زیرا آیات قرآن به قدرى فصیح و بلیغ و موزون بود و مردم را به سوى خود جذب مى کرد که کفّار چاره اى نداشتند، جز این که بگویند: «پیامبر شاعر است» در حالى که قرآن مجید در آیه 69 سوره یاسین، در پاسخ به آنها مى فرماید:
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغى لَهُ اِنْ هُوَ اِلاّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ
ما هرگز شعر به او (پیامبر) نیاموختیم، و شایسته او نیست [ که شاعر باشد ]; این [ کتاب آسمانى ] فقط ذکر و قرآن مبین است.
نسبت شاعرى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز حکایت از جذّابیّت، لطافت و ظرافت قرآن دارد.
نسبت «جادوگرى و ساحرى» به پیامبر نیز کاشف از اثرات مهمّ معجزات آن حضرت است; آنها که در مقابل معجزات بحق و واقعیّت دار آن حضرت، عاجز شدند، به تهمت و برچسب جادوگرى تمسّک جستند.
داستان زیباى «اسعد بن زراره» ـ که مشروح آن در جلد اوّل این کتاب گذشت ـ در این باره گواه و شاهد خوبى است.