشن ابرار، ج 1، ص 249.
[2] . در مورد شهرت يافتن محمّدباقر وپدرش محمّدتقى به صفت «مجلسى»، در شرح حال پدرش آمده استكه وى به ذوق وقريحه شعرا شهرت داشت وبه «مجلسى» تخلّص مى‌كرد؛ گويى از همين‌رو، مجلسى نامگرفته بود. (گلشن ابرار، ج 1، ص 218).
[3] . بحارالأنوار، ج 0، ص 62.
[4] . همان، ص 66.
[5] . سفينة البحار، ج 1، ص 632.
[6] . سفينة البحار، ج 1، ص 635.
[7] . گلشن ابرار، ج 1، ص 250.
[8] . بحارالأنوار، ج 0، ص 52 ـ 55.
[9] . گلشن ابرار، ج 1، ص 250.
[10] . بحارالأنوار، ج 0، ص 56 ـ 61.
[11] . تاريخ تشيّع اصفهان، ص 370.
[12] . بحارالأنوار، ج 0، ص 46.
[13] . الذريعة إلى تصانيف الشّيعة، ج 7، ص 83.
[14] . همان، ج 4، ص 508.
[15] . مجله مبلّغان، شماره 124، ص 160 به بعد.
[16] . الذريعة إلى تصانيف الشّيعة، ج 20، ص 176.
[17] . همان، ج 1، ص 21.
[18] . گلشن ابرار، ج 1، ص 254.
[19] . زندگينامه علّامه مجلسى، ج 1، ص 161، به نقل از گلشن ابرار، ج 1، ص 255.
[20] . ترجمه رساله اعتقادات علّامه مجلسى، ص 78، به نقل از گلشن ابرار، ج 1، ص 255.
[21] . روضات الجنّات، ج 2، ص 79، به نقل از گلشن ابرار، ج 1، ص 255.
[22] . اعيان الشيعه، ج 9، ص 182 و 183.
[23] . امل الآمل، ج 2، ص 248، شماره 733.
[24] . صحيفه نور، ج 8، ص 8.
[25] . بحارالأنوار، ج 0، ص 62. البتّه نويسنده كتاب الروضات از كتاب حدائق المقرّبين نقل كرده كه تاريخدرگذشت ايشان 27 رمضان سال 1110 بوده است.
[26] . اعيان الشّيعه، ج 9، ص 182.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma