هشت آیه اوّل سوره کهف

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
داستان یاران
1 اصحاب کهف شأن نزول سوره کهف


خداوند متعال در ابتداى این سوره، و قبل از بیان سرگذشت اصحاب کهف، و به عنوان مقدّمه نقل آن داستان، مطالب مهمّى را ضمن هشت آیه بیان مى کند، که مرورى کوتاه بر این آیات خالى از فایده نیست.
در آیه اوّل مى فرماید:
«(الْحَمْدُ للهِِ الَّذِى أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَّهُ عِوَجَا); حمد مخصوص خدایى است که این کتاب را بر بنده (برگزیده) اش نازل کرد، و هیچ گونه کژى در آن قرار نداد».
از میان صفات فراوان خداوند، که همچون ذاتش بى نهایت است، بر مسأله نزول قرآن، و از میان صفات شایسته پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) بر ارزشمندترین و برترین صفت، یعنى عبودیّت و بندگى آن حضرت، انگشت گذاشته شده است. همان عبودیّت و بندگى اى که حضرت على(علیه السلام) به آن افتخار نموده و اعلان مى دارد: «إلهی کَفى بی عِزّاً اَنْ اَکُونَ لَکَ عَبْداً; خدایا این عزّت مرا بس که بنده خدایى چون تو باشم».(1) عدد صفر هر چقدر زیاد باشد ارزشى ندارد، امّا هنگامى که متّصل به بى نهایت مى شود رنگ بى نهایت مى گیرد. عبودیّت یعنى چه؟ عبودیّت را مى توان در این قطعه شعر ترسیم کرد:
بندگانیم جان و دل بر کف *** چشم بر امر و گوش بر فرمان همان طور که گفتیم: خداوند متعال از میان صفات فراوان خود به نزول قرآن و از میان صفات پیامبرش به مهم ترین آنها، یعنى عبودیّت اشاره مى کند، سپس به بیان اوصاف قرآن مى پردازد:
1. «(وَلَمْ یَجْعَلْ لَّهُ عِوَجًا); هیچ گونه کژى و کاستى در قرآن مجید راه ندارد». بیش از هزار و چهارصد سال از نزول قرآن مى گذرد و قرآن از همان روزهاى اوّل فصیحان و بلیغان و ادیبان عرب را به مبارزه طلبید، امّا نه تنها هیچ کس موفّق نشد سوره اى مثل قرآن بیاورد و نتوانست کژى و کاستى اى در قرآن کشف نماید، بلکه على رغم گذشت این مدّت طولانى قرآن هرگز بوى کهنگى نگرفت،(2) و روز به روز بر عظمت و عمق و جاذبه آن افزوده شد. قرآن سرمایه بسیار عظیمى است که حتّى غیر مسلمانانى که حاضر به پذیرش اسلام نشده اند در برابر آن سر تسلیم فرود آورده اند.
شبلى شمیل آن دانشمند عرب مسیحى مى گوید: «من دین پیامبر اسلام را قبول نکردم، امّا نمى توانم نسبت به قرآن کافر شوم».(3)
قرآنى که ما مسلمانان قدرش را ندانستیم، شاید دیگران بهتر آن را شناختند!
2. در آیه دوم سوره کهف برخى دیگر از ویژگى هاى قرآن ذکر شده است از جمله این که «(قَیِّماً); در حالى که پایدار و برپادارنده (دیگر کتب آسمانى) است» آن قدر ثبات و استقامت دارد که نه تنها خود را از کهنگى و نابودى حفظ مى کند، بلکه نگهبان دیگر کتابهاى آسمانى نیز هست.
3. یکى دیگر از ویژگى هاى قرآن انذار به بدکاران و مخالفان است، تا با ترس از عذاب شدید پروردگار متنبّه شده و دست از کارهاى زشت خود بردارند. «(لِیُنذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِّنْ لَّدُنْهُ); تا از جانب او (بدکاران را) از عذاب شدیدى بترساند».
4. ویژگى چهارم قرآن، بشارت به مؤمنان است. «(وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً); و مؤمنانى را که کارهاى شایسته انجام مى دهند، بشارت دهد که پاداش نیکویى براى آنهاست».
آرى قرآن مجید هم به بدکاران انذار مى دهد و آنها را به خاطر کارهاى خلاف و زشتشان مى ترساند، و هم مؤمنان صالح العمل را بشارت مى دهد و به خاطر کارهاى خوبشان آنها را تشویق و ترغیب مى کند.
سؤال: خداوند متعال به کدام گروه از مؤمنان بشارت داده و پاداششان چیست؟
جواب: همان گونه که در آیه دوم و سوم سوره کهف آمده، این بشارت اختصاص به مؤمنان صالح العمل دارد و شامل کسانى که عمل صالح ندارند نمى شود. و این مطلب نقش مهمّ عمل صالح را مى رساند، که ایمان بدون آن ارزشى ندارد. اگر شخصى دم از ایمان و پیروى از حضرت على(علیه السلام) و انتظار امام زمان(علیه السلام) بزند امّا عمل صالح نداشته باشد در این ادّعاها صادق نیست. ضمناً منظور از عمل صالح هر کار خوب و شایسته اى است که براى رضاى خداوند انجام گیرد.
شما خوانندگان گرامى هر شغلى داشته باشید مى توانید همان را تبدیل به عمل صالح کنید; مشروط بر این که آن کار و فعالیّت را به قصد تحصیل روزى حلال براى تأمین مخارج افراد واجب النفقه خود و خدمت به خلق خداوند انجام دهید. حتّى ورزشکاران مى توانند با این نیّت ورزش خود را تبدیل به عمل صالح کنند. بنابراین، گستره عمل صالح بسیار وسیع و فراگیر است.(4)
خلاصه این که خداوند متعال به مؤمنان صالح العمل بشارت پاداش نیکویى، که همان بهشت برین است را داده که جاودانه در آن خواهند ماند.
سؤال: انذارى که در این آیات به آن اشاره شده، مربوط به چه کسانى است؟
جواب: طبق آنچه در آیه چهارم سوره کهف آمده انذار مربوط به کسانى است که معتقد بودند خداوند متعال فرزند دارد. سه گروه چنین اعتقادى دارند:
الف) مسیحیان; که معتقدند حضرت عیسى(علیه السلام) فرزند خداست.(5)
ب) یهودیان، که اعتقاد دارند عزیر فرزند خداوند است.(6)
ج) مشرکان عرب; که مى گفتند ملائکه دختران خدا هستند.(7)
اعتقاد هر سه گروه، اعتقادى باطل و انحراف از اصل توحید است; چرا که داشتن فرزند لازمه اش جسمانى بودن و نیاز داشتن و اختیار کردن همسر است و خداوند از همه این امور پاک و مبرّاست.
در آیه بعد که مربوط به همین گروه هاى سه گانه است مى خوانیم: «(مَّا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْم وَلاَ لاِبَائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلاَّ کَذِباً); نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان. سخن بزرگى از دهانشان خارج مى شود! آنها فقط دروغ مى گویند».(8)
آیات پنج گانه فوق پیرامون قرآن مجید، صفات و اهداف آن و برخى صفات خداوند و پیامبرش بود. آیه بعد به حرص و ولع فوق العاده پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)جهت هدایت و اصلاح مردم پرداخته است. توجّه فرمایید:
«(فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً); گویى مى خواهى خود را به خاطر اعمال آنها، از غم و اندوه هلاک کنى اگر به این گفتار ایمان نیاورند!».(9)
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) همچون باغبان دلسوزى است که مى بیند آب مناسب و کافى و زمین آماده و مستعد رشد وجود دارد، امّا محصول نمى دهد، این مطلب قلب و روح او را مى آزارد. لذا پروردگار عالم دلداریش مى دهد.
خداوند متعال در آیه بعد مى فرماید: «(إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الاَْرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا); ما آنچه را روى زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدام یک داراى بهترین عمل هستند».(10)
آنچه روى زمین است اعم از کاخ ها، قصرها، ثروت ها، پست و مقام ها، زیبایى ها، همه و همه زیور و زینتى است که به منظور آزمایش و امتحان بندگان آفریده شده و هدف از آن امتحان است، تا بهترین اعمال انتخاب شود.
جالب این که خداوند به کمیّت و مقدار عمل اشاره نکرده و آن را هدف از آزمایش بیان ننموده، بلکه به کیفیّت و چگونگى عمل توجّه داده و آن را ملاک امتحان و آزمایش مى داند. بنابراین، اگر انسان یک آیه قرآن تلاوت کند و به معناى آن توجّه نماید و در آن تدبّر و اندیشه کند و در نهایت عمل خود را بر اساس آن تنظیم نماید، بهتر است از این که یک سوره قرآن را بدون تدبّر و اندیشه قرائت کند.
و در پایان مى فرماید: «(وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَیْهَا صَعِیداً جُرُزاً); (ولى این
زیورها پایدار نیست) و ما (سرانجام) آنچه را بر روى زمین است خاک بى حاصلى قرار مى دهیم».(11)
آرى همه زیورها و زینت هاى دنیا، که ابزارى براى آزمایش است، روزى نیست و نابود خواهد شد. در آن روز نه خبرى از قصرها و کاخ ها خواهد بود، و نه اثرى از پست و مقام خواهد بود، و نه نشانه اى از کوهها و قله ها خواهید یافت، و نه حتّى درخت و گیاهى پیدا خواهد شد، بلکه سطح کره زمین به سرزمین خشک و خالى از گیاه تبدیل خواهد شد.
مى گویند: وقتى غم و غصّه ها زیاد شده و به انسان هجوم آورد، سرى به قبرستان بزند و فاتحه اى براى اموات بخواند و اندکى فکر کند که (مثلاً) صد سال پیش چه کسانى وجود داشتند و چه زندگى هایى برپا کرده بودند، امّا اکنون نه از فقراى آنها اثرى هست و نه از اغنیا و ثروتمندانشان. صد سال دیگر هم از ما خبرى نخواهد بود، پس غم و غصّه براى چه؟ باید به فکر آن روز باشیم، و براى آن زمان کارى کنیم.


(1). بحارالانوار، ج 38، ص 340، ح 14.
(2). میزان الحکمه، باب 3294، ح 36 ـ 1643.
(3). تصحیح اعتقادات الامامیّة، ص 156 .
(4). آیات ولایت در قرآن، ص 383 .
(5). سوره توبه، آیه 30.
(6). سوره توبه، آیه 30.
(7). سوره نحل، آیه 57.
(8). سوره کهف، آیه 5 .
(9). سوره کهف، آیه 6 .
(10). سوره کهف، آیه 7 .
(11). سوره کهف، آیه 8 .
1 اصحاب کهف شأن نزول سوره کهف
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma