1 ـ «اصحاب اخدود» چه کسانى بودند؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 26
مؤمنان در برابر کوره هاى آدم سوزى! 2 ـ استقامت در طریق حفظ ایمان



گفتیم «اخدود» به معنى گودال بزرگ یا «خندق» است، و منظور در اینجا خندق هاى عظیمى است که مملوّ از آتش بود، تا شکنجه گران مؤمنان را در آنها بیفکنند و بسوزانند.
در این که این ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومى است؟ و آیا این یک ماجراى خاص و معین بوده؟ و یا اشاره به ماجراهاى متعددى از این قبیل در مناطق مختلف جهان است؟ در میان مفسران و مورخان گفتگو است.
معروف تر از همه، آن است که: مربوط به «ذونواس» آخرین پادشاه «حِمْیَر»(1) در سرزمین «یمن» است.
توضیح این که: «ذونواس» که آخرین نفر از سلسله قبیله «حمیر» بود به آئین یهود درآمد، قبیله «حمیر» نیز از او پیروى کردند، او نام خود را «یوسف» نهاد، مدتى بر این منوال گذشت، سپس به او خبر دادند: در سرزمین «نجران» (در شمال یمن) هنوز گروهى بر آئین نصرانیت اند، هم مسلکان «ذونواس» او را وادار کردند که اهل «نجران» را مجبور به پذیرش آئین یهود کند، او به سوى «نجران» حرکت کرد، ساکنان آنجا را جمع نمود، و آئین یهود را بر آنها عرضه داشت و اصرار کرد آن را پذیرا شوند، ولى آنها ابا کردند; حاضر به قبول شهادت شدند، اما حاضر به صرف نظر از آئین خود نشدند.
«ذونواس» دستور داد خندق عظیمى کندند، هیزم در آن ریختند و آتش زدند، گروهى را زنده، زنده در آتش سوزاند، و گروهى را با شمشیر کشت و قطعه قطعه کرد، به طورى که عدد مقتولین و سوختگان به آتش به بیست هزار نفر رسید!.(2)
بعضى افزوده اند: در این گیر و دار یک تن از نصاراى «نجران» فرار کرد و به سوى «روم» و دربار «قیصر» شتافت، و از «ذونواس» شکایت کرد و یارى طلبید.
«قیصر» گفت: سرزمین شما از من دور است، اما نامه اى به پادشاه «حبشه» مى نویسم: او مسیحى و همسایه شما است، از او مى خواهم شما را یارى دهد، سپس نامه اى نوشت و از پادشاه «حبشه» انتقام خون مسیحیان «نجران» را خواست، مرد نجرانى نزد سلطان «حبشه»، نجاشى آمد، و «نجاشى» از شنیدن این داستان سخت متأثر گشت، و از خاموشى شعله آئین مسیح(علیه السلام) در سرزمین نجران افسوس خورد، و تصمیم بر انتقام شهیدان را از او گرفت.
لشکریان «حبشه» به جانب «یمن» تاختند، در یک پیکار سخت سپاه «ذونواس» را شکست دادند، گروه زیادى از آنان کشته شد، و طولى نکشید که مملکت «یمن» به دست «نجاشى» افتاد و به صورت ایالتى از ایالات «حبشه» درآمد.(3)
بعضى از مفسران نقل کرده اند: طول آن خندق چهل ذراع، و عرض آن دوازده ذراع بوده است (هر ذراع تقریباً نیم متر است و گاه به معنى «گز» که بیش از یک متر است به کار مى رود).
و بعضى نقل کرده اند: هفت گودال بوده که هر کدام وسعتش به مقدارى که در بالا ذکر شده بوده است.(4)
ماجراى فوق به صورت هاى متفاوتى در بسیارى از کتب تفسیر و تاریخ آمده است، از جمله مفسر بزرگ «طبرسى» در «مجمع البیان»، «ابوالفتوح رازى» در تفسیر خود، «فخر رازى» در تفسیر «کبیر»، «آلوسى» در «روح المعانى» و «قرطبى» در تفسیر خود، ذیل آیات مورد بحث، و همچنین «ابن هشام» در «سیره» خود (جلد اول، صفحه 35) و جمعى دیگر آورده اند.
از آنچه در بالا گفتیم، روشن مى شود: این شکنجه گران بیرحم، سرانجام به عذاب الهى گرفتار شدند و انتقام خون هائى که ریخته بودند در همین دنیا از آنها گرفته شد، و عذاب حریق و سوزنده قیامت نیز در انتظارشان است.
این کوره هاى آدم سوزى که به دست یهود به وجود آمد، احتمالاً نخستین کوره هاى آدم سوزى در طول تاریخ بود، ولى عجب این که این بدعتِ قساوت بارِ ضد انسانى، سرانجام دامان خود یهود را گرفت، و چنان که مى دانیم، گروه زیادى از آنها در ماجراى «آلمان هیتلرى» در کوره هاى آدم سوزى به آتش کشیده شدند، و مصداق «عذاب الحریق» این جهان نیز درباره آنها تحقق یافت.
علاوه بر این، «ذونواس یهودى» بنیانگذار اصلى این بناى شوم، نیز از شرّ اعمال خود بر کنار نماند.
آنچه در بالا در مورد «اصحاب اخدود» گفته شد، موافق نظریه معروف و مشهور است، ولى روایات دیگرى نیز در این زمینه وجود دارد که نشان مى دهد «اصحاب اخدود» تنها در «یمن»، و در عصر «ذونواس» نبودند، تا آنجا که بعضى از مفسران ده قول درباره «اصحاب اخدود» نقل کرده اند!
در روایتى از امیر مؤمنان على(علیه السلام)مى خوانیم که فرمود: «مجوس اهل کتاب بودند و به کتاب آسمانى خود عمل مى کردند، یکى از پادشاهان آنها با خواهر خود هم بستر شد، و آن زن از پادشاه خواست که ازدواج با خواهر را مجاز بشمرد، ولى مردم نپذیرفتند و زیر بار نرفتند، و پادشاه عده اى از مؤمنان را که سخن او را قبول نکردند در خندقى از آتش افکند».(5)
و این در مورد «اصحاب الاخدود فارس» است، و در مورد «اصحاب اخدود شام» نیز نوشته اند: «در آنجا مردم مؤمنى مى زیستند، آنتیاخوس آنها را در خندق آتش افکند».(6)
بعضى نیز این ماجرا را مربوط به اصحاب «دانیال»، پیامبر معروف «بنى اسرائیل» و یارانش دانسته اند که در کتاب «دانیال» از «تورات» به آنها اشاره شده، و «ثعلبى» هم «اخدود فارس» را بر آنها منطبق ساخته است.(7)
هیچ بعید نیست که «اصحاب اخدود» شامل همه اینها و مانند آن بشود، هر چند مصداق معروف و مشهور آن، همان داستان «ذونواس» در سرزمین «یمن» است.

* * *

 


1 ـ «حمیر» قبیله اى بود از قبایل معروف «یمن».
2 ـ تفسیر «على بن ابراهیم قمى»، جلد 2، صفحه 414.
3 ـ «قصص قرآن بلاغى»، صفحه 288.
4 ـ تفسیر «روح المعانى» و «ابوالفتوح رازى»، ذیل آیات مورد بحث.
5 و 6 و 7 ـ «اعلام القرآن»، صفحات 137 ـ 138.
مؤمنان در برابر کوره هاى آدم سوزى! 2 ـ استقامت در طریق حفظ ایمان
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma