به سپیده صبح شما سوگند!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 26
سوره فجر/ آیه 1- 5 سوره فجر/ آیه 6- 14

در آغاز این سوره، به پنج سوگند بیدارگر اشاره شده:
نخست، مى فرماید: «قسم به فجر و شکافتن پرده سیاه شب» (وَ الْفَجْرِ).

* * *

«و قسم به شب هاى دهگانه» (وَ لَیال عَشْر).
«فَجْر»، در اصل به معنى شکافتن وسیع است، و از آنجا که نور صبح تاریکى شب را مى شکافد، از آن تعبیر به «فجر» شده است، و مى دانیم «فجر» بر دو گونه است: «کاذب» و «صادق».
«فجر کاذب» همان سپیدى طولانى است که در آسمان ظاهر مى شود، و آن را تشبیه به دم روباه مى کنند که نقطه باریک آن در طرف افق است، و قاعده مخروط آن، در وسط آسمان.
«فجر صادق» از همان ابتدا در افق گسترش پیدا مى کند، صفا و نورانیت و شفافیت خاصى دارد، مانند یک نهر آب زلال افق مشرق را فرا مى گیرد، و بعد در تمام آسمان گسترده مى شود.
«فجر صادق» اعلام پایان شب، و آغاز روز است، در این موقع روزه داران باید امساک کنند، و وقت نماز صبح وارد مى شود.
بعضى «فجر» را در این آیه، به معنى مطلق آن یعنى «سپیده صبح» تفسیر کرده اند، که مسلماً یکى از نشانه هاى عظمت خداوند است، نقطه عطفى است در زندگى انسان ها و تمام موجودات زمینى، و آغاز حاکمیت نور و پایان گرفتن ظلمت است، آغاز جنبش و حرکت موجودات زنده، و پایان یافتن خواب و سکوت است، و به خاطر این حیات، خداوند به آن سوگند یاد کرده.
بعضى آن را به معنى «فجر آغاز محرّم» که آغاز سال جدید است تفسیر کرده اند.
و بعضى، به «فجر روز عید قربان» که مراسم مهم حج در آن انجام مى گیرد، و متصل به شب هاى دهگانه است.
و بالاخره، بعضى به صبحگاهان ماه مبارک رمضان و یا «فجر صبح جمعه».
ولى، آیه مفهوم وسیعى دارد که همه اینها را شامل مى شود، هر چند بعضى از مصداق هاى آن از بعضى دیگر روشن تر و پراهمیت تر است.
و بعضى، معنى آیه را از این هم گسترده تر دانسته، گفته اند: منظور از فجر، هر روشنائى است که در دل تاریکى مى درخشد.
بنابراین، درخشیدن اسلام و نور پاک محمّدى(صلى الله علیه وآله) در تاریکى عصر جاهلیت یکى از مصادیق فجر است، و همچنین درخشیدن سپیده صبح قیام مهدى(علیه السلام) به هنگام فرو رفتن جهان در تاریکى و ظلمت ظلم و ستم، مصداق دیگرى از آن محسوب مى شود (همان گونه که در بعضى از روایات به آن اشاره شده است).(1)
و قیام عاشوراى حسینى در آن دشت خونین «کربلا»، شکافتن پرده هاى تاریک ظلم «بنى امیه»، و نشان دادن چهره واقعى آن دیوصفتان مصداق دیگر بود.
و همچنین، تمام انقلاب هاى راستینى که بر ضد کفر، جهل، ظلم و ستم در تاریخ گذشته و امروز انجام مى گیرد.
و حتى نخستین جرقه هاى بیدارى که در دل هاى تاریک گنهکاران ظاهر مى شود، و آنها را به توبه دعوت مى کند، «فجر» است.
ولى، البته این یک توسعه در مفهوم آیه است، در حالى که ظاهر آیه همان فجر به معنى طلوع سپیده صبح است.
و اما: لَیال عَشْر: «شب هاى دهگانه»، مشهور همان شب هاى دهگانه «ذى الحجه» است که شاهد بزرگ ترین و تکان دهنده ترین اجتماعات عبادى سیاسى مسلمین جهان است.
این معنى، در حدیثى از «جابر بن عبدالله انصارى» از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است.(2)
بعضى نیز، آن را به ده شب آخر ماه مبارک رمضان که شب هاى قدر در آن است، تفسیر کرده اند.
و بعضى آن را به شب هاى آغاز ماه محرم.
جمع میان این تفسیرهاى سه گانه نیز کاملاً ممکن است.
در بعضى از روایاتى که اشاره به بطون قرآن مى کند، فجر به وجود حضرت مهدى(علیه السلام) و لیال عشر به ده امام قبل از او، و «شفع» که در آیه بعد مى آید به حضرت «على»(علیه السلام) و «فاطمه زهراء»(علیها السلام) تفسیر شده است.
به هر حال، سوگند به این شب هاى دهگانه، به هر تفسیرى که باشد، دلیل بر اهمیت فوق العاده آنها است; چرا که همیشه سوگند به امور مهمّه یاد مى کنند(3)جمع میان معانى نیز ممکن است.

* * *

پس از آن، سوگندها را ادامه داده مى افزاید: «قسم به زوج و فرد» (وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ).
در این که منظور از «شفع» و «وتر» (زوج و فرد) در این آیه چیست؟ مفسران اقوال و احتمالات فراوانى ذکر کرده اند:
بعضى بالغ بر بیست قول(4) و بعضى از آن هم فراتر رفته و بالغ بر سى و شش قول نقل کرده اند!.(5)
و مهم ترین آنها اقوال زیر است:
1 ـ منظور، اعداد زوج و فرد است، مطابق این تفسیر، خداوند به کل اعداد که از زوج و فرد تشکیل شده است سوگند یاد کرده، اعدادى که همه محاسبات و نظامها بر محور آن مى چرخد، و سراسر عالم هستى را فرا مى گیرد، گوئى فرموده است: قسم به نظم و حساب، و در حقیقت، مهم ترین مطلب در جهان هستى همین مسأله نظم، حساب و عدد است و در زندگى انسان ها نیز پایه اصلى را تشکیل مى دهد.
2 ـ منظور، از «شفع»، مخلوقات است; چرا که همه آنها داراى زوج و قرینى هستند، و منظور از «وتر»، خدا است که هیچ شبیه و نظیر و مانند ندارد، به علاوه ممکنات، همگى مرکب از «ماهیت» و «وجود» هستند که در فلسفه از آن تعبیر به «زوج ترکیبى» مى شود، تنها هستى بى انتها و بدون ماهیت ذات پاک خدا است (این تفسیر در بعضى از روایات معصومین به آن اشاره شده است).(6)
3 ـ منظور از زوج و فرد، کل مخلوقات جهان است که از یک نظر بعضى زوج اند و بعضى فرد.
4 ـ منظور، نمازها است که بعضى از نظر تعداد رکعات زوج است و بعضى فرد (این معنى نیز در روایتى از معصومین(علیهم السلام) نقل شده است).(7)
یا این که منظور همان نماز «شفع و وتر» است که در آخر نافله شب خوانده مى شود.
5 ـ منظور از «شفع»، روز «ترویه» (هشتم ماه ذى الحجة که حاجیان آماده کوچ به عرفات مى شوند).
و منظور از «وتر»، روز «عرفه» است که زائران خانه خدا در عرفاتند.
یا این که منظور از «شفع» روز «عید قربان» (دهم ذى الحجه).
و منظور از «وتر» روز «عرفه» است (این تفسیر نیز در روایات معصومین آمده است).(8)
عمده، آن است: اگر «الف و لام» در این دو کلمه براى عموم باشد، همه این معانى در آن جمع مى گردد; چرا که هر کدام از این تفسیرها و غیر اینها بیان مصداقى است از مصداق هاى «شفع» و «وتر»، و ذکر هر یک به خصوص به معنى انحصار در آن مفهوم نیست، بلکه از قبیل تطبیق بر یک مصداق روشن است.
ولى، اگر «الف و لام» در آنها براى عهد باشد، اشاره به زوج و فرد خاصى است، و در اینجا به تناسب سوگندهاى گذشته دو معنى از همه مناسب تر است:
نخست این که: منظور روز عید و روز عرفه باشد که با شب هاى دهگانه آغاز ذى الحجه مناسبت کامل دارد، و مهم ترین قسمت هاى مناسک حج در آنها انجام مى شود.
و یا این که: نمازها است به تناسب سوگند به فجر که وقت سحرگاهان و وقت راز و نیاز به درگاه پروردگار است، به خصوص این که هر دو تفسیر در روایاتى که از معصومین نقل شده نیز وارد است.

* * *

و بالاخره، در آخرین سوگند، مى فرماید: «و قسم به شب هنگامى که به سوى صبحگاهان و روشنائى روز پیش مى رود» (وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ).(9)
چه تعبیر جالبى که راه رفتن را به خود شب نسبت داده است؟ آن هم راه رفتن در شب (زیرا «یَسْر» از ماده «سُرى» (بر وزن شما) به گفته «راغب» در «مفردات» به معنى راه رفتن در شب است).
گوئى، شب، موجود زنده اى است و داراى حس و حرکت که در تاریکى خود گام برمى دارد، و به سوى صبحى روشن حرکت مى کند.
آرى، قسم به آن تاریکى یاد شده که رو به سوى روشنائى است، تاریکى متحرک نه ایستا و ثابت، تاریکى آن گاه وحشتناک است که به صورت ثابت در آید، اما اگر در آن حرکتى به سوى نور باشد، پر ارزش است.
بعضى نیز گفته اند: ظلمت شب بر صفحه کره زمین در حال حرکت است، و اصولاً، آنچه از شب مهم و مفید و حیات بخش است، همین شبى است که در حال حرکت مى باشد، یعنى دائماً و به طور متناوب جاى خود را با روز عوض مى کند، که اگر شب در نیمى از کره میخکوب شود، هم آن نیم مى میرد، و هم نیم دیگر که در برابر تابش دائم آفتاب قرار گرفته است!
در این که منظور از شب در اینجا چیست؟ آیا همه شب هاست یا شب خاصى؟ باز در میان مفسران گفتگو است، اگر «الف و لام» آن به معنى عموم باشد تمام شب ها را شامل مى شود، که خود آیتى است از آیات خدا، و پدیده اى است از پدیده هاى مهم آفرینش.
و اگر «الف و لام» آن عهد باشد، اشاره به شب معینى است، و به تناسب سوگندهاى گذشته منظور «شب عید قربان» است که حاجیان از «عرفات» به «مزدلفه» (مشعر الحرام) و بعد از گذراندن شب در آن وادى مقدس به هنگام طلوع آفتاب به سوى سرزمین «منى» روان مى شوند (این تفسیر در روایاتى که از معصومین نقل شده نیز آمده است).(10)
کسانى که از نزدیک منظره آن شب را در «عرفات» و «مشعر» دیده اند، مى دانند چگونه از هر گوشه و کنار، هزاران، هزار نفر در حال حرکتند، گوئى احساس مى کند شب با تمام وجودش در آنجا حرکت مى کند، درست است که حُجّاج در حرکتند، اما این حرکت عمومى به قدرى گسترده است که گوئى تمام زمین و زمان در حرکت است، و این تنها وقتى احساس مى شود که انسان شب عید در آن سرزمین باشد و معنى «وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ» را با چشم خود ببیند.
به هر حال، شب به هر معنى بوده باشد (عام یا خاص)، از آیات عظمت الهى است، و از موضوعات پر اهمیت عالم هستى، شب، حرارت هوا را تعدیل مى کند، به همه موجودات آرامش مى بخشد، و جوّ آرامى براى راز و نیاز به درگاه خدا فراهم مى سازد، و اما شب عید قربان که آن را «لیله جُمع» مى نامند، آن نیز از عجیب ترین شب هاى سال در آن وادى مقدس «مشعر الحرام» است.
به هر حال، پیوند این قسم هاى پنجگانه (سوگند به فجر، و شب هاى دهگانه، و زوج و فرد، و شب به هنگامى که حرکت مى کند)، در صورتى که همه را ناظر به ایام ذى الحجه و مراسم بزرگ حج بدانیم، روشن است.
در غیر این صورت، اشاره به مجموعه اى از حوادث مهم عالم تکوین و تشریع شده، که نشانه هائى هستند از عظمت خداوند و پدیده هائى هستند شگفت انگیز در عالم هستى.

* * *

بعد از ذکر این قسم هاى پر معنى و بیدارگر مى افزاید: «آیا در آنچه گفته شد سوگند مهمى براى صاحبان عقل و خرد وجود ندارد»؟! (هَلْ فِی ذلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْر).
«حِجْر» در اینجا به معنى عقل است و در اصل، به معنى «منع» مى باشد، مثلاً گفته مى شود: قاضى فلانکس را «حَجْر» (بر وزن زجر) کرد، یعنى او را از تصرف در اموالش ممنوع ساخت.
و یا این که به اطاق «حجره» گفته مى شود، چون محلى است محفوظ و ممنوع از این که دیگران وارد آن شوند.
و به دامان نیز «حِجْر» (بر وزن فکر) گفته مى شود، به خاطر حفظ و منع دیگران.
و از آنجا که «عقل» نیز انسان را از کارهاى نادرست منع مى کند از آن تعبیر به «حِجْر» شده، همان گونه که خود واژه عقل نیز به معنى «منع» است، لذا به طنابى که بر زانوى شتر مى بندند تا مانع حرکت او شود، «عقال» مى گویند.
در این که «مقسم به» (چیزى که این سوگندها به خاطر آن یاد شده است) چیست؟ دو احتمال وجود دارد:
نخست این که: جمله «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» (پروردگار تو در کمینگاه است) جواب این قسم ها باشد.
دیگر این که: جواب قسم محذوف است، و آیات آینده که سخن از مجازات طغیانگران مى گوید گواه بر آن است، و در معنى چنین است: «قسم به آنچه گفته شد، که ما کفار و طغیانگران را عذاب مى کنیم».(11)
و به این ترتیب، قسم و مقسم به روشن مى گردد.

* * *

 


1 ـ این معنى در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است (تفسیر «برهان»، جلد 4، صفحه 457، حدیث 1).
2 ـ تفسیر «ابوالفتوح رازى»، جلد 12، صفحه 74.
3 ـ گر چه «لَیال عَشْر» در اینجا به صورت «نکره» ذکر شده، ولى با توجه به این که نکره در اینجا براى بیان عظمت است، معنى عهدى پیدا مى کند و اشاره به آن شب هاى مخصوص است که در بالا ذکر شد.
4 ـ تفسیر «فخر رازى»، جلد 31، صفحه 164.
5 ـ علامه «طباطبائى» در «المیزان» آن را از بعضى از مفسران نقل کرده است (جلد 20، صفحه 406) ـ در تفسیر «روح المعانى» این مطلب از کتاب «التحریر و التحییر» نقل شده (جلد 30، صفحه 120).
6 و 7 ـ «ابو سعید خدرى» آن را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است (مجمع البیان، جلد 10، صفحه 485).
8 ـ همان مدرک.
9 ـ «یَسْرِ» در اصل «یسرى» بوده که فعل مضارع از ماده «سرى» است، سپس «یاء» آن براى تخفیف و هماهنگى با آیات قبل حذف شده است.
10 ـ «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 571.
11 ـ در تقدیر چنین است: «لَنُعَذِّبَنَّ الْکُفّارَ وَ الطّاغِیْنَ».
سوره فجر/ آیه 1- 5 سوره فجر/ آیه 6- 14
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma